کتاب «راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی» نوشته وودی آلن، با ترجمه روزبه استیفایی، توسط انتشارات شور آفرین چاپ و روانه بازار کتاب شد.
وودی آلن هیچ وقت داستان نویس به معنا کلاسیک نبوده ولی گاهی داستانهایی هم نوشته است. آلنِ نویسنده، به نویسندگی نمایشنامه و فیلمنامه شناخته میشود. در کنار این متنها اما، سالهاست که با مناسبت و بی مناسبت، متنهایی اغلب به طنز مینویسد و معمولا هم ابتدا در مجلهها، به ویژه در نیویورکر، چاپشان میکند.
این متنهای طنز سه بار جمعآوری و در قالب سه کتاب چاپ شدهاند: Getting Even که می توان به «تسویه حساب» ترجمهاش کرد در سال 1966، Whithout Feathers که در ایران به «بی بال و پر» ترجمه شده در سال 1972، و Side Effects یا اثرات جانبی که در سال 1980. بعدها در سال 2007 هرسه این کتابها در کتاب دیگری به نام The Insanity Defense یا همان «دفاع از دیوانگی» دور هم جمع و یکجا چاپ شدند و در ایران نیز توسط مازیار عطاریه ترجمه شد اما بنا به دلایل و ملاحظاتی همه داستانهای این کتاب ترجمه نشده بود.
بخش اول کتاب «راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی» شامل آن متنهای باقی مانده از کتاب «دفاع از دیوانگی» است روزبه استیفایی با درنظر گرفتن انطباقات فرهنگی کشور، ترجمه و توسط انتشارات شورآفرین چاپ و منتشر کرده، که از سویی به تکمیل آن مجموعه نیز اقدام کرده باشد؛ این متنها شامل «حکایتهای حسیدی...»، «کشف و کاربرد لکههای جوهر سرگرمی»، اپیزود کو گلماس» و «راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی» هستند.
بخش دوم کتاب به تعدادی دیگر از همین متنهای طنزآلود وودی آلن اختصاص دارد که اصلا در کتاب «دفاع از دیوانگی» نبودهاند و در سالهای بعد از انتشار آن (سالهای 2004 تا 2013) در نشریات مختلف چاپ شدهاند که این متنها هم در اساس و قالب مانند متنهای بخش اول هستند که تاکنون به فارسی ترجمه نشدهاند. عناوین مطالب این بخش نیز شامل «چنین خورد زرتشت»، «قانون پینچاک»، «غافلگیری در دادگاه دیزنی»، «خشم گاوی»، «دمبالههای منهتن»، «هیچکس جُم نمیخورد» و «بیماری هراسی: نگاهی از درون» هستند.
روزبه استیفایی مترجم «راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی» که دومین کتاب از مجموعه آثار وودی آلن است، درباره قالب متون این کتاب میگوید: اصرار من در استفاده نکردن از کلمه «داستان» برای اشاره به محتویات این کتاب ناشی از این است که این متنها واقعا داستان به حساب نمیآیند. بین تمام متنهای این کتاب، به نظر من، «اپیزود کو گلماس» از همه بیشتر «داستان» است و بعد از آن هم شاید بتوان «قانون پینچاک» را نامزد مقام دوم کرد. اما هرچه هست تمام این متنها طنز موقعیت و زبان را با تخیل وودی آلن طوری به هم آمیختهاند که میتوان گاهی واقعا خواننده را به قهقهه بیندازد و همزمان ذهنش را درگیر کند.
در بخشی از داستان «اپیزود کو گلماس» از این کتاب میخوانیم: ... در تاریکی سرسرا او بالاخره توانست دری را که دنبالش میگشت پیدا کند و زنگ زد. و با خودش فکر کرد که از این کار پشیمان خواهم شد. چند ثانیه بعد مرد کوتاه لاغری که شبیه مجسمههای مومی بود به پیشوازش آمد.
کوگلماس گفت: «شما پرسکی هستید؟»
«پرسکی بزرگ. چای میخوای؟»
«خیر، بنده رومنس میخوام. موسیقی میخوام. عشق و زیبایی میخوام.»
«ولی چای نمیخوای، ها؟عجب. باشه، بشین.»
پرسکی به اتاق پشتی رفت، و کوگلماس صدای جابجا کردن جعبه و اثاثیه شنید. پرسکی برگشت و جلوی خودش جسم بزرگی را روی چرخهای اسکیتی که جیرجیر میکردند، به اتاق هل داد. بعد دستمال ابریشم کهنهای را که روی جسم افتاده بود برداشت و اندک غباری را که روی آن نشسته بود فوت کرد. یک قفسه چینی ارزان بود که لاک و الکل بدی خرده بود.
کوگلماس گفت: «پرسکی، چه بامبولی دارید سوار میکنید؟»
پرسکی گفت: «دقت کن. این یک پدیده خیلی زیباست. من این رو پارسال برای یک از مهمانیهای شوالیههای پیتیا درست کردم، ولی متاسفانه نتونستیم جایی را رزرو کنیم. بیا برو داخل قفسه.»
«چرا؟ میخواهید شمشیری چیزی بکنید داخل؟»
«تو شمشیر میبینی؟»
کوگلماس قیافهای گرفت و، غرغرکنان، رفت داخل قفسه. نمیتولنست حواسش را از چند تکه الماس مصنوعی زشت که به تخته سهلای زبر مقابل صورتش چسبیده بود پرت کند. گفت: «چه میشد اگر این کارها شوخی نبود.»
«اینا هم یک جور شوخیاند. خب، قضیه اینطوره. من هر رمانی رو که پیش تو بندازم داخل قفسه، بعد در رو ببندم و سه بار بزنم روی قفسه، تو میری داخل اون کتاب.
کوگلماس قیافهای ناباورانه به خود گرفت.
پرسکی گفت: «این عین حقیقته. قسم میخورم. نباید هم حتما رمان باشه. داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر. میتونی به ملاقات هر کدوم از زنانی که بزرگترین نویسندگان دنیا آفریدهاند بری. هر کسی که خوابش رو میدیدهیی. میتونی با هر کسی که دلت خواست سر و سری داشته باشی. بعد وقتی که حس کردی کافییه، یه فریاد میزنی و من تدبیری میکنم تا در کسری از ثانیه، برگردی به همینجا.»
«پرسکی، تو روانی نیستی؟»
پرسکی گفت: دارم بهت میگم این عین حقیقته.»
کوگلماس همچنان مشکوک بود. «چه میگویی تو، که این جعبه دستساز داغان میتواند مرا به آن سفری ببرد که توصیف کردی؟»
«البته، به ازای بیست تا علف خرس.»...
کتاب «راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی» نوشته وودی آلن، در 114 صفه، شمارگان هزار و 100 نسخه و به قیمت 6هزار و 500 تومان توسط انتشارات شور آفرین چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما