دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۰
آرمان ایرانیان در مشروطه هیچگاه متوقف نشد/ پویایی تاریخ‌نگاری معاصر به کمک اسناد محرمانه

سیدمصطفی تقوی‌مقدم، پژوهشگر تاریخ معاصر می‌گوید: با وقوع انقلاب اسلامی میلیون‌ها سند مهم مربوط به دوره قاجار، نهضت مشروطه و دوره پهلوی از آرشیوهای راکد و محرمانه خارج شد و در دسترس محققان قرار گرفت که این خود یکی از عوامل مهم پویایی تاریخ‌نگاری، واکاوی و بازخوانی تحولات ایران از جمله نهضت مشروطیت شد و به افزایش چاپ ونشر کتاب کمک کرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ماهرخ ابراهیم‌پور: مشروطه رویدادی است که در تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران تاثیر انکارناشدنی بر جای گذاشت به طوری که با گذشت یک قرن از رویداد مشروطه هنوز تفسیرهای متفاوتی از رویکرد آن وجود دارد. تب مشروطه هنوز فرونشسته است و این مساله را در گفت‌وگو با اهل تاریخ به وضوح می‌توان لمس کرد. 

پرسش اصلی که در سالروز فرمان مشروطه دوباره در اذهان و برگ‌های تقویم تاریخ پررنگ‌تر می‌شود این است که آیا مشروطه رویدادی است که به شکست انجامیده است؟ «ایبنا» در آستانه فرارسیدن سالروز «مشروطه ایرانی» (14 تیرماه) به گفت‌وگو با سید مصطفی تقوی‌مقدم، پژوهشگر تاریخ معاصر نشسته و پرسش‌هایی چون ارزیابی تاریخ‌نگاری مشروطه، زمینه‌های پژوهش نشده درباره مشروطه و ناکامی یا موفقیت مشروطه را با وی در میان گذاشته است. 

آقای تقوی‌مقدم، ارزیابی شما به‌عنوان پژوهشگر از کتاب‌های چاپ شده در حوزه مشروطه چیست؟
کتاب‌هایی که درباره نهضت مشروطه چاپ شدند به چند دسته تقسیم می‌شوند. یک تقسیم‌بندی از نظر زمانی (مقطع تاریخی) است و آثار مربوط به مشروطه را از این نظر به دو دسته می‌توان تقسیم کرد؛ یک دسته کتاب‌هایی هستند که از نهضت مشروطه تا انقلاب اسلامی نوشته شدند و دسته دیگر کتاب‌هایی هستند که بعد از انقلاب تا به امروز چاپ شده‌اند.

کتاب‌های مربوط به مقطع پیش از انقلاب اسلامی را نیز در دو گروه می‌توان جای داد؛ یک گروه نیز کتاب‌های دست اول که منابع مادر تلقی می‌شوند، مثل «تاریخ بیداری ایرانیان» ناظم‌الاسلام کرمانی، «حیات یحیی» یحیی دولت‌آبادی، «تاریخ مشروطه» احمد کسروی، «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» مهدی ملک‌زاده که کتاب‌های مهم نهضت مشروطه را تشکیل می‌دهند و آثار دیگری هم هستند که به گونه‌ای از همین منابع مادر اقتباس شده‌اند و منابع دست دوم محسوب می‌شوند و دارای اهمیت کمتری هستند.

 ویژگی آثار قبل از انقلاب، در مجموع، جهت‌دار و ایدئولوژیک بودن آن‌هاست. به این معنا که تا پیش از انقلاب اسلامی قلم در کف غربگرایانی بود که از نهضت مشروطه قرائت غربی داشتند و بنابراین جریان‌های دیگر در تاریخ‌نگاری نهضت مشروطه در مقطع قبل از انقلاب نقش و حضوری نداشتند اما با پیروزی انقلاب اسلامی و قدرت گرفتن جریان اسلامی در کشور و دسترسی به اسناد تاریخی، موج جدیدی در تاریخ‌نگاری نهضت مشروطه در کشور آغاز و کتاب‌ها و مقاله‌های فراوانی نوشته شد. در مجموع بسیاری از این نوشته‌ها در واکنش به تاریخ‌نگاری غربگرای سکولار قبل از انقلاب و در پاسخ به قرائت آن‌ها از نهضت مشروطه نوشته شدند. 

به نظر شما چرا با این که یک قرن از مشروطه می‌گذرد مورخان و نویسندگان هنوز به موضع و تحلیل مشترکی درباره مشروطه دست نیافته‌اند؟ 

تقریباً دستیابی به یک تحلیل یا تفسیر مشترک امری ناشدنی است. درباره بسیاری از تحولات جهان هم همواره مورخان و نویسندگان آرای متفاوتی دارند و کمتر در این زمینه‌های سیاسی اجتماعی اجماع حاصل می‌شود. البته درباره بسیاری از پدیده‌ها و تحولات تاریخ بر سر اصول و محورهای آن حوادث اتفاق نظر به وجود می‌آید ولی درباره چگونگی و جزئیات آن‌ها اختلاف نظر وجود خواهد داشت اما درباره نهضت مشروطه به دلیل رویکرد ایدئولوژیک و ارزشی تاریخ‌نگاران همواره حتی درباره ماهیت، اصول و مبانی نهضت مشروطه هم اختلاف نظر وجود دارد و توافقی حاصل نمی‌شود. این اختلاف نظر به علت رویکرد ارزشی ایدئولوژیک تاریخ‌نگاران مشروطه است. 

جریان سکولار صرفاً با عینک لیبرالیسم یا سوسیالیسم نهضت مشروطه را پدیده‌ای سکولار، غربی و در راستای لیبرال دموکراسی غرب تحلیل، بررسی و معرفی می‌کرد و در دوره پس از پیروزی انقلاب اکثر نوشته‌ها و آثار در واکنش به نوشته‌های سکولار و غربگرا نوشته شده‌اند و برای زدودن چهره غربگرایانه‌ای که از نهضت مشروطه تصویر شده، نوشته شدند. به بیان دیگر در تحلیل نهضت مشروطیت، این حقایق و وقایع نیستند که مطرح می‌شوند، بلکه ایدئولوژی‌ها هستند که همدیگر را به چالش می‌کشند. در واقع می‌توان گفت که جریان تاریخ‌نگاری نهضت مشروطیت در ایران نمادی از تقابل فرهنگی و عقیدتی جریان غربگرای سکولار و جریان اسلامی هویت محور است. بنابراین از آن‌جایی که چالش تمدنی غرب و اسلام همچنان فعال است و در آینده هم ادامه خواهد داشت، نمودهای آن در نوشته‌های تاریخی از جمله تاریخ‌نگاری نهضت مشروطیت نیز نمایان می‌شود و ادامه خواهد داشت. 

چرا پس از انقلاب چاپ کتاب در حوزه مشروطه فزونی گرفت؟ 

همان‌طور که در مطلب قبل اشاره کردم، این امر دلایل متعددی دارد. یکی این که اصولاً انقلاب اسلامی نه تنها یک انقلاب سیاسی-اجتماعی بود بلکه یک انقلاب فرهنگی و معرفتی هم ایجاد کرد. در پی انقلاب اسلامی، جریان اسلامی که اصولاً در مقابله با تمدن و فرهنگ غرب شکل گرفت با دستیابی به قدرت، برخلاف محرومیتی که قبل از انقلاب داشت، امکان ترویج دیدگاه‌های خود را پیدا کرد و نهادها و موسسه‌های متعددی برای بیان ناگفته‌های دهه‌های گذشته خود ایجاد کرد و در این شرایط، از سوی دیگر، جریان غربگرایی که ده‌ها سال یکه‌تاز تاریخ‌نگاری سکولار بود، خود را با چالش جدی مواجه دیده و می‌بیند و بیش از پیش دست به کار شد تا با دستاویز قرار دادن نهضت مشروطه و ترویج قرائت غربی و سکولار از آن، مبارزه فرهنگی و سیاسی خود با جریان اسلامی را افزایش دهد. علاوه بر این، با وقوع انقلاب اسلامی میلیون‌ها سند مهم مربوط به دوره قاجار، نهضت مشروطه و دوره پهلوی از آرشیوهای راکد و محرمانه خارج شد و در دسترس محققان قرار گرفت و این خود یکی از عوامل مهم پویایی تاریخ‌نگاری، واکاوی و بازخوانی تحولات ایران از جمله نهضت مشروطیت شد و به افزایش چاپ و نشر کتاب کمک کرد.

مشروطه تا چه اندازه بر ساختار سیاسی ایران و رفتن به سوی جامعه مدرن تاثیرگذار بود؟ 

در مجموع همواره در هر مقطعی از تاریخ، تمدن غالب و گفتمان آن دیگر حوزه‌ها و مناطق جهان را تحت تاثیر قرار می‌داده است. تمدن کنونی غرب هم تمدن غالب جهان است و خواه و ناخواه امواج آن به دیگر مناطق جهان سرایت کرده و حوزه‌های سیاست، فرهنگ و اقتصاد دیگر نواحی را متاثر خواهد ساخت. بنابراین حتی اگر نهضت مشروطیت هم انجام نمی‌گرفت، جامعه ما از اوایل قاجار در نتیجه ارتباطی که با کشورهای اروپایی برقرار کرد به تدریج از آئین و آداب و تجربیات آنها در عرصه‌های مختلف زندگی تاثیر می‌پذیرفت. خود نهضت مشروطیت نیز نوعی کسب تجربه ملت مسلمان ایران از دستاوردها، تجارب سیاسی و اجتماعی تمدن غرب بود و پس از نهضت مشروطیت نیز به تدریج که ارتباط مناطق مختلف دنیا با هم بیشتر می‌شد، این تبادل تجربه نیز بیشتر می‌شد و در زندگی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نمود پیدا می‌کرد.

اسناد تاریخی در مشروطه‌پژوهی تا چه اندازه کارآیی داشته است؟ 

در مجموع سند یکی از ابزار مهم پژوهش تاریخی و کشف حقایق تاریخی است. البته چند نکته را باید در نظر داشت. یکی از این که در آثار قبل از انقلاب، چون گاهی اوقات اسناد در اختیار افراد خاصی به دلیل پیشینه خانوادگی و یا موقعیت خاص آن افراد قرار داشت، در سطح گسترده در دسترس محققان قرار نداشت و البته گاهی آن افراد برای اثبات پیش فرض‌های خود به طور گزینشی از آن اسناد استفاده می‌کردند اما در مواردی هم از اسناد بیشتر و بهتر استفاده شد و به همان نسبت بهره‌دهی آن بیشتر بود. استفاده مناسب‌تر از اسناد در کتاب «واقعیات اتفاقیه» در مقایسه با استفاده گزینشی از اسناد در برخی آثار فریدون آدمیت روشن می‌سازد که استفاده درست و بی‌طرفانه‌تر از اسناد تا چه اندازه در روشنگری حقایق تاریخی موثر است و برعکس. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که اسناد بیشتری در دسترس قرار گرفت به همان نسبت در آثار هم بیشتر کاربرد پیدا کرد اما همچنان باب بهره‌برداری از اسناد و واکاوی آن‌ها در مشروطه‌پژوهی باز است. 

باتوجه به این‌که در حوزه مشروطه تحقیق و پژوهش کرده‌اید، سرانجام قیام مشروطه چه شد آیا به شکست انجامید؟ 

برای پاسخ به این پرسش قبل از هر چیز باید مشخص شود که تعریف ما از نهضت مشروطه چیست؟ یعنی برای تشخیص شکست یا پیروزی نهضت مشروطه باید نخست تعریف دقیق و واقع بینانه‌ای از آن داشت. اگر مشروطه را حرکتی در جهت مدرنیته و لیبرال دمکراسی غرب تعریف کنیم، تعریفی که غربگرایان ارائه کرده و می‌کنند، باید گفت چنین مشروطیتی هیچگاه مورد مطالبه جامعه ایران آن روزگار نبوده و چنین اتفاقی هم رخ نداد تا بحث درباره شکست یا پیروزی آن موضوعیت داشته باشد. اما اگر مشروطه را تلاش ملت مسلمان ایران برای رهایی از استبداد و استعمار و تحقق پیشرفت کشور برمبنای هویت وتمدن خود بدانیم، این نهضت مشروطیت، پس از پیروزی در عمل به دلیل اخلالی که جریان غربگرایی و سکولار در روند آن ایجاد کردند با مشکل روبه‌رو شد و سرانجام به دیکتاتوری رضاشاه انجامید اما به عنوان یک آرمان هیچگاه متوقف نشد و ملت مسلمان ایران در برابر دیکتاتوری و وابستگی حکومت پهلوی همواره پیگیر این مطالبه خود بود و سرانجام در فرایند انقلاب اسلامی با انتقال کشور از سلطنت مشروطه به جمهوریت، این مطالبه خود را تکامل داد و تحقق بخشید. 

چه زمینه‌های از مشروطه تا کنون مورد پژوهش قرار نگرفته است؟ 

همان‌طور که اشاره کردم به دلیل این که در ده‌ها سال قبل از انقلاب اسلامی صرفا جریان غربگرا با رویکردی ایدئولوژیک و ارزشی در صدد تحمیل پیش فرض‌های غیر واقع‌بینانه خود بر واقعیات جامعه ایران بود، تاریخ‌نگاری آن مقطع فقط در پی ترویج این مطلب بود که مشروطیت را پدیده‌ای غربی و برای تحقق لیبرال دموکراسی غرب معرفی کند و به این ترتیب بسیاری از جوانب جریان‌شناختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نهضت مشروطیت به درستی تبیین نشده است و به عبارتی، تاریخ‌نگاری نهضت مشروط گرفتار سیاست‌زدگی و ایدئولوژی بوده و هست. 

تاریخ‌نگاری سکولار مشروطه سیاست‌زده است و از نقش بدنه جامعه و نظام ارزشی جامعه در تحقق انقلاب مشروطه غافل ماند. بنابراین، حوزه نقش فرهنگ عمومی جامعه، مسایل اقتصادی، اقشار مختلف جامعه، فراماسونری، بابیه و بهائیه، نظام سلطه و استعمار، تاریخ‌نگاری نهضت مشروطه همچنان نیازمند غور، بررسی و تدوین آثار عالمانه و واقع‌بینانه است. برخلاف آن‌چه  جریان غربگرایی در صدد بود و هست که نهضت مشروطیت را محصول تلاش غربگرایان سکولار و برای تحقق مدرنیته غرب وانمود کند و با برجسته کردن نقش غربگرایان که اقلیتی بسیار اندک و بدون پایگاه اجتماعی را تشکیل می‌دادند، نقش دیگر جریان‌ها و اقشار مختلف که اکثریت قاطع جامعه را تشکیل می‌دادند کمرنگ کند از این رو، نقش آن‌ها، مطالبات و ارزش‌هایشان درآن تاریخ‌نگاری نادیده گرفته شد. بنابراین بررسی سهم جریان‌های مختلف در نهضت مشروطه متناسب با پایگاه‌های اجتماعی آن‌ها و تاثیر مثبت و منفی آن‌ها در شکل‌گیری، سرانجام پیروزی و بحران‌های پس از پیروزی نهضت مشروطیت همچنان نیازمند واکاوی است. 

ویژگی کتاب شما با عنوان «فراز و فرود مشروطه» در پرداختن به نهضت مشروطه چیست؟ 

کتاب «فراز و فرود مشروطه» با رویکردی متفاوت با جریان‌های رایج تاریخ‌نگاری مشروطه که به آن‌ها اشاره کردم نوشته شد. این کتاب در برابر تاریخ‌نگاری سکولار سیاست‌زده و ایدئولوژی زده، بر پایه این فرضیه نوشته شده است که نهضت مشروطیت ایران برای تحقق مدرنیته و لیبرال دموکراسی غرب یا برای تحقق حکومت اسلامی به رهبری علمای دینی انجام نگرفت. به ویژه در آن روزگار هنوز مساله تاسیس حکومت دینی مطرح نبود بلکه مطالبات سیاسی هر جامعه برخاسته از ساختار و هویت آن جامعه است که همواره میان ساختار اجتماعی و مطالبات سیاسی پیوند وثیقی وجود دارد، بنابراین در آن مقطع تاریخی، نهضت مشروطه مطالبه عمومی جامعه ایرانی برای مهار استبداد، دفع استعمار، قانونمند کردن امور و پیشرفت کشور بر پایه هویت اسلامی-ایرانی بود. به بیان دیگر، برای شناخت درست نهضت مشروطیت و ماهیت و مطالبات آن، باید ساختار جامعه ایران، هویت، تمدن آن و جریان‌های تاثیرگذار آن را به طور واقع‌بینانه، بدون غرض و پیش فرض‌های ایدئولوژیک مورد بررسی قرار داد. بنابراین، درک درست رویدادهای نهضت مشروطه به ویژه تحولات پس از پیروزی، درگیری جریان‌ها و بحران‌های آن نهضت بر این مبنا و در این چارچوب میسر می‌شود. از این رو، کتاب «فراز و فرود مشروطه» نیز پیروزی مشروطه و بحران‌های پس از آن و سرانجام سقوط آن در دیکتاتوری رضاشاه را بر این مبنا به اختصار مورد بررسی قرار داده‌ام. 

درباره سید مصطفی تقوی‌مقدم

سيدمصطفي تقوي‌مقدم در سال 1338 در استان كهگيلويه و بویراحمد، در خانواده‌اي روحاني متولد شد. وي تحصيل در دوره كارشناسي رشته علوم سياسي را در سال 1362 در دانشگاه تهران آغاز كرد و سال 1365 فارغ‌التحصيل شد و در سال 1373 با دفاع از رساله خود با عنوان «مدرنيسم و دينداري در ايران» مقطع کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی را از دانشگاه شهيد بهشتي به پايان رساند.

تقوي از 1374 تاكنون در موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران اشتغال دارد و نيز از 1385 به عنوان عضو هيات علمي گروه «تاريخ و تمدن» و مدير گروه «مطالعات انقلاب اسلامي» در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي به تحقيق و پژوهش در حوزه تاريخ سياسي ايران می‌پردازد. از او چند كتاب به چاپ رسيده كه عبارتند از «تحليلي بر اسلامي كردن دانشگاه‌ها»، «تاريخ سياسي كهگيلويه»، «مدرنيسم و دينداري در ايران» و «فراز و فرود مشروطه».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها