اصغر نوري، مترجم آثار پاتريك موديانو، برنده نوبل 2014 ادبيات در يادداشتي كه براي ايبنا ارسال كرده نوشته است: زبان موديانو به اصطلاح فارسي زبانان سهل و ممتنع است. شيوه نوشتن او به نوعي يك پيشنهاد در ادبيات فرانسه و جهان محسوب ميشود و طرح و توطئه ای هم در آن نیست. شماري از نويسندگان سرشناس فرانسه تحت تأثير او داستان مي نويسند.
موديانو در 23 سالگي خيلي سريع با نخستين رمانش يعني «ميدان اتوآل»معروف ميشود و چند جايزه ميگيرد و اين نشان ميدهد كه شناخته شدنش تا به امروز هم ادامه داشته است. در بخش اول آثارش خاطرات راوي به دوران جنگ بازميگردد اما روايت او از جنگ چندان با اسناد جنگ مطابقت ندارد و در واقع موديانو جنگ را از زاويه ديد خودش روايت ميكند.
هويت «پدر» در دوره نخست داستاننويسي او برايش خيلي اهميت دارد. پدر موديانو جزو كساني است كه در زمان جنگ، در بازار سياه كار ميكند و با آلمانها نيز همكاري دارد. نويسنده در اين اثر به دنبال هويت پدرش ميگردد و به شكل و شيوهاي حتي ميخواهد از او اعاده حيثيت كند.
پس «جستوجوي هويت» و «پدر» درونمايه اصلي اين دوره از كارهاي اوست. همانطور كه گفتم در رمان «بلوارهاي كمربندي» اين درونمايه كاملاً وجود دارد. راوي با استفاده از يك عكس كه مربوط به گذشته است به دنبال پدرش ميرود تا او را پيدا ميكند. پدري كه از بچگي از او جدا شده است.
موديانو در دوره دوم كارهايش درونمايه جنگ و اشغال فرانسه را كنار ميگذارد و فضاي آثارش شهري ميشوند. البته اين ويژگي كم و بيش در دوره نخست هم به چشم ميخورد و ميتوان گفت كه شهر پاريس در همه رمانهاي او به عنوان پرسوناژ اصلي ظاهر ميشود. در اين دوره جستوجوي هويت پررنگتر است و در واقع ما با شخصيتهايي مواجهايم كه در زمان حال هيچ دستاويزي ندارند كه به زندگيشان معنا ببخشند و مدام در گذشته سير ميكنند تا مگر هويت خودشان را پيدا كنند. در واقع شخصيت داستانها در زمان حال و گذشته سرگردانند و شبحوار در شهر ميگردند.
موديانو نثر خوبي براي اين درونمايهها در نظر ميگيرد كه ما در فارسي به آن ميگوييم سهل و ممتنع. نثري ساده با واژگان ساده و جملات كوتاه كه در عين حال شاعرانهاند. اما در عين حال ميشود گفت در كنار اينها تم نوعي جستوجوگري وجود دارد و همواره شخصيتي هست كه ميخواهد به ريشهها و هويت خود برسد و شايد به همين دليل فضاي برخي داستانهاي موديانو به رمانهاي پليسي هم شباهت پيدا كند.
سومين درونمايهاي را كه پس از دهه 90 وارد كارهايش ميشود و ميتوان آن را در آثار او بررسي كرد، وجود زنان در داستانهاست. موديانو با آثاري مانند «بوژه كوچولو» و «دورا برودر» قصههايي درباره زنان مينويسد در حالي كه پيش از اين راوي داستانهاي موديانو يك مرد است. شخصيت اصلي داستانهاي موديانو را در اين دوره زنها تشكيل ميدهند. كتاب ديگر با نام «ناشناخته ماندگان» كه سه داستان به هم پيوسته است به فارسي نيز ترجمه شده كه در آن هم شخصيتهاي اصلي داستانها زنانند.
به گمانم بهترين دليلي كه موديانو را شايسته دريافت جايزه نوبل ميكند، جداي از ادبيات درخشانش اين است كه او نويسندهاي اصيل است و طي اين 50 سال كه مشغول نوشتن است، خط سيري در همه آثارش وجود دارد.
موديانو در نيمقرن حاضر همواره جزو يكي از مطرحترين نويسندگان فرانسه بوده و كارهايش مورد توجه قرار گرفته، چرا كه نويسندهاي صاحب سبك به حساب ميآيد. سبك او پيشنهاد خوبي براي ادبيات محسوب ميشود و طرح و توطئهاي هم در آن وجود ندارد. شخصيتهاي داستانهاي او شروع به جستوجو درباره مسايلي ميكنند و در شهر پرسه ميزنند و ما هم به عنوان مخاطب با پرسه زدنهايشان همراه ميشويم و به دنبال چيزي در گذشته ميگرديم و كم و بيش فكر ميكنيم براي همه اين پرسهزنيها دليلي وجود دارد اما در آخر متوجه ميشويم اتفاق بزرگي نيفتاده و كل رمان همين پرسهزدنها و روزمرگيهاست.
خاطرات موديانو در روزمرگيهاي آدمهايش و استيصالي كه در زمان حال وجود دارد به دنبال جايي ميگردند كه پا سفت كنند و هويت خود را بيابند. موديانو از همينها يك رمان ميسازد و سبكش هم سبك منحصر به خود اوست.
نويسنده در زمان حال به دنبال نشانهاي ميگردد كه گويي صرفاً در گذشته ميتوان آن را پيدا كرد. راوي در زمان حال مانند شبح سرگردان است و همواره به دنبال فضاهاي گذشته است.
بعد از رمان «محله گمشده» او این روزها مشغول ترجمه رمان «بلوارهاي كمربندي» اين نويسندهام. اغلب منتقدان ميگويند اين رمان جزو بهترين آثار موديانوست. خودم هم اين كار را خيلي دوست دارم. اين كتاب از سوي نشر چشمه منتشر خواهد شد. قبلاً مقالهاي مفصل درباره موديانو نوشتم و در مجله «گلستانه» منتشر شد. در آنجا نوشتم كه از همان زمان اين نويسنده را دوست ميداشتم و در دوران دانشجوييام يعني سال 78-79 آثارش را مطالعه ميكردم.
البته ترجمه كتاب «سفر ماه عسل» و چند ترجمه ديگر را كه زندهياد ساسان تبسمي به فارسي برگرداندهاند خواندهام. يعني رمان «در كافه جوان گمشده» و «خيابان بوتيكهاي خاموش». اما سه ترجمه ديگر نيز از موديانو وجود دارد. يكي با نام «ناشناختهماندگان» كه ناهيد فروغان ترجمه كرده و نشر چشمه به چاپ رسانده. اين مترجم «بوژه كوچولو» را با عنوان «مرا نگين كوچولو ناميدند» از سوي انتشارات اختران به چاپ رسانده است. ولي دو اثر ديگر موديانو را نشر چشمه با نامهاي «تصادف شبانه» و «افق» منتشر كرده است. هر دو اين آثار را حسين سليمانينژاد به فارسي برگردانده است.
به گمانم ترجمه من و حسين سليمانينژاد به زبان موديانو نزديكتر است. چون معتقدم بازتوليدي كه بايد در زبان مقصد اتفاق بيفتد و در زبان فارسي نيز به همان زبان سهل و ممتنع برسيم، در اين ترجمهها ديده ميشود. زبان در آثار موديانو بخش اصلي داستان است و اگر او به اين زبان نميرسيد، شايد فضاهاي داستانهايش ساخته نميشد.
جداي از اين سبك منحصر به فرد كه توجه داوران آكادمي نوبل را به خود جلب كرده، به گمانم نويسنده در كارهايش عنايت ويژهاي به مسايل انساني دارد كه شايد در روزگار ما به فراموشي سپرده شده است. رمانهاي موديانو سرشار از لحظههاي انساني است. لحظههايي كه آدم ميتواند با يك خاطره يك روز كامل درگير باشد و براي لحظهاي كه در گذشته تجربه كرده و آن لحظه برايش عزيز بوده، ساعتها و روزها وقت بگذارد تا دوباره آن لحظه را تجربه كند.
توجه موديانو به مسايل انساني وسط شلوغيهاي زندگي مدرن، با وجود اينكه داستانها در شهر اتفاق ميافتند، در ناكجا رخ ميدهد. با اينكه نويسنده شهر پاريس را با جزييات در آثارش توصيف ميكند و اسم همه محلهها و كافهها و خيابانها و ميدانها در داستانهايش وجود دارد، با شناخت خواننده از پاريس، در خواهيم يافت كه نويسنده پاريس خودش را ميسازد و مكان خيابانها را عوض ميكند. جالب اين است كه هرچه آثار او را بيشتر ميخوانيم و جلو ميرويم، در خواهيم يافت كه با شهر پاريس بيگانهتر ميشويم.
سبك منحصر به فرد و توجه ويژه به مسايل انساني دو ويژگي بارز آثار موديانوست. شمار برندگان نوبل فرانسه را دقيقاً در خاطر ندارم اما به گمانم از آغاز تا به امروز 10 نويسنده فرانسوي برنده اين جايزه شدهاند كه لوكزيو، كلود سيمون، سارتر و كامو و رومن رولان از اين جملهاند. ادبيات فرانسه هنوز تأثير خودش را در جهان دارد اما ذائقه ادبيات دنيا تغيير كرده. ادبيات فرانسه پرچمدار و ابداع كننده نوعي از ادبيات است كه ميتوان به آن گفت ادبيات انديشمند. ادبياتي كه با فلسفه گره خورده در كنار تعريف كردن قصه اهداف ديگري هم دارد.
زماني اين ادبيات در دنيا خيلي خواهان داشت نه حتي بين روشنفكران بلكه بين عامه مردم هم اين ادبيات را ميخواندند. امروز ادبياتي بيشتر مورد توجه دنياست كه ماجرا محور است. همين امر باعث شده كه نسبت به چند دهه قبل، ادبيات فرانسه كمتر در دنيا مورد استقبال باشد اما هنوز نويسندگاني مانند موديانو و چند تن ديگر هستند كه خوشبختانه زندهاند و آثارشان به زبانهاي ديگر ترجمه شده است.
موديانو تا ديروز كه نوبل را نگرفته بود، نويسندهاي شناخته شده در دنيا بود. قدر مسلم با گرفتن نوبل اين روال بيشتر ادامه خواهد يافت. نويسنده هر كشوري كه در دنيا نوبل ميگيرد، بيشتر مورد توجه جهان قرار ميگيرد و تأثيرش را بر ادبيات ديگر كشورها نيز خواهد گذاشت. تأثيرگذاري ادبيات فرانسه چه از قبل و چه امروز به خاطر معرفي و پيشنهاد كردن سبكهاي تازه براي نوشتن است. به گمانم سبك نوشتن موديانو در ادبيات داستاني يك پيشنهاد است كه اتفاقاً چندين نويسنده در فرانسه و كشورهاي ديگر نيز تحت تأثير موديانو به همين شيوه شروع به نوشتن كردند.
سبك او وارد كردن انديشه در ادبيات است، اينكه چهطور هم قصه بنويسيم و هم در كنارش انديشهاي را جاري كنيم. همه نويسندگان فرانسوي چنين نيستند و بسياري از نويسندگان فرانسوي امروز به سبك امريكايي مينويسند. اما هنوز اين سنت در ادبيات فرانسه ادامه دارد و از اين لحاظ ميتواند بر ادبيات دنيا تأثير بگذارد.
نظر شما