دکتر علی اکبر گرجی، استاد حقوق اساسی دانشگاه شهید بهشتی یادداشتی را به مناسبت درگذشت دکتر ناصر کاتوزیان نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است که می خوانید:
دسته اول، عبارتند از آثاری که در حوزه مبانی و فلسفه حقوق نوشته شده. به نظر من، آثار این بزرگمرد در زمینه فلسفه حقوق در ایران حداقل بینظیر است. یعنی تا پیش از انتشار مجموعه چندجلدی دکتر کاتوزیان، ما اساساً کتاب جامعی در زمینه فلسفه حقوق نداشتیم. پس دسته اول آثار دکتر کاتوزیان، عبارتند از کتابهای مبنایی. یعنی فلسفه حقوق، کلیات حقوق و مقدمه علم حقوق.
دسته دوم، کتابهایی است که در زمینه حقوق مدنی نوشته شده. دکتر کاتوزیان در اکثر حوزههای حقوق مدنی صاحب اثرند. در زمینه اموال و مالکیت، ارث، وصیت، حقوق انتقالی، نظریه عمومی تحولات، حقوق خانواده و ...
دسته سوم آثار دکتر کاتوزیان، کتابهای مربوط به حقوق عمومی است. یعنی آثاری که بیشتر به مباحث حقوق عمومی میپردازد. مثلاً کتاب "مبانی حقوق عمومی" وی، احتمالاً اولین کتابی است که در این زمینه در کشور ما نوشته شده. کاتوزیان چونکه تاملات عمیقی در فلسفه حقوق داشت، بنابراین طبیعی بود که از فلسفه حقوق به حقوق عمومی و حقوق اساسی برسد. هم از این رو یکی از اولین کتب مبانی حقوق عمومی در ایران، توسط یک استاد غیر متخصص در زمینه حقوق عمومی نوشته شد که از قضا اثر ارزشمندی است و بسیاری از دانشجویان و علاقهمندان از این کتاب ارزشمند استاد کاتوزیان بهره بردهاند.
دکتر کاتوزیان مقالاتی هم در زمینه حاکمیت قانون، عدالت، حقوق بشر و ... نوشته است که این مقالات را هم میتوان در زمره آن دسته از آثار وی قرار داد که مربوط به حقوق عمومیاند. کاتوزیان به فراخور زمان، یادداشتها و مقالات پراکندهای هم داشته است که نمیتوان ارتباط آنها را با مباحث حقوقی نادیده گرفت.
علاوه بر اینها، ممکن است آثاری هم در کارنامه دکتر کاتوزیان به صورت پراکنده و بسیار محدود دیده شود که به طور کامل جنبه حقوقی نداشته باشند. به نظر من، این آثار را در کارنامه دکتر کاتوزیان نباید چندان پررنگ کرد.
دکتر کاتوزیان را میتوان یکی از پدران توسعه دانش حقوقی در ایران دانست. کاتوزیان متفکری بینظیر در عرصه حقوق ایرا ن به شمار میرود که در حقیقت بارزترین ویژگی این شخصیت را میتوانیم در تقید توامان ایشان به نظم و عدالت بدانیم. یعنی در واقع کاتوزیان از معدود اندیشمندانی بود که اسیر ماشین بیرحم پوزیتویسم حقوقی نشد. کاتوزیان از نظر فکری دغدغه حقوق بشری داشت. کاتوزیان در حقیقت کسی بود که شیفتگی توامان خودش را به نظم و عدالت بیان میکرد و در عین حال تذکر میداد که وجدان دادرس در عرصه اجرا و تفسیر قانون باید جایگاه برجستهای داشته باشد و به تعبیری این وجدان عدالتجو نباید آن قدر محدود باشد که نتواند در عرصه عینیات به قواعد عدل و انصاف عمل کند. به تعبیر دیگر، کاتوزیان اعتراف میکرد که پای استدلال حقوقی گاه چوبین است و اطاعت محض از قوانین دولتساخته، گاه میتواند مخل اخلاق و عدالت باشد. او صادقانه معتقد بود که قانون را باید با عدالت جانی دوباره بخشید. قانون اگر با اخلاق و عدالت همنوا شود، جان میگیرد. در غیر این صورت، قانون واژهای بیروح بر صفحه کاغذ خواهد بود که مشکلی از مشکلات اجتماعی را حل نخواهد کرد.
نکته دیگری که در بازشناسی اندیشه این بزرگمرد کمنظیر باید مورد توجه قرار گیرد، این است که کاتوزیان نه آنچنان شیفته مدرنیته حقوقی بود که اصالت خویش را از دست بدهد و نه آنچنان برده سنت حقوقی بود که کرامت انسانی خود را قربانی آن بنماید. به همین دلیل کاتوزیان را میتوان استاد پرکشیدن از سنت به مدرنیته دانست. یعنی کاتوزیان همزمان پایی در سنت و دستی در مدرنیته حقوقی داشت. کاتوزیان هیچ گاه ریشههای تاریخی حقوق ایران را به تمسخر نگرفت و هیچ گاه چشم و گوش بسته هم حقوق مدرن و غربی را نپذیرفت. پس ویژگی دوم استاد کاتوزیان را میتوان نگاه توامان به سنت و فقه و نیز دستاوردهای حقوق مدرن دانست.
نکته سوم در شناخت استاد کاتوزیان، که باید برای همه ما سرمشق باشد، این است که کاتوزیان روشنفکر بود اما برج عاج نشین نبود. کاتوزیان روشنفکری بود که همیشه نگاهی نقادانه و عدالتگرایانه به عرصه عمل داشت. او برخلاف بسیاری از حقوقدانها، عرصه واقعیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را رصد میکرد و در بسیاری از مواقع از اظهار نظر عمومی و رسانهای، استقبال میکرد. بنابراین کاتوزیان هیچ گاه حضور در عرصه عمومی را خلاف شأن خویش نمیپنداشت. به تعبیر دیگر، کاتوزیان نخبه و نخبهگرا بود اما هیچ گاه از این نکته غافل نشد که مقصد حقوق، عموم مردم است. بنابراین کاتوزیان در عین اینکه به معنای کامل کلمه به تخصص و مباحث علمی آکادمیک وفادار بود، همیشه دستی هم در عرصه عمل داشت. حضور تاثیرگذار و فعال او در حوادث پیش از انقلاب در دانشگاهها و نیز اظهار نظرها و مشارکتهای او در حوادث پس از انقلاب، و بخصوص حضور موثر او در تدوین پیشنویس قانون اساسی، نشانگر این است که کاتوزیان هیچ گاه نقش علمی و آکادمیک صرف برای خود قائل نبود. او خود را به مثابه روشنفکری میدانست که گاه در مقام عمل نیز باید رهنمای دیگران باشد.
در بین آثار دکتر کاتوزیان، مثلاً "مقدمه علم حقوق" بیش از 40 بار با تیراژ بالا، یعنی با تیراژ حداقل 7000 نسخه، منتشر شده است. این امر به خوبی نشاندهنده تاثیر این بزرگمرد در دانش حقوقی در کشور ایران است. من تاسف میخورم که نظام سیاسی ما چنانکه باید از وجود این ابرمرد حقوقی بهرهمند نشد و حتی در برههای از زمان در حق او اجحافهایی هم شد. یک نمونه از این اجحافها، محروم شدن دکتر کاتوزیان از حضور در دانشگاه بود.
من مطمئنم که آیندگان دکتر کاتوزیان را بهتر خواهند شناخت و آثار او تا سالیان سال تاثیر خودش را بر دانش حقوقی در کشور ما خواهد گذاشت. ای کاش کشور ما به گونهای بود اساتید طراز اول ما هم میتوانستند چهرهای جهانی شوند. کاتوزیان از حیث قوّت رای و خوشفکر بودن این پتانسیل را داشت به حقوقدانی جهانی بدل شود. او اندیشمندی بود که میتوانست در قامت یک حقوقدان بزرگ جهانی ظاهر شود.
متاسفانه، چونکه ایران در عصر جدید در حاشیه تاریخ جهان قرار داشته، و ضمناً چهره خوبی هم از کشور ما در جهان ترسیم نشده، ما ایرانیان در وضعی به سر میبریم که حتی آدمهای بزرگ کشورمان هم کوچک دیده میشوند. اما اگر یک آدم کوچک در مغرب زمین یک رمان متوسط بنویسد، بلافاصله ممکن است در بوق و کرنا شود و چه در ایران و چه در سایر کشورها، بسیار جدی گرفته شود.
نظر شما