سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰
رضوي: رويكرد اخلاقي به سياست با «سياست‌نامه» به اوج مي‌رسد / در حكمت حكومتي نظام‌الملک مردم مولفه مشروعیت قدرت‌اند

دکتر ابوالفضل رضوی، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی معتقد است خواجه نظام‌الملک یکی از برترین رجال سیاسی در ایران است که امروزه باید به اندیشه‌های او پرداخته شود. وی گفت: مردم در نظرگاه خواجه محور مشروعیت قدرت هستند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مریم مرادخانی: خواجه‌ نظام‌الملک، وزیر دربار سلجوقیان از جمله سیاستمداران ایرانی است که در سیاست موفق عمل کرده است. او در مکتوب کردن اندیشه‌ها سیاسی خود اهتمام داشته و کتاب «سیاست‌نامه» را نیز بر پایه اقدامات سیاسی خود تالیف کرده است. دکتر ابوالفضل رضوی دانشیار دانشگاه خوارزمی در گفت‌و‌گویی در این‌ باره به حکمت نظری و عملی خواجه اشاره کرد و او را صاحب نظام آیین ملک‌داری معرفی کرد.

گفت‌و‌گوی ایبنا درباره اندیشه‌های سیاسی خواجه نظام‌الملک و نسبت آن با انديشه اسلامي، به مناسبت زادروز این اندیشمند سیاسی ایرانی پیش روی شماست.

دوره صفویه در ایران، با ظهور یک دیوانسالاری نوین همراه با ظهور اندیشه‌های سیاسی جدید همراه بود. در این بین اندیشه‌‌های سیاسی خواجه نظام‌الملک با چه افت و خیزی مواجه شد؟
خواجه نظام‌الملک، به‌حق صاحب نظام آیین ملک‌داری در ایران است. سیاست عملی و نظری که از آن با عنوان حکمت عملی و نظری نیز ياد می‌شود جزو پارادایم‌های تعیین‌کننده وی در اندیشه سیاسی ایران بوده است. خواجه وزیر بزرگی بود که نسل‌اندرنسل دارای مقام اداری بودند و خواجه هم در دوران 77 ساله زندگی خود گفتمانی را در اندیشه سیاست عملی در ایران پديد آورد که اتفاقا بعد از خودش نیز ادامه يافت. همان‌ طور که اشاره کردید در دوره صفویه یک دیوانسالاری متناسب با اندیشه سیاسی آن دوره به وجود آمد اما باز هم می‌‌توان ریشه‌های اندیشه او را در این نظام نوظهور دید.

قرون چهارم و پنجم در ایران با رنسانس اسلامی مواجه بود. برخی نیز در تلاش بودند خواجه را در مقابل این جریان قرار دهند. آیا تاسیس مدارس نظامیه از سوی خواجه و تربیت افرادی در آن مدرسه می‌تواند موید این مطلب باشد؟
درباره این سوال شما باید بگویم،‌ این دوران همزمان با اواخر عمر خواجه بود و دوره گذر عصر سلاجقه بزرگ نیز به حساب می‌آید، اما اوج قدرت خواجه هم در همین دوره رنسانس اسلامی به وقوع پیوست. با شما موافقم؛ بعضا تاسیس مدارس از سوی خواجه با نگاهی محافظه‌کارانه همراه شد که سعی کردند خواجه را در مقابل رنسانس اسلامی ایرانی قرار دهند و بگويند که خواجه در زوال فکری دنیای اسلام و ایران سهیم است.

مگر رنسانس اسلامی دارای چه اهداف و دیدگاهی بود که سعی در قرار دادن خواجه در مقابل این جریان داشتند؟
رنسانس اسلامی، اهتمامي ویژه به معیارهای اصیل اسلامی و جهان‌گرایی در بطن تعالیم اسلامی داشت. تقریبا تمام مفاهیمی مانند اومانیسم و جهان‌گرایی وطنی که در اروپا شکل گرفت، در ایران نیز با درگرفتن رنسانس اسلامی به وجود آمد. جالب اینجاست که خواجه با این رویکرد ــ رنسانس اسلامی ــ هم‌نوا نیز بود و این‌که می‌گویند و در تلاش هستند تا او را در مقابل این جریان قرار دهند نگاه درستی نیست.

به هرحال خواجه سنی مذهب بوده و با شیعه اسماعیلیه هم سر سازگاری نداشته است. این موضوع می‌توانست به قرار دادن خواجه در مقابل رنسانس اسلامی قوت ‌ببخشد؟
بله، خواجه با شیعه اسماعیلیه تقابل داشته است. برخی هم اعتقاد دارند که مدارس نظامیه برای مقابله با اسماعیلیله تاسیس شد. در هر حال قرار دادن خواجه در مقابل این تحول عظیم صحیح نیست.

«سیاست‌نامه» جزو کتاب‌هایی است که در حكمت عملی از سوی خواجه تالیف شده است. این کتاب تا چه میزان بر ایرانی که بعد از ورود اسلام از یک نظام‌سیاسی واحد برخوردار نبود، اثر گذاشت؟
خواجه در عصری زندگی کرد که تاریخ ایران به لحاظ سياسي دچار فترت شده بود و نتوانسته بود بعد از 200 سال از ورود اسلام به ایران یک نظام سیاسی مشخص به وجود آورد. دوره‌ای هم ترکان بر ایران سیطره داشتند که از آن دوران با عنوان استحاله ترکان در ایران یاد می‌کنند. وی اعتقاد داشت اگر نگاه گریز از مرکز و حاکمیت ایل و عشیره آسیای میانه در ایران تداوم یابد، دستاوردی جز از دست رفتن حکومت ایرانی در پی ندارد. بی‌شک این کتاب در راستای همان پارادایم سیاسی در ایران تالیف شده است.

سوال قبلی بی‌پاسخ ماند. «سیاست‌نامه» با چه رهیافتی از سوی خواجه تالیف شده و تاثیر آن بر فضای سیاسی ایران را چگونه ارزيابي می‌کنید؟
اگر رهیافت قدرت و سیاست از سه منظر فقهی، فلسفی و اخلاقی بر سیاست و حکومت بررسی شود، می‌توان به این نتیجه رسید که رویکرد اخلاقی با سیاست‌نامه نویسی خواجه به اوج می‌رسد.

در این تقسیم‌بندی سه‌گانه، تفاوتی بین رویکرد اخلاقی و سیاسی خواجه و تعریف اخلاق از سوی فلاسفه وجود ندارد؟
رویکرد اخلاقی چندان تفاوت ماهوی با سیاست عملی ندارد. حکمت (سیاست) عملی خواجه به سه بخش تدبیر منزل، سیاست مُدن و تهذیب نفس تقسیم شده است. در اندیشه خواجه اگر سیاست، اقتصاد و اخلاق را استخراج کنیم می‌توان دید که این سه موضوع در تقارن باهم هستند. خواجه در تلقی خود از سلطنت آن را در ارتباط با اسطوره‌ها می‌داند که در منظومه فکری ایرانیان جای داشته و با شاهنامه عجین بوده است که برون‌داد یک عمر تلاش ایرانی‌ها است که به آن «اندیشه ایرانشهری» هم می‌گویند.

خواجه در «سیاست‌نامه» بر مردم به عنوان اصل اصیل در مشروعیت نظام پادشاهان تاکید دارد. وی نقش مردم را چگونه تبیین کرده است؟
بله. این موضوع در نظرگاه خواجه وجود دارد، اما اجازه بدهید برای این‌که به این مطلب برسیم، مقدمه‌ای را عرض کنم. در اندیشه ایران شهری که به آن اشاره کردم توجهي ویژه‌ به جایگاه «عدل» شده است. اگر مثلثی را در نظر بگیریم که در راس آن پادشاه، و در اضلاع بعدی آن سپاه و مردم قرار داشته باشند، مرکز ثقل آن هم می‌شود «عدل». در گذشته‌ها پادشاهان اعتقاد داشتند از یک نیروی آسمانی برخوردارند اما از منظر خواجه، پادشاهی فرهمند است که عادل باشد و مردم را به‌عنوان بنیان مشروعیت خود بپذیرد. تا وقتی هم که کنار مردم باشد صاحب فره است و هنگامی که کاخ‌نشینی را به کوخ‌نشینی ترجیح داد از مشروعیتش کاسته می‌شود.

پس می‌توان به این نتیجه رسید که «عدل» از سوی خواجه نظام‌الملك به یک کد‌رفتار بدل شده است؟
بله. خواجه در دوره اسلامی مساله‌ای مانند عدل و مردم را به یک کد‌رفتار در بین پادشاهان بدل کرد. وی اعتقاد داشت تا زمانی‌که سلاطین در کنار مردم باشند و عدل را اجرا کنند، امنیت نیز در پی خواهد بود. خواجه در کتاب «سیاست‌نامه» نیز پادشاهان را مقتدر توصیف کرده نه افراد دارای قدرت. آنها را ناظر دانسته است نه قلچماق. از نظر خواجه باید از نظام مونارشی در تاریخ ایران و دیکتاتوری در نظر افلاطون دوری کرد و رضایت مردم، عدالت و امنیت را مد‌نظر قرار داد.

خواجه در«سیاست‌نامه» از فرهنگ و سیاست گله‌مند است و سه محور حکمت عملی را مخدوش می‌بیند. در این‌باره توضیحی بفرمایید.
خواجه اعتقاد داشت که اقتصاد و اخلاق یکی از ارکان جامعه است، و اگر این دو در جامعه نهادینه شود، جامعه بر ریل طبیعی خود حرکت می‌کند. در تورق کتاب سیاست‌نامه هم می‌توان گلایه خواجه درباره بداخلاقی تاریخی و اجتماعی را دید. همان‌طور که اشاره کردید خواجه به‌شدت احساس می‌کند که سه وجه حکمت عملی ترسیم شده‌اش متزلزل شده است. خواجه نظام راهکارهای مختلفی داشته است. وی مدارس نظامیه را تاسیس کرد تا روشنفکرانی را تربیت کند، هرچند برخی معتقد بودند که این مدارس برای مقابله با اسماعیلیون و فاطمیون است. اما صرفنظر از این اعتقاد خواجه می‌خواست تا با تربیت این روشنفکران ابتدا نظم را به جامعه‌ای که مورد هجوم قرار گرفته بود بازگرداند و در درجه دوم از مشورت تربیت‌شدگان مدارس نظامیه بهره‌مند شود.

چنان‌که از اندیشه‌های خواجه برمی‌آید، وی در کتاب خود به برقراری ثبات و امنیت و عملکرد خود توجه ویژه داشته است. لطفا کمی درباره جايگاه برقراري امنیت از نظرگاه خواجه توضيح دهيد.
اتفاقا سومین دلیل تاسیس مدارس نظامیه، توجه ویژه خواجه بر برقراری نظم و امنیت بوده است. خواجه در نظر داشت که زیاده‌خواهی و تشتت قدرت را از بین ببرد و امنیت را نهادینه کند. وی با تکرار مداوم و اتخاذ رویکرد عادلانه، سعی داشت تا سلطان و پادشاه سلجوقی را به این امر واقف کند که با ملت با رویکرد اعتدال مواجه شود.

در اندیشه سیاسی خواجه نمی‌توان بین اخلاق و سیاست تفاوتي صریح دید. موافقید؟
بله، همین‌طور است. اصولا در جامعه ما بین اخلاق و سیاست جدایی وجود ندارد. در کل ما باید با معیار شرعی و عرفی به سراغ سیاست برویم. البته به این نکته هم اشاره کنم که اخلاق سیاسی ما کمی دچار فردمحوری شده است.

دیکتاتوری می‌تواند محصول فردمحوری در اخلاق سیاسی باشد؟
بله می‌تواند. اما در نظر داشته باشید حداقل در دوره خواجه با عصر شکوفایی مواجه بودیم. اما هرجا ناامنی دیده شده اخلاق سیاسی به سمت دیکتاتوری رفته است. تفاوت اندیشه سیاسی خواجه و ماکیاولی هم در این است که ماکیاولی در تلاش بوده است تا دیکتاتوری را در جامعه نهادینه کند، اما اصل تفکر خواجه بر پایه مردم بوده است.

پس آيا می‌توان نتیجه گرفت که اندیشه خواجه به دور از هر نوع نگاه آرمانی و بر پایه واقعیت است؟
بله، همین‌طور است. خواجه با در نظر گرفتن اندیشه‌های ایران‌شهری به بهترین نحو توانسته یک کدرفتار عملی بسازد و از نگاه آرمانی دوری کند.

اندیشه‌های ایرانشهری در ایران آن زمان و شاید امروز متضاد با اندیشه‌های اسلامی بوده است. از موفقیت خواجه با توسل به این اندیشه بفرمایید.
متاسفانه این نگاه وجود دارد که برخی اندیشه‌های ایرانشهری را مقابل اندیشه‌های اسلامی مي‌دانند اما در واقع این اندیشه تاکید تام و تمامی به دین دارد و با رویکرد دینی تبیین می‌شود. اگر به بطن اندیشه‌های ایرانشهری بازگردیم متوجه می‌شویم که کدرفتارهای موفقی از خواجه برای جامعه زمان خود صادر شده است.

در ایران امروز، کدرفتارهای موفق خواجه چه جایگاهی از اخلاق سیاسی را به خود اختصاص داده است؟
امروزه خیلی از عدل و امنیت می‌گوییم اما کمتر از امثال خواجه نظام‌الملك مصداق می‌آوریم. باید بپذیریم که خواجه در دوره‌ای از سیاست ایران بسیار موفق عمل کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها