وی وجه اشتراک سارماگو و سلین را پرداختن به سانتیمانتالیسم دانست و افزود: در آثار سلین هم نوعی نکبت بشری به چشم میخورد. داستانهایی که زاویه دید اکثر آنها منراوی است و البته از هرگونه قضاوت تهی نشان میدهد و به سمت زاویه دید نمایشی متمایل است. در آثار ساراماگو هم این موضوع دیده میشود و من راوی بدون قضاوت به روایت داستان میپردازد.
وقفی در ادامه به اشتراکات نوشتاری ساراماگو و توماس مان پرداخت و گفت: مان هم نویسندهای است که به تمثیلگرایی میپردازد و مانند ساراماگو میکوشد، ژست نویسنده رئالیستی قرن بیستمی را حفظ کند.
وی اضافه کرد: ساراماگو سعی میکند حماسهای با خصوصیات نویسندگی قرن بیستم بنویسد و پیشاپیش به ایرادهای خوانندگان جواب دهد، به این دلیل ما با جریان ایدهها و تعلیمات روبهروییم، اما داستانهای «مان» مثل کوه جادو و دکتر فاستوس خستهکننده نیستند، هر چند حجم این آثار چند برابر بینایی است.
وقفیپور درباره آثار مان توضیح داد: در آثار این نویسنده هرچندوقت یکبار در صحنهها با چکیده جامعه و ایده روبرو میشویم. برای نمونه در دکتر فاستوس زنی فرانوسی که کشور اشغال شده است، دستش را بلند میکند و چهار بار به آلمانیها فحش میدهد. هرچند این صحنه ممکن است عریان و نمایشی باشد اما به عنوان یک سری نشانه عمل میکند.
نویسنده «کودتا در سه ضرب» درباره رمان «کوری» گفت: ساراماگو در این اثر کلیت یک حماسه را بازنمایی میکند و این بازتاب از سوی یک راوی انجام میشود که به یک طبقه وصل است، چطور یک راوی میتواند تمام طبقات را روایت کند؟ این موضوعی است که در رمانهای پلیسی دیده میشود و کارگاه برای دنبال کردن مسیر جنایت در کل لایحههای جامعه جستجو میکند.
وی افزود: تکنیک دیگری که در رمانهای آمریکایی دیده میشود، استفاده از شخصیت پزشک است که به دلیل حرفهاش با همه اقشار جامعه در تماس است. شاید ساراماگو هم در رمانش اول میخواست از پزشک استفاده کند اما او بعدا جامعه بیطبقه را روایت میکند که وارد مکانی شدهاند که از هر نوع تعینی خارج است.
وقفی با بیان شباهت رمان «کوری» به آثار سینمایی بیان کرد: نظریه ساراماگو دلیل مشخصی دارد. آنجا که او تصمیم میگیرد کار ادبیات را مستقیم نشان دهد، کارش شبیه فیلم «مرد عوضی» هیچکاک میشود که منتقدان میگویند تمام ویژگی کارهای او را دارد، اما فیلم شکست خوردهای است. مثل اینکه یک نفر بخواهد محبوب مردم شود اما بر عکس نتیجه بگیرد.
سلیمانی هم در ادامه این نشست گفت: خیلیها «کوری» را داستان موقعیت دانستنهاند. چیزی که خیلی در این اثر مهم است روایت نکبت به معنای اخراج عقلانی و اخلاقی است. ساراماگو میخواهد در این رمان بگوید چرا اخلاق و عقلانیت در جامعهای که به قهقرا رفته، کارایی ندارد.
وی ادامه داد: اگر ما در جامعه مدرنی زندگی میکنیم و دم از اخلاق و میزنیم به دلیل ساختار بدنی ماست. اگر ما این ساختار بدنی را نداشتیم، مثلاً اگر از بینایی محروم بودیم، وضعیت فرهنگ و تمدنمان فرق میکرد. شکل تمدنسازی ما هم متفاوت بود. در حقیقت عقلانیت حاصل حواس پنجگانه ماست. در رمان «کوری» وقتی اخلاق فروکش میکند، جامعه به یک کلونی حیوانی تبدیل میشود.
خالق «به هادس خوش آمدید» با بیان ترتیب «هرم مازلو» اضافه کرد: در نوک این هرم نیازهای اولی مانند گرسنگی و تشنگی است و نیازهای جنسی در طبقه دوم به چشم میخورد. طبقه سوم مخصوص نیازهای اجتماعی است. هنگامی که سقوط میکنیم به نوک این هرم میرسیم. اخلاقیات و عقلانیت مختص جامعه مدنی است.
سلیمانی همچنین گفت: داستان «کوری» میخواهد بگوید انسان در این موقعیت اقتضایش رعایت یکسری اصول است اما وقتی سقوط میکند، باید خود را بازتعریف کند. ما در همه زندگی با افتادن و برخاستن مواجهیم. حقیقت زندگی زنده ماندن است اما زنده ماندن جسمی در درجه اول اهمیت قرار دارد.
در پایان نشست سلیمانی با اشاره به ورود اسدالله امرایی به جلسه گفت: بالاخره امرایی هم آمد! خدا خیر نده کسانی را سالها ترجمه وی از رمان «کوری» را نگه داشتند!
امرایی هم دعوت سلیمانی را برای سخنرانی نپذیرفت و به مزاح گفت: دیرآمدهام که فقط به صحبتهای شما گوش کنم.
نظر شما