یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۱
موراکامی و کافکا / نوبل ادبی برای نویسنده ژاپنی کم اهمیت است؟

یکی از مهمترین مواردی که موراکامی را از دیگر رمان نویسان متفاوت کرده علاقه وی به طرح و نقشه بیشتر از نثر است. رمانهای موراکامی داستانهای معما گونه است و همه چیز حول محور شخصیت داستان می گردد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نویسندگان معدودی در جهان وجود دارند که هرچند نتوانستند جایزه نوبل ادبیات را کسب کنند، ولی با آثار فاخر خود و همچنین شهرت و محبوبیت زیاد به این جایزه بی اعتنایی کرده‌ که موراکامی جزو این دسته از اشخاص است.

جان آپدایک، هنری بیچ و اخیراً چهاردهمین کار هاروکی موراکامی ثابت کرده‌اند که بدون جایزه نوبل هم می‌توانند به‌صورت میلیونی در جهان فروش داشته باشند.

بسیاری از کارشناسان ادبی اعتقاددارند موراکامی باید جایزه نوبل ادبیات را دریافت کند و این اعتقادی است که داوران آکادمی سوئدی هنوز به آن نرسیده‌اند.

به‌طور حتم برای هر نویسنده‌ای رسیدن به این جایزه بسیار اهمیت دارد چون حتماً بعدازاین جایزه ثروت بادآورده‌ای حاصل از افزایش فروش نسخه‌های کتاب نصیبش خواهد شد.

البته طرفداران آثار موراکامی در ژاپن نیز دوست دارند گرفتن جایزه نوبل توسط نویسنده محبوبشان را جشن بگیرند، ولی زیاد برای خوانندگان آثار نویسنده ژاپنی اهمیت ندارد و برای موراکامی نیز کم اهمیت است.

شاید تفاوت موراکامی با آپدایک و بقیه این باشد که در هفته اول یک‌میلیون نسخه از کتابش به فروش رفته است. پیش‌ازاین موراکامی نامزد دریافت جوایز معتبر بسیاری شده که جایزه فرانس کافکا ازجمله آن‌هاست که البته آخرین رمان موراکامی را نیز باید دنباله آثار کافکا دانست.

«سال‌های زیارت رفتن تسوکورو‌تازاکی بی‌رنگ(رنگ‌پریده)» آخرین اثر موراکامی، داستان شخصیت محوری است که درباره چهار دوست و رابطه آن‌ها باشخصیت اول داستان یعنی تسوکورو است که نام آنها معنای رنگ‌های آبی، قرمز، سفید و سیاه داشته و فقط ضخصیت اصلی داستان است که نامش بی رنگ بوده و بدلیل کسلی و ناامیدی، رنگ پریده شده است.

تازاکی که گاهی اوقات از سوی این‌ها مورد تمسخر قرار می‌گیرد، در انزوا قرار داده‌شده است و رابطه‌ای جدی با اطرافیان ندارد. او نکته جالب‌توجهی یا چیزی که شخصیت او را برجسته کند، ندارد و به خاطر همین احساس افسردگی می‌کند.

این افسردگی وقتی بیشتر می‌شود که دوستانش او را کاملاً طرد کرده و نمی‌خواهند با او رابطه داشته باشند. بیشتر حجم داستان هم در جستجوی شخصیت اول خلاصه می‌شود که برای درک این انزوا حتی به کشورهای دوری مثل فنلاند سفر می‌کند تا بفهمد که چرا از کوچک‌ترین حق اجتماعی خود محروم است.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که موراکامی را از دیگر رمان نویسان، متفاوت کرده، علاقه او بیشتر از نثر به طرح و نقشه است. رمان‌های او مثل چوب نروژی(1987) و پایان داستان پرنده (1994-1995) داستان‌های معمایی هستند و همه حول محور شخصیت داستان می‌گردد.

خواننده غیر ژاپنی به‌طور کامل وابسته به مترجم خواهد بود چون برای ترجمه کارهای موراکامی باید کلیشه‌ها یا واژه‌های عامیانه کمتر شوند که بسیار در این رمان دیده می‌شود.

در مورد خوانندگان انگلیسی وضع بدتر هم می‌شود چون ترجمه‌ها از آمریکایی برگردان می‌شود و باید بعضی از کلمات بافرهنگ انگلیسی تطبیق داده شوند. در این مورد هم یک سری تداخل فرهنگی در ترجمه ضمایر و واژه‌های ژاپنی پیش می‌آید که بیشتر در مکالمات روی می‌دهد.

در برخی موارد مثل صحبت‌های یکی از دوستان سابق سوکورو اتفاق می‌افتد که در ترجمه به‌صورت کاملاً مبهم درمی‌آید. ترجمه این گفتگو این‌گونه درآمده است: « استعداد شبیه یک قوطی است. می‌توانید هرچقدر بخواهید سخت کارکنید، ولی اندازه قوطی تغییر نمی‌کند. تنها مقدار بیشتری آب می‌گیرد و نه بیشتر.»

ولی موراکامی باید بداند که آب زیاد در قوطی نمی‌ماند و بخار می‌شود و در این کتاب قوطی به‌ندرت تا دوسوم پر می‌شود.

موراکامی در آخرین رمان خود محیط و فضای ابهام گونه آثار کافکا را حفظ کرده است ولی به‌طور ناامیدکننده‌ای تمام معماهای رمان آخرش را بدون جواب رها کرده و خواننده نمی‌تواند دلیل این‌همه معما و ابهام را درک کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها