البته واکنش هایی را هم در پی داشت. از جمله سلطان ابراهیم گلستان، ساکن قصری در حوالی لندن که تقوایی در چند جای کتاب با احترام ویژه از وی یاد کرده بود، منکر آشنایی با تقوایی شد و در گفتگویی با حمید رضا صدر، کلی بد و بیراه نثار دستیار سابقش کرد. بعد ها گلستان این رویه سلطانی را ادامه داد و در کتاب «نوشتن با دوربین»، به همه آدم های اصلی فرهنگ و هنر بد و بیراه گفت.
تعلیق نشر چشمه و توقف انتشار ویرایش بعدی کتاب
به هر حال، چاپ نخست کتاب خیلی زود تمام شد و من گرفتار کار های دیگری شدم و فرصت بازخوانی و بازنویسی کتاب فراهم نشد تا سه چهار سال بعد که تقوایی، خود عهده دار ویرایش مجدد کتاب شد و برخی اشتباهات تاریخی یا نکاتی که در باره دیگران گفته بود را حک واصلاح کرد و باز هم متن آماده ماند تا سال 92 که نشر چشمه پیشنهاد تجدید چاپ کتاب را مطرح کرد و این تقریبا همزمان شد با در محاق افتادن این انتشاراتی معتبر که البته راه دیگری پیدا کرد و تعدادی کتاب را با امتیاز نشر زاوش درآورد، از جمله این کتاب را. چاپ نخست نشر زاوش در کمتر از یک ماه تمام شد و رفت برای چاپ دوم.
این کتاب به ویژه برای جوانان علاقمند به فیلمسازی، راهنمای خوبی است تا بدانند حتی بزرگان هم برای خلق یک اثر ، چه مرارت ها که تحمل نکرده اند و می کنند.در شرایطی که روحیه بساز و بفروشی بر سینمای یک دهه گذشته حاکم شده بود، تقوایی به دلیل کمال گرایی اش، نتوانست است اثری خلق کند.
خوانندگان این کتاب با مطالعه آن متوجه خواهند شد که او چگونه پای عقاید و ایده آل هایش می ایستد، حتی به قیمت از دست دادن موقعیت ها و خانه نشینی اش. قرار است اگر عمری باشد و فرصتی برای ادامه گفتگو با تقوایی، در باره آثار بیست ساله اخیرش که تنها یک فیلم به نمایش درآمده- کاغذ بی خط- دو فیلم ناتمام- رومی زنگی و چای تلخ – و چند مستند را شامل می شود، حاصل شود، این اتفاق بیفتد و چاپ بعدی کتاب، مشبع تر شود. تا چه پیش آید.
نظر شما