سه‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴
تفاوت های آل احمد با روشنفکران/ سید عباس صالحی

سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست بررسی دیدگاه‌ها و آثار جلال آل‌احمد با اشاره به دو کتاب غربزدگی و در خدمت وخیانت روشنفکران به نکات متفاوتی از شخصیت جلال اشاره کرد. متن سخنرانی وی را در این نشست می خوانید:

خبرگزاری کتاب ایران( ایبنا) - دوست داشتم در فرصت بهتر و با تامل بیشتری درباره جلال آل‌احمد حرف بزنم. در این فرصت محدود تنها یک سرفصل را بازگو می‌کنم. جلال آل‌احمد صدای متفاوت روشنفکری در زمانه ما بود. روشنفکری مولفه‌هایی دارد که آل‌احمد بخش عمده‌ای از آن‌ها را که بیشتر روشنفکران متداول زمانه ما از آن بی‌بهره بودند، داشت.

روشنفکر کسی است که فکر کردن را به عنوان نعمت الهی می‌داند. او دغدغه شناخت زمان و احساس مسئولیت نسبت به مسائل زمان را داشت.

اگر به جلال و آثارش با دید انتقادی نگاه کنیم، بزرگترین لطف را به او کرده‌ایم. هرچند پارادایم‌های متفاوتی داریم. آل‌احمد یکی از روشنفکران زمانه خود بود، با هرنگاه و تفسیری که نسبت به او داشته باشیم و با در نظر گرفتن این‌که هیچ انسانی مصون از اشتباه نیست.

آل‌احمد زود وارد سیاست شد و در واقع از سیاست به تفکر آمد اما تفکر را مقدم بر سیاست نمی‌دانست. در واقع مجبور شد سیاست‌ورزی کند و این اقتضای زمانه زندگی او بود.

وقایع شهریور 1320 خیلی‌ها را زود وارد عرصه سیاست کرد. این تجربه را ما هم در دهه نخست انقلاب شاهد بودیم و باید به کسانی که از تفکر به سیاست می‌آیند حق بدهیم، چون فرصت چندانی نداشتند. هرچند لایحه‌های اندیشه آن‌ها پرعمق نبوده، اما باید به فضاهایی که در آن زیست کرده‌اند هم نگاه کنیم.

او در دهه‌های پرتپش 20 و 30 ، به قول خودش باید جسد و مجروح جا به جا می‌کرد. قبول دارم او لایحه‌های اندیشه کمرنگی داشت، اما باید انصاف داشت. او شاهد اتفاقات سهمگین سه دهه مملکت بود.

جلال پرخروش بود و در نتیجه تعریف‌ها و انتقادهایش گاهی هم تحقیرآمیز می‌شد. آل‌احمد حرکت‌های تندی در اثبات یا نفی داشت. این واقعیت است و جلال را باید با این واقعیت شناخت. البته زمانه هم در این موضوع بی‌تقصیر نبود.

وقتی از جلال می‌گوییم. به آن دلیل نیست که به نقص‌هایش بی‌توجه باشیم یا بخواهیم او را قدیس کنیم. آل‌احمد انسان بود اما نه از نسل سوخته روشنفکری. او زنده است و نفس می‌کشد، برخلاف خیلی‌ها که تبدیل شدند به تاریخ باستانی، نه موجود زنده در فضای تفکر. او به دلیل صدای متفاوتش ماندنی شد، یا ماندنی‌تر شد. بخواهیم یا نخواهیم نمی‌توانیم بگوییم او مرده است، بلکه آل‌احمد در فضاهای تفکر و اندیشه این مرز و بوم و ادبیات و حوزه‌های دیگری که در آن‌ها صاحب نظر بود، زنده است.

آل‌احمد از تعصب ایدئولوژیک فاصله‌اي روشن داشت. در دوره‌ای که ایدئولوژی‌ها حصار بودند، حصار شکنی کرد. البته باید آن فضا را تجربه می‌کردیم؛ فضایی که برخی می‌خواستند از زندان پر پیچ و خم ایدئولوژی‌ها بیرون بیایند اما نمی‌توانستند و در اين ميان آل‌احمد توانست یک چهره متفاوت باشد.

جلال از تفنن‌های روشنفکرانه فاصله روشن داشت. جریان روشنفکری طی 150 سال گذشته در دو شاخه متعارض حرکت می‌کرد. یکی روشنفکری تعصب‌انگیز ایدئولوژیک و دیگری روشنفکری تفنن‌گرا، که ذائقه و سلیقه آن‌ها را هم جا به جا می‌کرد. حرکت به سمت یک نقطه که در آن ایدئولوژی زندان نشود و از طرفی هم موج اندیشمندان را نبرد دشوار است. جلال برای سنت حرمت قائل بود. ما سیر زندگی او را در نقد سنت می‌دانیم اما در عین حال و در آن دوره که آل‌احمد خیلی چیزها را کنار گذاشت، ریشه‌های سنت در او زنده بود. آنچه جلال را زنده نگه داشت و باعث شد جامعه ایرانی او را روشنفکر بداند، این بود که آل‌احمد سنت‌ها را رها نکرد.

آل‌احمد برخلاف جریان روشنفکرانی که جایگاه مرفه‌ای داشتند و شاید به طبقات پایین سرک می‌کشیدند اما در آن‌ها حضور نداشتند، حضور فعالی در طبقات پایین جامعه داشت.

محافظه‌کاری سنتی و محافظه‌کاری روشنفکری هرکدام مولفه‌های خاص خود را دارد. آل‌احمد از هر دو نوع محافظه‌کاری فاصله داشت. او با نقش معلمی ارتباطش با نسل‌های بعدی را حفظ کرد. در روزگاری که روشنفکران به دنبال حفظ فاصله‌ها، خود را در قله می‌دیدند و نمی‌خواستند کسی در دامنه با آن‌ها همراه شود، او می‌خواست در این کوه‌نوردی و راهپیمایی دیگران را با خود همراه و هم‌نورد کند. این از ویژگی‌های سلوک آل‌احمدی بود.

بسیاری از روشنفکران معاصر جلال در چارچوب‌های آکادمیک محصور بودند اما آل‌احمد دانشگاه گریز بود و در فضایی که حصار آکادمیک ایجاد می‌شد، پرورده نشد. او نه در چارچوب‌های آکادمیک زیست، نه در آن‌ها حرکت کرد.

آل‌احمد از کسانی بود که به دو وجهه ضداستعماری و ضد استبدادی جامعه توجه داشت. گروهی از روشنفکران به وجهه ضد استبدادی و گروهی هم به وجهه ضد استعماری نگاه می‌کردند، اما آل‌احمد با توازن نگاه، هر دو مقوله را مدنظر داشت. این نگاه او را با جریان روحانیت همراه کرد.

صداهایی که کمتر شنیده می‌شوند، ماندگارترند. درباره هرکدام از ویژگی‌های آل احمد باید به تفصیل حرف زد اما در مجموع صدای متفاوتی از آل‌احمد شنیده شد که تریبون‌های رسمی از آن حفاظت نکرده بودند و نقش قابل توجهی از این حفاظت ملی بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط