یکی از مهمترین اتفاقات روز هفتم برای ما ایرانیها حضور ایبنا در هر دو کنفرانس بود که بازتاب ملی و جهانی داشت.
معمولاً در دورههای قبل یا خبرنگاران ایران در این نمایشگاهها حضور نداشتن و یا اگر حضور داشتن نقش پررنگی نداشتند اما ما از ابتدا باهدف آسیبشناسی نقش و حضور ایران در چنین نمایشگاههایی ورود کردیم و واقعاً نه برای تفریح، بلکه برای برجسته کردن نقش ادبیات کشورمان اهداف را از قبل تبیین کردیم.
به همین خاطر در کنفرانس خبری افتتاحیه که صبح هفتم اکتبر (با حضور فقط یک خبرنگار ایرانی) برگزار شد از یورگن بوس مدیر نمایشگاه درباره مهمان ویژه شدن ایران پرسیدیم که با واکنش سایر خبرنگاران نیز روبرو شد.
وقتی گفتیم از خبرگزاری کتاب ایران هستیم هم مورد استقبال مدیر نمایشگاه و هم مورد استقبال سایر خبرنگاران واقع شد که با تعجب برگشتند و نگاه کردند.
همانجا متوجه شدم که اگر خبرنگاری نماینده واقعی کشور خود باشد و برای تعالی مملکت و تاریخ خود قدم بردارد، نهتنها از وی استقبال میشود، بلکه سؤالش نیز بهخوبی پاسخ داده میشود. این جمله را گفتم چراکه در آسیبشناسیهای انجامشده دیده میشود که متأسفانه خبرنگاران هموطن از توانایی لازم برای پرسیدن و ترجمه کردن و نوشتن آنلاین روی سایت برخوردار نیستند و نمونههایی که هرروز بهعنوان خبرنگاران صداوسیما در لندن و ... میبینیم، واقعاً به حال بیتالمال غبطه میخوریم که چگونه افرادی بانام خبرنگار به کشورهای خارجی فرستاده میشوند که اولین دستاورد آنها خراب کردن چهره خبرنگار و چهره ایران است! چراکه سواد لازم را ندارند ....
بگذریم!
یورگن بوس پاسخ داد که:
به دلیل تقاضاهای زیاد از سوی کشورهای مختلف ما برای ایران سال 2020 را بهعنوان یکی از گزینههای جدی دنبال میکنیم. رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت همچنین از توسعه روابط فرهنگی میان دو ملت ایران و آلمان سخن به میان آور و تأکید کرد بین مدیریت نمایشگاه و ایران روابط بسیار خوبی برقرار است و ما سعی میکنیم این روابط را هر چه بیشتر توسعه دهیم و به همین خاطر به ایران بهعنوان یکی از گزینههای 2020 جدی فکر میکنیم.
بعد از کنفرانس بسیاری از خبرنگاران برای دیدن و گپ و گفت خصوصی آمدند و درمجموع متوجه شدم که دیدگاه بینالمللی نسبت به ایران بسیار فرق کرده و همگان به ایران بهعنوان کشوری قابلاحترام یاد میکنند، هرچند موضوع کپیرایت را نیز مطرح کرده و درخواست میکردند که از طریق رسانهها موضوع را در ایران دنبال کنیم تا ایران بعد از پیوستن به کنوانسیون برن، شایستگیهایی که دارد را به سایر فرهنگها عرضه کند.
در کنفرانس خبری بعدازظهر نیز که رئیسجمهور فنلاند، شهردار فرانکفورت و وزیر خارجه و سایر مقامات سیاسی حضور داشتند، اوضاع امنیتی متفاوت شد و از قبل اعلام کرده بودند که باید نیم ساعت زودتر برای چک و اسکن امنیتی در گیتهای مخصوص سالن ورودی حاضر شویم.
بعد از انجام رویه مذکور، وارد راهرو و سالن عمومی شدیم و خبرنگاران دنبال شخصیتهای فرهنگی میدویدند و مصاحبه میگرفتند. سپس سالن اصلی آماده شد و همگان وارد شدند.
سخنرانان یکی پس از دیگری حرفهای نو و تارهای زدند و از صبح تا بعدازظهر شخصاً واژههای جدیدی یاد گرفتم که قبلاً به گوشم نخورده بود و متوجه شدم که جهان به سمتوسوی جدیدی در حال حرکت است و ما بسیار عقبیم و هرروز هم پس رفت میکنیم!
پایتخت ایدههای فرهنگی، جهانیسازی ایدههای جدید، ارائه سرویسهای نو در عرصه کتاب، گرایشات جدید موسوم به موبیلیتی در عرصه نشر، پیکرهبندی اتوپیای جدید کتابی توسط آلمانیها، تبادلات فرهنگی از نوع اروپایی بین کشورها عضو اتحادیه اروپایی، بررسی راههای جدید برای توسعه کتاب از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی در عصر دیجیتال،تفکر فرانکفورت سری و بسته پیشنهادی نویسندگان به سیاستمداران جهان، بالانس فرهنگی بین مردم و سیاسیون از طریق کتاب و ...
آن شب تا صبح هم مینوشتم و هم به شکاف بین خودمان و آنها فکر میکردم که مقصرش نیز خودمانیم و نه فرد دیگری! و البته به کفشهایم نگاه میکردم که هر شب پس از بازگشت به هتل، تمیزتر از روز قبل میشد، همهجا تمیز بود و هنگام راه رفتن نقش پاککن را داشت...
ادامه دارد.....
نظر شما