قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران طی یادداشتی به اسناد و مدارکی که درباره رضاشاه وجود دارد و همچنین چگونگی انعکاس این شخصیت در کتابها اشاره کرده است. وی میگوید: اسناد تاریخی چهره رضاخان را به خوبی ترسیم کردهاند.
عموما سه مشخصه در دوران رضاخان وجود دارد که در کتابها هم منعکس شده است؛ بحث «وحدت ملی و امنیت ملی»، «فرهنگ و سنت» و «تجدد و غربگرایی» رضاخان. برخی مطرح میکنند که وی وحدت و امنیت را در این مملکت به وجود آورد. برای پاسخ به این شبهه باید به این مساله پرداخت که این اختلافها و تشتتها از کجا و از سوی چه کسی به وجود آمد.
چنانکه پیداست بعد از جنگ جهانی اول (و حتی قبل از آن)، قدرتهایی چون روسها و انگلیسیها در ایران بودند و فرقههایی چون بابیت و بهایت و همچنین عواملی که در گوشه و کنار ایران (از جمله شیخ خزعل در جنوب، فرمانفرما در مرکز ایران) ادعای استقلالطلبی داشتند، نظم و استقلال کشور را به خطر انداخته بودند. چنانکه ارتشی هم که در دوران رضاخان به وجود آمد، حتی نتوانست یک ربع ساعت هم در جنگ جهانی دوم دوام بیاورد؛ کما اینکه امرای ارتش هم همگی وابسته به انگلیس بودند. همچنین این محمدعلی فروغی بود که دستور عدم مقاومت در برابر تجاوز انگلیس، روس را در جنگ جهانی دوم داد و کشور ایران را به انحطاط کشاند.
درباره فرهنگ و سنت که از مشخصههای رضاخان بود باید گفت که وی در پی اهداف غرب و اسلامزدایی در ایران بود. شکی نیست که رضاخان در تعطیلی عزاداریها و مراکز فرهنگ اسلامی و مبارزه با سنت، فرهنگ و تمدن اسلامی و جایگزینی آنها با ایران باستان و باستانگرایی اهتمام زیادی به خرج داد. تجددگرایی او هم براساس تقلید بود و شعار حسن تقیزاده (یکی از رجال سیاسی عصر مشروطه) که میگفت برای غربیشدن باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد، نمونهای از این سیاستها بهشمار میرفت.
برخی در کتابهای تاریخی از خدمات رضاشاه سخنانی میرانند اما باید دانست که این نوسازیها و فعالیتهایی که وی انجام داد، به چه قیمتی بود و جامعه در قبال آن چه بهایی پرداخت؟ کمااینکه اگر خدماتی هم صورت گرفت، موکول به ملت ایران بود و دیدیم که چگونه سقوط رضاخان، موجبات خوشحالی ملت را برانگیخت.
درباره تکیه کتابهای تاریخی معاصر بر اسناد و مدارک موجود میتوان گفت خوشبختانه یکی از موفقیتهایی که اخیرا به وجود آمد، دستیابی به آرشیو اسناد مختلف، اعم از اسناد دربار، ساواک، نخستوزیری، وزارت امورخارجه و غیره بود.
از جمله مجموعه اسنادی 165 هزار سند مربوط به دوره رضاخان که از کودتای 1299 تا سقوط رضاخان شهریور 1320 را شامل میشود و تحت عنوان «روز شمار تاریخ معاصر» از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به چاپ رسیده و هر سال یکی دو جلد را منتشر میکند.
از دیگر اسناد تاریخی، اسناد کشف ساواک است که با در برداشتن بیش از 800 سند از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی به چاپ رسید. همچنین اسناد مجلس چهارم و پنجم که مربوط به تغییر سلطنت است و مرکز بررسی اسناد تاریخی به چاپ رسانیده، نشانگر دخالت قشون و ارتش در دوران سردار سپهی و نخستوزیری رضاخان است که مشخص شده چه کسانی را به مجلس بیاورند و چه کسانی نیایند.
در مجموع، اگرچه یک سری اسناد هستند که هنوز منتشر نشدهاند اما این به معنای آن نیست که این اسناد به اندازهای نیستند که مورخ و محقق نتواند به تاریخنگاری معاصر ایران کمک کند. ما خوشبختانه اسناد محرمانه، خیلی محرمانه و سری درباره قشون، وزارت امور خارجه و غیره داریم که گویای مطالب بسیاری برخلاف اسنادی است که انگلیسیها منتشر میکنند. باید دانست که آنها به دلیل سلطه و خیانتهایی که در ایران کردند، تنها اسناد بیارزش و بیمحتوایی را برجسته میکنند و اسناد مهم و اساسی را که خود در وقوع آنها دخیل بودهاند (و یا در دیگر موارد) را انتشار نمیدهند.
نظر شما