شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳
موسی بیدج: شاعر همواره برای رسیدن به جهانی بهتر مبارزه می‌کند/ مهم‌ترین دلیل نارسایی جهانی شعر فارسی، ضعف در ترجمه است

موسی بیدج، مدیر واحد ادبیات عرب حوزه هنری و مترجم شعر شاعران عرب، معتقد است جهان با همه زشتی‌ها و زیبایی‌هایش می‌تواند در شعر متجلی شود و هر قدر رسالت شعر پنهان‌تر باشد، این شعر جهانی‌تر و مردم‌پسندتر خواهد بود. شاعر همواره مبارزه می‌کند و در صدد رسیدن به جهانی بهتر برای مردم است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سیامک صدیقی: یکی از مواردی که درباره جهانی نشدن شعر مقاومت و دفاع مقدس ایران از سوی پژوهشگران مطرح می‌شود، ضعف و کوتاهی در حوزه ترجمه است. موسی بیدج در گفت‌وگو با با نگاهی به شعر مقاومت شاعران عرب، به مساله ترجمه شعرهای مشابه در ایران اشاره کرده است.

تعریف شما از شعر مقاومت چیست؟
به عقیده من تمام ادبیات، مقاومت است. در تمام دوران، شاعر گلایه‌مند بوده است و برای جهانی بهتر اعتراض کرده است. به همین دلیل من شعر مقاومت را به معنای شعری که از جنگ می‌گوید، نمی‌دانم زیرا معتقدم رسالت شعر، جنگ نیست، بلکه شعر رسالتی ضد جنگ دارد. جهان می‌تواند در شعر متجلی شود، با همه زشتی‌ها و زیبایی‌هایش و هر قدر رسالت شعر پنهان‌تر باشد، این شعر جهانی‌تر و مردم‌پسندتر خواهد بود. شاعر همواره مبارزه می‌کند و در صدد رسیدن به جهانی بهتر برای مردم است.

دیدگاهی در شعر مطرح است که می‌گوید شاعر همواره دنبال ایجاد نظم در جهان است. گاه این نظم را در قدرت سیاسی می‌بیند که شعر حماسی ایجاد می‌شود. گاه آن را در عشق می‌بیند که قالب غزل از آن نشأت می‌گیرد و گاه شعر عرفانی که مرکزیت عالم به وضوح خداوند است و... اما به لحاظ سبکی و بسامد واژگانی شعرهایی هستند که به لحاظ اغواکنندگی و واژگان خاصی به عنوان شعرهای جنگ یا مقاومت از آن‌ها یاد می‌شود. منظور ما به طور مشخص این شعرها در جهان عرب است.
برای پرداختن به این مفهوم مورد نظر شما باید به شعر مقاومت بر مبنای تعریف امروزین آن بازگردیم که با کلماتی برنده و جنگجو آمیخته است. مسلماً وقتی جنگی رخ می‌دهد یا سرزمینی غصب می‌شود طیف‌های مختلف مردم درگیر این موضع می‌شوند و نسبت به آن حساسیت و واکنش نشان می‌دهند. یکی از طیف‌ها قشر فرهنگی جامعه است. شاعر بخشی از فرهنگ هر ملتی است و در این رخداد مهم رسالت و وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. این در زمانی است که شعله‌های یک جنگ برپاست و شاعر با احساسی قوی نسبت به این موضوع واکنش نشان می‌دهد. با این دیدگاه و این ابزار شعر دفاع یا مقاومت شکل می‌گیرد. اصل این شعر قطعاً ماندگاری ندارد و کارکرد لحظه‌ای دارد. در این اشعار شاعر با واژگانی داغ و حماسی به سرایش شعر می‌پردازد. محمود درویش می‌گوید: شعر من گلوله نیست، اما این شعر اتفاقی را در درون چریک به وجود می‌آورد تا او گلوله شلیک کند.
در واقع شعر او با واسطه گلوله می‌شود.

 اما نمونه‌های بسیاری از اشعار با موضوع جنگ را داریم که ماندگار شده‌اند و شیفتگان بسیاری دارند.
این امر بستگی به قدرت و توانایی شاعر دارد. هر قدر شاعر توانمندتر باشد، این شعر عمیق‌تر و ماندگارتر خواهد شد. از سوی دیگر هر قدر هم عمیق‌تر و زیباتر باشد، تاثیرگذاری‌اش بیشتر می‌شود. به طوری که این شعر فراتر از قلمرو و کشور آن شاعر می‌رود و حتی جهانی می‌شود. یک نمونه از این شعرها را از شعر ریتا و تفنگ محمود درویش مثال می‌زنم:
میان چشمان من و ریتا تفنگی است و کسی که ریتا را می‌شناسد خم می‌شود و نماز می‌برد برای خدایی که در چشمانی عسلی است.
آه... ریتا میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است.
و وعده‌های به سیای که تفنگ به روی آن آتش گشوده است.
یکی بود یکی نبود.
این سکوت شامگاه.
ماه من به دورها هجرت کرد.
به چشمان عسلی و شهر تمام آوازخوانان را و ریتا را روبیده است و اینک میان چشمان من و ریتا تفنگی است.
این شعر نمونه اعلی شعر مقاومت است که در زمان جنگ سروده شده است، اما ماندگاری بسیاری دارد. نمونه‌های بسیاری از این شعرهای جنگ و اعتراض در آثار نرودا، تیسوس، لورکا و شاعران عرب وجود دارد که از مرزها عبور کرده‌اند و در صفحه ادبیات جهانی ماندگار شده‌اند.

 از شاعران فارسی زبان نامی نبرده‌اید. آیا شعر مقاومت و دفاع مقدس ما ظرفیت جهانی شدن دارد؟
ضعف بزرگ ما در این حوزه ترجمه نشدن شعرهای فارسی است. این مهم‌ترین دلیل بر نارسایی شعر ما در عرصه جهانی است. ما باید زمینه را برای ترجمه آثارمان به دیگر زبان‌ها فراهم کنیم. اما از سوی دیگر باید گفت شعرهایی که در زمان شعله‌ور بودن جنگ و در دل ماجرا سروده می‌شوند شتابزده هستند. یعنی احساسی شتابزده به شاعر رخته می‌کند. ما باید هنوز از جنگ فاصله بگیریم. زمان جنگ زمان سرعت است. شاعر شعر می‌گوید و همان‌جا هم مصرف می‌شود. این نوع شعرها با پایان یافتن جنگ پایان می‌یابد. البته نباید زمان بسیار زیادی هم بگذرد، به طوری که از شاعری که اصلاً جنگ را درک نکرده و حتی در فضای پس از آن نبوده هم نمی‌توان انتظار شعری خوب درباره جنگ و مقاوم را داشت. به بیان دیگر این احساس دست دومی فایده این ندارد زیرا شعر او تنها بر اساس خاطره است. مگر این‌که ما تعریفمان را گسترده تر کنیم.

 بر اساس این دیدگاه فردوسی هم نباید در سرودن شاهنامه موفق می‌شد، زیرا تنها بر اساس شنیده‌ها به سراغ سرودن شاهنامه رفته است.
خب! می‌شود گفت که فردوسی مستقیماً از جنگ سخن نمی‌گوید. او از تاریخ و افسانه روایت می‌کند. رسالت آن نیز پیگیری، حفظ و ماندگاری فرهنگ و زبان فارسی بوده است. اما در ادبیات مقاومت، تاریخ زنده و عینی نیز به چشم می‌خورد و نقش آفرینی می‌کند. نکته دوم هم قدرت شعری فردوسی است که توانسته آن افسانه‌ها را برای مابه این آب و رنگ درآورد.

یکی از چهره‌های صاحب نام شعر عرب، نزار قبانی است. این شاعر با وجود عاشقانه‌های بسیاری که دارد، اما یکی از موضوعاتی که نام او را به عنوان شاعری جهانی مطرح ساخته، شعرهای سیاسی اوست. به‌ویژه شعری درباره دولت‌های عرب و رژیم صهیونیستی. رمز موفقیت این شاعر را جدا از قدرت شاعرانگی او در چه می‌دانید؟
شعر نزار شعری است که بی‌اغراق میلیون‌ها نفر را به دنبال خود می‌کشد. شاید مهم‌ترین دلیل این مساله هم این باشد که او نبض خیابان‌ها را در دست گرفته است. او می‌داند ملت عرب در چه سطحی قرار دارند و به چه می‌اندیشند. یکی از کارهای مهمی که نزار انجام داده بود، همین مخاطب شناسی است. او اول مخاطب‌های خود را شناسایی کرد و سپس در صدد راهبری آنها برآمد. نخستین مجموعه شعرهای او عاشقانه است، اما بعد از جنگ اعراب و اسرائیل به شدت شعرهای سیاسی نوشت. از جمله حاشیه‌ای بر دفتر شکست. از آن جا که او در این شعرها به هجو سیاسی اعراب و حکومت‌های آنها می‌پردازد، چندان این مساله به مذاق حکومت‌ها خوش نمی‌آید و او را به شدت می کوبند. این مساله برای دیگر شاعران آزادی خواه عرب هم رخ داده است.

شاعران بسیاری در این زمینه و آزادی فلسطین شعر سروده‌اند. شمس الدین، محمد یاقوت، محمود درویش، بیاتی و... رویکرد این شاعران در سرودن شعر با موضع فلسطین چه بوده است؟

به جرات می‌توان گفت هیچ شاعر عربی نیست که درباره موضوع فلسطین و جنگ اعراب شعری نسروده باشد. این موضوع از بسامد بالایی در ادبیات عرب برخوردار است و به یکی از موتیف‌های رایج شعر عرب درآمده است. اما نکته قابل توجه این است که شاعران عرب برای سرودن شعر درباره فلسطین معمولاً از دو سو وارد شده‌اند؛ در گروه اول شاعرانی قرار دارند که شعرشان پشتیبانی از ملت فلسطین است و شعر این شاعران گوله‌ای است برای پیروزی و نجات فلسطین اما در طرف مقابل شاعران دیگری قرار دارند که هدف آن‌ها گوشزد کردن اشغال فلسطین به نظام‌های خودشان است، یعنی وقتی از حق مردم فلسطین سخن می گویند، منظورشان حق ملت خودشان است که باید از حکومت‌های دست نشانده گرفته شود. در واقع گریزی می‌زنند از فلسطین به کشور خودشان.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها