دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰
تاریخ‌نویسی در آمریکا تحت سیطره احزاب در کتاب پل نامرئی / حقایقی جدید درباره سقوط نیکسون و ظهور ریگان

به گفته نویسنده کتاب جنجال‌برانگیز پل نامرئی، تاریخ‌نویسی در آمریکا آن‌چنان تحت سیطره احزاب قرارگرفته که حقایق دست‌نیافتنی شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از د تلگراف، «ریک پرلستین/ Rick Perlstein» نویسنده جوان آمریکایی توانسته روشی غیرسیاسی برای نوشتن تاریخ سیاسی ابداع کند. او در کتاب اخیر خود به نام «پل نامرئی: سقوط نیکسون و ظهور ریگان»، در مورد مسیری که ریگان تا کاخ سفید طی کرد، صحبت می‌کند.

چگونه رونالد ریگان رئیس‌جمهور آمریکا شد؟ این سؤال به نظر ساده می‌رسد اما ناتوانی مورخان آمریکایی از دادن پاسخ واحد به آن، نشان از پیچیدگی وضعیت سیاسی در این کشور دارد.

«ریک پرلستین» اکنون سومین کتاب خود با نام «پل نامرئی: سقوط نیکسون و ظهور ریگان» را در مورد خاستگاه حزب جمهوری‌خواه به اتمام رسانده است. این کتاب بابیان جزئیات توضیح می‌دهد که چگونه استعفای نیکسون یک خلاء سیاسی در آمریکا ایجاد کرد و چگونه این خلأ توسط یک بازیگر هالیوود که تبدیل به یک محافظه‌کار شده بود (ریگان) پر شد.

اما پرلستین از سوی یکی از مورخان به سرقت ادبی نیز متهم شده است. برای درک جنجال به راه افتاده در مورد پرلستین باید به کتاب اول او نگاهی بیندازیم: کتاب «قبل از طوفان» (2001) داستان رقابت انتخاباتی «بری گلدواتر» (از حزب جمهوری‌خواه) را برای ریاست‌جمهوری سال 1964 روایت می‌کند. این کتاب بسیار متفاوت از کتاب‌هایی بود که تا آن زمان در این زمینه منتشرشده بود، زیرا بدون اظهارنظر مؤلف بود و به شخصیت‌های اصلی اجازه می‌داد خود برای نخستین بار سخن بگویند. لیبرال‌ها تحقیقات پرلستین را ستودند و محافظه‌کاران روشن‌فکری او را دوست داشتند. به نظر می‌رسید پرلستین روشی غیرسیاسی برای نوشتن تاریخ سیاسی ابداع کرده است.

اما وقتی پرلستین دنباله این کتاب را نوشت، انصاف از میان رفت. او در کتاب «سرزمین نیکسون» که در سال 2008 منتشر شد، مسیر ریچارد نیکسون در پیروزی انتخابات سال 1968 و جریان رسوایی واترگیت را بیان کرد و نتیجه گرفت که نیکسون یک کلاه‌بردار، دروغ‌گو و استثمارگر نژادپرست بود.

شاید پرلستین درست می‌گفت شاید هم غلط، اما آنچه اهمیت داشت این بود که محافظه‌کاران احساس می‌کردند او به آن‌ها خیانت کرده است. آن‌ها از نویسنده لیبرال حمایت کرده بودند و او اکنون آن‌ها را یک دسته فاشیست نامیده بود. بنابراین با انتشار پل نامرئی، آن‌ها درصدد انتقام برآمدند.

بااین‌حال، «کریگ شرلی» که بهترین زندگینامه را از ریگان نوشته، اکنون او را به ناتوانی در ارائه اسناد مناسب برای اثبات ادعاهایش متهم کرده است. البته برخی از اتهامات او عجیب‌وغریب هستند. پرلستین نیازی ندارد روایاتی را که جزو اسناد عمومی هستند، از شرلی سرقت کند. همچنین این ادعا که پرلستین زبان شرلی را در توصیف برخی عکس‌ها در کتاب خود دزدیده، احمقانه است. مگر به چند طریق می‌توان عکس ریگان در حال خنده را توصیف کرد؟!

فقط در یک مورد حق با شرلی است و آن این‌که پرلستین با ذکر نکردن پانوشت‌ها در انتهای کتاب، خواننده را از امکان شناسایی منابع، محروم کرده است.

دلیل واقعی محافظه‌کاران برای عصبانیت از این کتاب این است که آن‌ها روزی بر نویسنده‌ای مهر تأیید زدند که اکنون علناً در مطبوعات به محافظه‌کاری حمله می‌کند. و البته آن‌ها مستحق این خشم هستند!

بحث اصلی پرلستین این است که محافظه‌کاران روایتی چاپلوسانه را برای ارائه به مردم ساده‌دل از خود اختراع کردند. روایتی که در آن معترضان ضد جنگ ویتنام، بی‌خدایان، لیبرال‌های بزرگ دولتی و فمینیست‌ها، به آمریکای زیبا خیانت کرده‌اند.

در این تحلیل سه مشکل وجود دارد: اول اینکه پرلستین هیچ همدلی و طرفداری در مورد موضوع خود نشان نمی‌دهد. دوم، پرلستین به بخش‌هایی از روایت محافظه‌کاران که صحیح بود، توجهی نمی‌کند. سوم و مهم‌تر از همه پرلستین چنان می‌نویسد که گویی لیبرال‌ها هرگز درگیر اسطوره‌سازی نبوده‌اند.

اگر ریگان یک خیال‌باف با رؤیاهای ناچیز در واقعیت بود، جیمی کارتر دموکرات نیز از او بهتر نبود. ریگان پیروز انتخابات سال 1980 شد زیرا مردم از پرداخت مالیات سنگین در قبال ارائه خدمات ناچیز خسته شده بودند.

اما درنهایت تاریخ‌نویسی آمریکا دچار حزب گرایی شده و حقایق در پانوشت‌های اینترنتی مدفون می‌شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها