پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۶
شعر فریدون مشیری برای خرمشهر/ خاک پدران است که دست دگران است

مشیری در غزلی که به روزگار اسارت خرمشهر اشاره دارد، جوانان وطن را به سوی حماسه ای برای بازپس گیری و آزادسازی «خاک پدران» می خواند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سوم آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری است. شاعری که بسیاری او را با نیمایی های عاشقانه اش می شناسند و از میان آثارش، «کوچه» بیش از همه نام یافته است. مشیری اما ردی از خود در ادبیات پایداری و مقاومت این سرزمین نیز به جای گذاشته، که اگرچه کمتر از آثار عاشقانه اش به چشم آمده، اما به لحاظ قوت ادبی چیزی از آنها کم ندارد.
شاعر کوچه خاطره ها، آن هنگام که خرمشهر را که پاره ای از تن ایران است، در دست متجاوزان و دشمنان می بیند، لباس غنا را از تن کلام بدر می آورد و جامه حماسه اش می پوشاند. مشیری در غزلی که به روزگار اسارت خرمشهر اشاره دارد، جوانان وطن را به سوی حماسه ای برای بازپس گیری و آزادسازی «خاک پدران» می خواند.

ایبنا به مناسبت سوم آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری و چهارم آبان سالروز تسخیر خرمشهر توسط ارتش بعث عراق، غزل زیر را منتشر می کند.

ای خشم‌ به‌ جان‌ تاخته‌ توفان‌ شرر شو
ای بغض‌ گل‌ انداخته‌ فریاد خطر شو
 ای روی برافروخته‌، خود پرچم‌ ره‌ باش‌
ای مشت‌ برافراخته‌، افراخته‌تر شو
 ای حافظ‌ جان‌ وطن‌ از خانه‌ برون‌ آی
از خانه‌ برون‌ چیست‌ که‌ از خویش‌ به‌ در شو
 گر شعله‌ فرو ریزد، بشتاب‌ و میندیش‌
ور تیغ‌ فرو بارد، ای سینه‌ سپر شو
خاک‌ پدران‌ است‌ که‌ دست‌ دگران‌ است‌
هان‌ ای پسرم‌، خانه‌ نگهدار پدر شو
دیوار مصیبت‌کده‌ی حوصله‌ بشکن‌
شرم‌ آیدم‌ از این‌ همه‌ صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهکان‌ را بدرانی
چون‌ شیر درین‌ بیشه‌ سراپای جگر شو
مسپار وطن‌ را به‌ قضا و قدر ای دوست‌
خود بر سرِ این تن‌ به‌ قضا داده‌،‌ قدر شو
فریاد به‌ فریاد بیفزای، که‌ وقت‌ است‌
در یک‌ نفس‌ تازه‌ اثرهاست‌، اثر شو
ایرانی آزاده‌! جهان‌ چشم‌ به‌ راه‌ است
‌ایران‌ کهن‌ در خطر افتاده‌، خبر شو
 
مشتی خس‌ و خارند، به‌ یک‌ شعله‌ بسوزان‌
بر ظلمت‌ این‌ شام‌ سیه‌، فام‌ سحر شو
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها