پنجمین آیین شعرخوانی بر آستان اشک برگزار شد
شاعران آیینی برای عاشورا سرودند و خواندند / صبح محرم زد و گل کرد خون، یاد حسین آمد و گل کرد خون
شاعران آیینی کشور در آیین شعرخوانی آستان اشک که با موضوع عاشورا در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، شعرخوانی کردند.
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
غزلی که در کنار بارگاه حضرت ابوالفضل سروده شد
میلاد عرفانپور اولین شاعری بود که برای آخرین شب شعر آستان اشک که با موضوع علمدار کربلا، ابوالفضل(ع) برپا می شد به روی سن آمد.
این شاعر آیینی چهار غزل را با موضوع عاشورا قرائت کرد و در ابتدا غزلی خواند با ردیف ابوالفضل که در بارگاه حضرت ابالفضل(ع) سروده شده بود:
نوشته روی پرچم عزا ابالفضل
خوشا چنین نوشته ای! خوشا ابالفضل!
حسین را نخوانده جز به لفظ مولا
برادر همیشه باوفا ابالفضل
تشویق او صلواتی بلند بود از سوی حاضران در این شب شعر
علیرضا قزوه و شعری در استقبال به قصیده زروئی نصرآبادی
علیرضا قزوه شاعر نام آشنا در عرصه شعر آیینی و مدیر آفرینش های ادبی حوزه هنری دومین شاعری بود که برای شعر خوانی دعوت شد. او شعر خوانی خود را با دو دوبیتی آغاز کرد:
دلم دریاچه غم شد دوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره
علیرضا قزوه در ادامه پیش از آنکه قصیده اش را بخواند درباره دلیل تولد آن سخن گفت: یک روز زرویی نصرآبادی قصیده ای زیبا درباره محرم برایم خواند که آن قدر مرا تحت تاثیر قرار داد که در همان جا من این قصیده را سرودم:
محرم آمده از شهر غم، علم در دست
برای سینه زدن، تکیه شد سراسر دست
محرم آمد و خمخانه ازل وا شد
وضو ز باده گرفتم، زدم به ساغر دست
حسین آمده با ذوالفقار گریانش
که: هان حسینم و تنهاترین علم بر دست
نادر بختیاری و سه غزل و یک مثنوی
نادر بختیاری میهمان دیگر این شب شعر بود که کار خود را با یک مثنوی آغاز کرد.
صبح محرم زد و گل کرد خون
یاد حسین آمد و گل کرد خون
دل به هوای دگری می تپد
سینه به یاد پدری می تپد
این شاعر آیینی در ادامه نیز دو غزل دیگر و یک مثنوی خواند، اما آن چه موجب تاثیرگذاری شعر او شد، اجرای محکم و زنده اشعارش بود.
سعید بیابانکی و سه دوبیتی عاشورایی
پس از شعرخوانی حبیبی کسبی، نوبت سعید بیابانکی بود که برای خواندن شعرهایش به روی سن برود. او نیز مانند علیرضا قزوه اشعارش را با دوبیتی آغاز کرد.
تا داشته ام، فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
بوی صلوات می دهد دستانم
از بس که گل محمدی کاشتهام
بیابانکی پس از خواند سه دوبیتی به سراغ غزلی رفت با این مطلع
برپا شده است در دل من خیمه غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
و شعرخوانی اش را با خوانش دو مثنوی به پایان برد:
ای آب نمی از نم باران دو دستت
قربان تو و غیرت ویران دو دستت
دریا چو گدا ملتمس افتاده به پایت
چشمش به کرامات فراوان دو دستت
پایان شب پنجم با سه غزل به هم پیوسته و مداحی امیرحسین مدرس
امیر مرزبان، مجید تال و امیرعلی سلیمانی سه شاعری بودند که در پایان برنامه به شعرخوانی پرداختند. شعر امیر مرزبان سه غزل به هم پیوسته بود با موضوع گفت و گوی حضرت ابوالفضل(ع) با فاطمه زهرا(س) ،گفت و گو با امیرالمومنین و گفت و گوی میان مادر و پسر.
دو شاعر دیگر نیز مثنوی و غزل عاشورایی خواندند تا نوبت به مرثیه خوانی امیرحسین مدرس رسید.
او پیش از مرثیه خوانی از شعرهای نابی که در این شب شنید سخن گفت و ادامه داد: این شاعران پرچمدار ادبیات مرثیه ایران هستند.
نظر شما