چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۰
روایت نیم قرن  چسب و جلد و عشق

پیرمرد خسته از یک روز گرم تابستان، پشت به دستگاه طلاکوب نشسته و عرق‌های پیشانی‌اش را پاک می‌کند، نگاهی به ساعت مچی‌اش می‌اندازد و در حالی که فعالیت کارگرهای بخش چسب گرم را زیرنظر دارد، آرام آرام به سمت دفترش می‌آید. سید خلیل سیدین با دست‌هایی پینه بسته، از 54 سال فعالیت در بخش صحافی می‌گوید.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - ساره گودرزی: صحافی سیدین، جایی حوالی بزرگراه نواب است، طبقه زیر همکف یک پاساژ تجاری که در روزهای گرم تابستانی، گرم‌تر از همیشه است اما عشق و علاقه به شغل و حرفه‌اش موجب می‌شود او همه سختی‌ها را تحمل کند. 

دست‌های پدرانه
سید خلیل، شانزده ساله بود که به همراه مادر و برادرش از رودسر گیلان به تهران آمد و در پایتخت ماندگار شد. ابتدا در تراشکاری مشغول به کار شد اما بعد از مدتی چون حقوق پایینی به او می‌دادند به پیشنهاد برادرش برای کار به حوالی خیابان انقلاب رفت و همانجا بود که شاگرد ادب و آموزه‌های استادی شد که هنوز هم پس از سال‌ها، به شاگردی او افتخار می‌کند.

صحافی «حسینعلی متین رضا» همان جایی بود که سید خلیل دل به آن باخت و با خود عهد کرد این حرفه را آنقدر خوب بیاموزد تا روزی بتواند برای خود یک کارگاه راه اندازی کند. به همین دلیل بود که در طول 10 سال کارگری هر روز از ساعت 6 صبح تا 11 شب به یکسره در صحافی، بی توجه به ثانیه شمار، ساعت‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت و به جز پنج روز عید، روز عاشورا و 21 رمضان همه روزها را سرکار می‌رفت.



روی شیشه مغازه‌اش، عکسی از استادش چسبانده است که مربوط به شب بزرگداشت استاد متین رضا، پیشکسوت صحافی کشور است، می‌گوید: «این عکس را اینجا چسبانده‌ام تا همیشه حرف‌ها و تعلیم‌هایش را در خاطر بیاورم و هیچ‌گاه فراموش نکنم که با آموزه‌ها و تعلیم این مرد توانستم صحافی را به خوبی بیاموزم. نمی‌توانم توصیفش کنم، او مثل پدرم است و هر چه خوبی داشت به من آموزش داد و آینده را پیش پای من قرار داد.»

هنری ساده اما پیچیده!
حتی اگر چند روز در یک کارگاه صحافی کتاب کار کرده باشید، با سختی‌های آن تا حدودی آشنا هستید، در این‌باره سیدخلیل برایم می‌گوید: «خیلی‌ها فکر می‌کنند صحافی کار آسانی است، زیرا دو چیز در صحافی غلط انداز است. نخست، این‌که صحافی در چشم به نظر کار ساده‌ای است و دیگر این‌که برخی تصور می‌کنند درآمد این شغل خیلی بالاست. در حالی که برش مقوا یا کاغذ برای جلدسازی، همچنین تا کردن کتاب‌ها شاید در نگاه اول کار آسانی باشد اما در واقع عملیات پیچیده‌ای است که گاهی اشتباهات میلی متری می‌تواند حجم زیادی کاغذ و مقوا را غیرقابل استفاده کند.»

روبه روی دفتر سیدخلیل دو جوان ایستاده اند و برگ‌های چیده شده یک کتاب را به ترتیب بر می‌دارند و روی هم قرار می‌دهند، با انگشت اشاره، آن‌ها را نشان می‌دهد و ادامه می‌دهد: «کار این‌ها خیلی سخت است زیرا حتی اگر یک صفحه جابه جا و اشتباه شود، چینش یک کتاب خراب می‌شود، گاهی اگر یک برگ اشتباه گذاشته شود، تمام مراحل جلدسازی دچار مشکل می‌شود.»



می‌گویم آقا سید اما انسان ناگزیر از اشتباه است و ممکن است گاهی خطایی پیش بیاید، او در جوابم لبخندی می‌زند و می‌گوید: «دقت، فکر، نگاه و مسئولیت از اصول اولیه حرفه صحافی است و یک صحاف باید با در اختیار داشتن تمام این ویژگی‌ها، به گونه ای عمل کند که کمترین درصد خطا و اشتباه را داشته باشد و حرفه‌ای بودن در این کار نیازمند تمرین و استمرار در این کار است. من در این 54 سال کارهای متعددی انجام داده ام، بیش از هزاران سفارش داشتم که مجبور بودم هزار نوع سلیقه و فکر را به کار گیرم تا اولاً کارها شبیه همدیگر نباشد، کارها متنوع و مشتری‌ها راضی باشند و در اینجاست که پی می‌بریم صحافی چه کار پیچیده ای است.»

صحافی اگر چه بخشی از صنعت چاپ به شمار می‌آید اما هنری آمیخته با ذوق و استعداد است، از سیدخلیل درباره دلیل ماندگاری‌اش در این حرفه سوال می‌کنم و او پاسخ می‌دهد: «زمانی که در صحافی آقای متین رضا مشغول شدم به مرور متوجه شدم که این کار را دوست دارم و شغل خوبی است. اول این‌که یک هنر است، هنری که در آن می‌سازیم و لذت می‌بریم. با کمترین سرمایه هم می‌شد این حرفه را دنبال کرد و اگر یاد می‌گرفتم می‌توانستم بعد از چند سال استقلال پیدا کنم. دلیل دیگر نصیحت مادرم بود؛ خدابیامرز همیشه به من و برادرم توصیه می‌کرد «اگر سر کاری رفتی و در مدت یک روز، یک هفته یا یک ماه آن کار را نپسندیدی، عمرت را در این شغل نگذار» و من این شغل را پسندیده بودم از سوی دیگر صاحب کاری داشتم خوشنام و به همین دلیل سعی کردم تمام فوت و فن‌های این کار را یاد بگیرم.»

او اما گلایه‌هایی هم دارد از اشباع شغل صحافی‌ها، از واحدهایی که برای جذب مشتری یا سود بیشتر، قیمت‌ها را بی حساب و کتاب بالا و پایین می‌برند و موجب می‌شوند دستمزد کارها بی‌حساب و کتاب بالا و پایین بروند.

سید خلیل که دل پرخونی از این بازار دارد، می‌گوید: «برخی صحافی‌ها قیمت ها را می‌شکنند تا مشتری بیشتری جذب کنند و ناشران نیز به سراغ صحافِی هایی با قیمت پایین می‌روند و در این میان به کیفیت کار توجهی ندارند. این وسط مراکز دولتی هم مجتمع چاپ راه اندازی کرده‌اند و با ورود دستگاه‌های پیشرفته گوی سبقت را از صحافی‌های خصوصی گرفته اند و موجب خراب شدن بازار شده‌اند.»

خاطره‌هایی از جنس کار و تلاش
سید خلیل خاطره‌های زیادی از سال‌های فعالیت در حرفه صحافی دارد، وقتی از او می‌خواهم یکی ـ دو خاطره اش را برایم بگوید، اول آنها را در ذهنش مرور می‌کند، لبخندی روی لب‌هایش می‌نشیند و بعد می‌گوید بگذار یکی دیگر را برایت بگویم. از چند خاطره می‌گذرد تا می‌گوید: «استاد متین رضا که خداوند به او سلامتی بدهد عادت داشت برای این‌که شاگردانش خوب و اصولی تعلیم ببیند هر گاه در کار خود بی‌دقتی می کردند از کارگاه بیرون‌شان می‌کرد. بعضی از بچه‌ها تاب این رفتار را نداشتند و می‌رفتند. اما من وقتی آقای متین رضا از کارگاه خارج می‌شد تا به کارگاه کناری برود و تلفن‌ها را پاسخ بدهد، سریع داخل می‌شدم و کارم را ادامه می‌دادم . او هم وقتی می‌آمد من را می‌دید چیزی نمی‌گفت و می‌گذاشت به کارم ادامه بدهم. همان دو ـ سه سال اول بود که یک روز که خیلی از دستم عصبانی شد، به من گفت که من از دست تو چه کار کنم، چرا هر وقت تو را بیرون می‌کنم نمی‌روی؟ من هم به او گفتم اوستا من اینجا کار یاد گرفته‌ام و هر بار مرا بیرون کنی باز هم می‌آیم تا وقتی که احساس کنم کار را خوب یاد گرفته‌ام و بروم یک کارگاه برای خودم بزنم. این اتفاق هم چند سال بعد رخ داد. وقتی سر یک موضوع جزئی کُتم را برداشتم و از کارگاه بیرون رفتم و فردای آن روز برای خودم در میدان انقلاب یک مغازه خریدم. پیش آقای متین آمدم و گفتم مغازه خریده‌ام. بعد از آن با او به اتحادیه صحافان رفتیم و خودش برایم جواز گرفت.»



به این قسمت حرف‌هایش که می‌رسد از او می‌پرسم، رفتار خودتان با کارگرها چطور است، شما هم از این شیوه تربیتی استفاده می‌کنید؟ سید خلیل لبخند می‌زند و در حالی که دستش را به نشانه تسلیم بالا می‌آرود، می‌گوید: «نه، نه! کارگرهای امروزی نازک نارنجی هستند. اصلاً نمی‌شود با آنها چنین برخوردی داشت. البته سختی‌های کار صحافی نیز خیلی بیشتر از قبل شده است. در گذشته سختی‌ها بیشتر فیزیکی بود و کارگرها مجبور بودند همه مراحل صحافی را به شیوه دستی و سنتی انجام بدهند اما حالا اگر چه دستگاه‌هایی آمده است که این سختی‌ها را کمتر کرده است اما مشغولیت فکری و ذهنی برای کارگرها ایجاد شده و به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی بیشتر آنها دچار مشکل هستند و نمی‌شود زیاد به آنها سخت گرفت.»

 در بین حرف‌هایش به بی‌انگیزه بودن جوان‌های امروزی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «جوان‌های امروزی خیلی آینده نگر نیستند و دنبال شغل‌هایی هستند که امروزشان را به خوبی بگذرانند و به فکر فردا نیستند و بیشتر درگیر ظاهر شده‌اند. به خیلی‌هایشان یک تلفن همراه و موتورسیکلت بدهید دیگر چیزی نمی‌خواهند در حالی که نمی‌دانند اگر فن و حرفه‌ای بیاموزند نه تنها می‌توانند روی پای خود بایستند بلکه آینده خود را تضمین کرده‌اند.»

سید خلیل سیدین، مردی از جنس اراده و پشتکار است که با 70 سال سن، سال‌های زیاد کار و تلاش در حوزه صحافی، توانسته اعتبار و نامی برای خود داشته باشد، او اکنون دو کارگاه صحافی و 18 کارگر دارد اما هنوز از کار و تلاش دست نکشیده است و با دقت بر همه مراحل کار نظارت دارد. حرف های‌مان که به آخر می‌رسد، پشت میز چوبی‌اش می‌نشیند و به دیوار روبه رویش خیره می‌شود، جایی که عکس نوه‌های دختری‌اش به صورتش لبخند می‌زند. آنها را نشانم می‌دهد و می‌گوید: «این عکس‌ها به من روحیه می‌دهد، توان می‌دهد که کار کنم و هیچ گاه خسته نشوم چون همیشه منتظر دیدار لبخندهای شیرین آنها هستم و همین لبخندها سختی‌های کار صحافی را برایم آسان‌تر می‌کند.»

* در این باره بخوانید:
(1)شمارگان پایین کتاب و نبود ثبات بازار؛ تهدیدی برای صحافان
صحافی، بخش مهمی از صنعت چاپ و نشر به شمار می‌آید؛ حلقه‌ای مهم و جدانشدنی از فرایند چاپ که این‌روزها با مشکلات بسیاری دست به گریبان است. پایین بودن شمارگان کتاب، عدم ثبات بازار و کافی نبودن حمایت‌های دولتی در زمینه وام و تسهیلات از جمله این مشکلات است که دست‌اندرکاران این صنعت به آن اشاره می‌کنند./ اینجا را بخوانید.
(2) غفاری رهبر: صحافی‌ های زیر زمینی بازار را خراب کرده‌اند/ بهبود وضعیت در صورت تجمیع اتحادیه‌ها
جلیل غفاری رهبر، رییس اتحادیه صحافان با شرح وظایف این اتحادیه و مشکلاتی که این صنف با آن دست و پنجه نرم می‌کنند معتقد است در صورت تجمیع اتحادیه‌های ناشران، چاپخانه داران، صحافان، لیتوگرافان و دفاتر فنی و تشکیل اتحادیه‌ای واحد، اعضا قدرت اجرایی بیشتری خواهند یافت./ اینجا را بخوانید.
(3)ساعتی در صحافی قدیمی سیدین/ گزارش تصویری/اینجا را ببینید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها