سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۲
«فیلم و فوتبال» شباهت علی پروین و مسعود کیمیایی را کشف می‌کند!

مجید غفاری، مولف کتاب «فیلم و فوتبال» که در کتابش به شباهت‌های هنر هفتم و ورزش فوتبال پرداخته است می‌گوید: با بعضی از خود برتر بینی‌ها و شبه روشنفکرها در سینما به همان اندازه مشکل دارم که با لمپنیزم در فوتبال اما فکر می کنم فوتبال ایران به اندازه‌ای انسان فرهیخته دارد که اختلاف فرهنگی این دو حوزه خیلی فاحش نباشد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ حمیده جهانگیر: با نزدیک شدن به رقابت های پایانی جام جهانی فوتبال، تب این رویداد ورزشی بیش از گذشته جامعه را در خود گرفته است؛ حتی بیشتر از چند هفته قبل که ایران نماینده ای در این میدان رقابت داشت. حالا اغلب فوتبال دوست ها با خیال راحت به تماشای این مسابقات می نشینند تا هرکدام بسته به علاقه به تیم های راه یافته به مرحله نیمه نهایی، در غم و شادی تیم محبوب خود شریک شوند.
شاید در چنین موقعیتی مواجهه با کتاب «فیلم و فوتبال» نوشته مجید غفار رویدادی جالب باشد؛ کتابی که در سال 1392 از سوی «نشر فرهنگ صبا» عرضه شد. این کتاب هفتاد صفحه ای اطلاعاتی ارزشمند از این دو مشخصه زندگی مدرن امروز در اختیار ما قرار می دهد. همین مساله بهانه ای برای گفت و گو با نویسنده کتاب است. مجید غفار متولد خرداد ماه سال 1362 دارای مدرک کارشناسی در رشته صنایع و کارشناسی ارشد در رشته «مدیریت اجرایی» در حال حاضر به عنوان پژوهشگر، بازرگان و مشاور سرمایه گذاری در حال فعالیت است.
                                                 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«مجید غفار» کیست و چه سابقه ای در زمینه فوتبال و سینما دارد؟ آیا در هر یک از این دو عرصه، سابقه فعالیت نیز دارد یا اینکه صرفا به عنوان یک مخاطب علاقه‌مند این دو حوزه را دنبال کرده است؟
من از دوران نوجوانی به فوتبال بسیار علاقه‌مند بودم. سابقه بازی فوتبال در رده نوجوانان و جوانان و امید را در تهران دارم. دیگر فعالیت های فوتبالی ام بیشتر معطوف به نوشتن مقاله یا ارایه پایان نامه در همایش ها و دانشگاه بوده است. در حوزه فیلم و سینما، فعالیت حرفه ای نداشته ام و صرفا یک علاقه آماتوری و احساسی نسبت به این هنر در میان است.

انتشار این کتاب چه مقدمات و مسیری را طی کرد؟ برای یافتن ناشر چه تلاش هایی انجام دادید؟ آیا به این فکر نیفتادید که ابتدا محتوای کتاب را در قالب مقالاتی در مجلات منتشر کنید؟
همان‌طور که در کتاب نیز ذکر کردم، همزمان با نمایش بازی های تیم ملی فوتبال در سالن های سینما (دی ماه 1389) سوژه این کتاب به ذهنم رسید و بیش از نیمی از کتاب در چند روز نوشته شد و مابقی طی چند سال اخیر. به طور مثال در جایی مطلبی را می خواندم و باعث می شد جرقه ای در ذهنم زده شود و چند سطری را اضافه کنم. در سال 1392 به فکر چاپ کتاب افتادم و از ابتدا هم فکر می کردم این نوشته ها در قالب یک کتاب جذاب تر و ماندگارتر است. از طریق یکی از دوستانم با نشر فرهنگ صبا و آقای شامخی آشنا شدم که آشنایی با این ناشر از الطاف خداوند به بنده بوده است؛ ناشری وارسته که جنبه مادی چاپ کتاب آخرین اولویت اوست. کتاب با انتظار طولانی و حذفیات هم قابل حدس و هم تعجب انگیز، بالاخره در پایان سال 1392 مجوز چاپ گرفت.

در فرهنگ شفاهی و  مکتوب جامعه، حوزه هایی مانند اقتصاد، سیاست، جامعه و... نیز بارها به فوتبال و برعکس تشبیه شده است. مثلا گاهی در رسانه ها می شنویم که فوتبال ما هم مثل سیاست ماست. آیا به نظر شما ایده مطرح شده در کتاب، قابل تعمیم به عرصه های دیگر نیز هست. مثلا می توان کتابی با محوریت «فوتبال و سیاست» نوشت؟
حتما قابل تعمیم به عرصه های دیگر نیز هست. من خودم در حال حاضر در دو حوزه دیگر این کار را انجام می دهم یعنی «فوتبال و تصمیم گیری» و «فوتبال و سیاست» که نوع نگارش آن‌ها با این کتاب متفاوت است.

خواننده کتاب احساس می کند کفه فوتبالی کتاب سنگین تر از بخش سینمایی آن است. آیا شما شخصا علاقه بیشتری به فوتبال دارید تا سینما؟ حتی طرح جلد نیز به واسطه عکس بزرگی که به نظرم ناصر حجازی است بیشتر فوتبالی است.
در صفحه 9 و 10 کتاب به صراحت بیان کرده ام که فوتبال برای من در اولویت است اما برای اهالی سینما احترام بسیاری قائل هستم. اولویت فوتبال نسبت به سینما برای من در خود ذات فوتبال و هیجان و نبوغ آنی که در آن وجود دارد نهفته است. طرح روی جلد با این‌که عکس بزرگی از مرحوم ناصر حجازی است ولی در تصویر روی جلد از هر دو حوزه فوتبال و سینما به تعداد مساوی نفر آمده است. سعی کرده ام که در نگارش کتاب، مطالب فوتبال و سینما یکسان باشد، ولی باز هم فوتبالی بودن من و تخصص بیشتری که در فوتبال دارم، کار خود را کرد.

انتشار کتاب چه بازتابی داشته است؟ آیا از جامعه فوتبالی یا سینمایی مشخصا افرادی  به کتاب واکنشی نشان داده اند؟ مثلا طی تماس با شما اظهار نظری در اینباره کرده باشند؟
هنوز فرصت تبلیغات نداشته ام. البته تلاش هایی در زمینه پخش کتاب داشته‌ام ولی شهر کتاب ها فقط با مراکز پخش کار می کنند و مراکز پخش هم بیان می کنند با انتشارات خاصی ارتباط دارند.  در بین شخصیت های فوتبالی و سینمایی، کتاب را به دکتر حمیدرضا صدر، آن هم به صورت اتفاقی داده ام اما حتما در آینده، آن را در اختیار دیگر متخصصان هم قرار خواهم داد و بازخوردشان را دریافت می کنم. البته این کتاب در چهارمین جشن کتاب سال سینمایی ( خانه سینما) حضور دارد.

ایجاد تشابه میان فوتبال و سینما مخالفانی هم دارد. مثلا عده ای می گویند وجه فرهنگی سینما سنگین تر است و به همین دلیل قابل مقایسه با فوتبال نیست. چرا به این بخش در کتاب نپرداختید و استدلال های مخالفان در این زمینه را منتشر نکردید؟
در تشابه بین فوتبال و سینما، دو بحث مطرح است. بحث اول، مستطیل سبز و صفحه سینما است. در تشابه بین خود بازی فوتبال و فیلم برداری یک فیلم سینما که گمان نمی کنم مخالفت خاصی وجود داشته باشد اما در بحث دوم، مقایسه فضای فوتبال و سینماست که مقایسه آدم های فوتبالی و سینمایی و حاشیه ها و حتی طرفداران آن‌ها را شامل می‌شود. اتفاقا من در صفحه 17 کتاب نوشته ام که سطح عمومی فرهنگ در سینما در ایران بالاتر از فوتبال  است. یا در جاهای مختلف کتاب به این موضوع اشاره ای شده است. البته من با بعضی از خود برتر بینی ها و شبه روشنفکرها در سینما به همان شدت مشکل دارم که با لمپنیزم در فوتبال اما فکر می کنم فوتبال ایران به اندازه ای انسان فرهیخته در درون خود دارد که این اختلاف خیلی فاحش نباشد. و بیشتر اختلاف در فضای زنده تماشای آن‌هاست. به طور مثال، با این‌که علاقه‌مند فوتبالم اما در طول زندگی ام، تنها 6 بار به استادیوم آزادی رفته ام که از آخرین بار آن 9 سال می گذرد ولی بیش از همین تعداد را در سال به سینما می روم. شاید چون کتاب بیشتر متکلم وحده است، نظری از مخالفان در این زمینه آورده نشده است. این بحث پیچیده ای است چون باید ببینیم تعریف ما از فرهنگ، فرق ارزش یا ضد ارزش یا شبه ارزش و روشنفکری یا شبه روشنفکری چیست.

آیا کتاب پیش از انتشار برای مطالعه افراد خاصی عرصه شده است؟
خیر. حتی نزدیک‌ترین افراد هم پبش از انتشار کتاب از متن آن اطلاع نداشتند.

جای خالی عکس در کتاب مشهود است. آیا بهتر نبود عکس هایی از بخش های مورد اشاره درباره فوتبال و سینما را در کتاب قرار می دادید؟ مثل جاهایی که به بازی خاص یا فیلم خاصی اشاره می کنید؟
ذهنیت خوبی از کتاب هایی که عکس در آن‌ها قرار دارند ندارم. به طور مثال چند روز پیش کتابی با موضوع فوتبال خریدم اما بیش از نصف کتاب عکس و تصویر بود که یکجور فریب مخاطب محسوب می‌شود. دوست نداشتم با عکس، کتاب خود را قطور کنم ولی راستش را بخواهید بعد از مطالعه کتاب زندگینامه الکس فرگوسن پشیمان شدم که چرا عکس هایی از فوتبالی هایی که سینمایی اند  یا سینمایی هایی که فوتبالی اند در کتاب نگذاشتم. شاید در چاپ بعدی کتاب، از عکس و تصویر نیز استفاده کنم.

دیدگاه سینماگران و فوتبالیست ها در کتاب صرفا در پشت جلد آمده است. آیا بهتر نبود در متن نیز یادداشت هایی از هر دو طیف دریافت و منتشر می کردید؟
در این فکر بودم که تعدادی از فوتبالی ها و سینمایی ها در این زمینه اظهار نظر کنند و در کتاب آورده شود که یک بهانه تکراری، فرصت نشد. اما با این حال نظرات افرادی چون ناصر تقوایی، حمیدرضا صدر و عادل فردوسی پور  آورده شده است.

در کتاب اشاره شده که سعی کرده اید با زبانی ساده روایت کننده شباهت های دو پدیده شگفت انگیز و آدم هایش به خصوص در ایران باشید. شخصا تا چه اندازه خود را در این مساله موفق می دانید؟ به نظرتان حق مطلب را ادا کرده اید؟
بیشتر از این هم می شود در این زمینه صحبت شد. حتی چند روز پیش که قسمتی از کتاب را می خواندم نکات جدیدی به ذهنم رسید. نگاه من بیشتر آماتوری و دلی بود و بدیهی است که حق مطلب در بعضی جاها بیان نشود و قطعا جای بیان تشابه های تخصصی تر در کتاب خالی است و یکی از دلایل این کمبود، انتخاب زبان ساده نگارش این کتاب است . در کل، رضایت نسبی از بیان این نوشته ها دارم. اما در کتاب فوتبال و تصمیم گیری، و فوتبال و سیاست، این نگاه و نگارش متفاوت تر و شاید فلسفی تر است.

آیا بهتر نبود یک مقایسه در سطح خارج از ایران هم درباره این مباحث انجام می دادید؟
خیر . چون بیشتر این مقایسه ها درباره آدم های فوتبالی و سینمایی در ایران است و فکر نمی کنم در این زمینه در مثال های خارجی حق مطلب ادا شود. شاید مثال های خارجی بیشتری می توانستم بیان کنم ولی در مورد بیان کردن مقایسه ها، در سطح ایران به نظرم بهتر است.

شخصا به عنوان مخاطبی که علاقه چندانی به فوتبال ندارم با مطالعه کتاب شما اطلاعات زیادی از فوتبال کسب کردم. مثلا اینکه علی دایی ابتدا بازیکن ذخیره تاکسی رانی بود و.... به نظرم کتاب از این وجه که حاوی اشاره های اینچنینی است خوب است. آیا این موارد را با اتکاء به حافظه خود نوشتید یا فیش برداری کردید؟
امیدوارم علاقه شما به فوتبال بیشتر شود! بیشتر اطلاعات فوتبالی من حک شده از سال ها روزنامه وکتاب خواندن است و در سال های اخیر، سایت های اینترنتی هم به آن اضافه شده است. خیلی از علایق و اطلاعاتم نیز به تاریخ شفاهی بر می گردد و شامل نقل قول ها و خاطرات نیز می‌شود. البته در نگارش کتاب در جاهایی هم برای اطمینان به منابع نیز رجوع شده است.

برخی مقایسه های کتاب نیز جالب است. مثل مقایسه کیمیایی و علی پروین. چرا همین مباحث را در قالب یک مصاحبه مطرح نکردید؟ مثلا مصاحبه میان علی پروین و کیمیایی؟
به جز آن دو کتابی که بیان کرده ام، کتاب دیگری نیز در دست نگارش دارم که در آن به بیان مقایسه مربیان فوتبال و کارگردانان سینما با نمونه های داخلی و خارجی می پردازم که در موارد داخلی می توان این موضوعی که شما بیان کردید یعنی مصاحبه بین آن‌ها را نیز مطرح کرد که به نظرم می تواند موضوع جذابی برای علاقه مندان باشد.

شما در این کتاب به نقد نگاه سیاست مداران به فوتبال هم پرداخته اید. اشاره به انتقال تیم پاس و..... به نظر می رسد این بخش جای کار بیشتری داشت.
چون موضوع کتاب «فیلم و فوتبال» است، اعتقاد دارم که این اندازه کفایت می کند. در کتاب فوتبال و سیاست بیشتر می توان به آن پرداخت. همین مقدار که پرداخته شد نیز به سختی مجوز چاپ پیدا کرد.

در موقعیت مساوی خود شما کدام عرصه را انتخاب می کنید؟فوتبال یا سینما را؟
مربیگری فوتبال را خیلی دوست دارم و آرزویم ایجاد آکادمی ها و مراکز استعداد یابی فوتبال در سراسر کشور است. به نوشتن فیلمنامه هم علاقه مندم. ممکن است هیچ وقت فیلم نامه ای ننویسم ولی قطعا یک روز، فیلمی را تهیه کنندگی خواهم کرد اما کار در فضای فوتبال ایران بسیار سخت تر از سینماست.

مقایسه بهرام رادان و علی دایی، عابد زاده و پور عرب و امکانیان هم از دیگر بخش های جالب کتاب است. حتی در جایی پاس دادن را با دیالوگ بازیگران مقایسه کرده اید. این مباحث چگونه به ذهن شما رسید؟
تماشای مکرر فوتبال یک مزیتی که دارد، آدم را در خلاصه نویسی قوی می کند. وقتی شما می توانید صحنه های یک فوتبال 90 دقیقه ای را در یک دقیقه جلو چشمان خود بیاورید، بعدا می توانید یک کتاب 500 صفحه ای را در 30 صفحه خلاصه کنید( من بارها این کار را انجام داده ام). این مقایسه ها هم از همان پرش های ذهنی و انباشته های اطلاعات می آید و خیلی دلیل و منشاء مشخصی ندارد و ناگهان به ذهنم خطور می کرد.

چرا برای مباحث مختلف سرفصل مشخصی انتخاب نکرده اید و همه را با *** آورده اید؟ آیا بهتر نبود ذیل عنوان های مشخصی ـ مثل مقایسه بازیگران و فوتبالیست ها ـ مباحث را جمع بندی می کردید؟
در مقدمه کتاب نیز بیان کرده‌ام که نظم خاصی در گردآوری اطلاعات و مطالب وجود ندارد و نوع نگارش این کتاب به گونه ای بود که فکر می کنم، جداسازی مطالب کتاب به این نحو میسر بود. و به نظرم همان‌طور که یک فیلم سینمایی و مسابقه فوتبال، عنوان بندی ندارد و بدین صورت است که یک راوی ، به بیان آن می پردازد، نگارش این کتاب نیز به صورت بیان یک روایت است و دسته بندی بدین صورت مناسب تر است.

به نظر می رسد تلاش فراوانی برای ساده نویسی انجام داده اید تا مباحث کتاب حتی برای افرادی که صرفا علاقه‌مندی دارند ـ مثل فوتبال یا سینما ـ قابل فهم باشد.
بله. سعی کردم  زبان بیان مطالب خیلی ساده باشد و حتی این نگاه و بیان عامیانه باعث شد که در لحن بیان کتاب از اصطلاحات محاوره ای استفاده شود و البته اشتباهات نگارشی نیز در کتاب دیده می‌شود. در مواردی نیز نیاز بود که کمی فنی تر نگاه کرد.

آیا فعالیت دیگری هم در عرصه نوشتاری دارید؟
مقالاتی در زمینه استعدادیابی در فوتبال داشته ام که در همایش بین المللی علم و فوتبال به چاپ رسیده است و یا مقالاتی علمی در زمینه فوتبال که در دانشگاه ارایه شده است. شاید برایتان جالب باشد که حتی عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد بنده نیز فوتبالی است. «ارزیابی وضعیت به کارگیری مدیریت استراتژیک در فدراسیون فوتبال ایران». نگارش کتاب هایی با موضوعات فوتبال و سیاست، فوتبال و تصمیم گیری، مربیان فوتبال و کارگردانان سینما را نیز در دست دارم. همچنین مشغول نوشتن  رمان نیز هستم. به صورت آماتوری داستان و شعر می نویسم.

به نظر شما جای چه کتاب هایی در این عرصه همچنان خالی است؟
 پرداختن به موضوعات مشابه و حتی همین موضوع پیشنهاد می‌کنم البته با نگاه های متفاوت و حتی فنی تر. شاید کتاب فوتبال و فلسفه موضوع بسیار جذابی باشد یا سینما و تظاهر و ....

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها