فکرها را باید شست ...
اگر زنده یاد سپهری در قید حیات بود و مانند همکلاسی و رفیق دانشگاهی اش کیارستمی، گوشه چشمی به سینما پیدا می کرد شاید همین مسیر کیارستمی را در هنر هفتم پیش می گرفت. سپهری نقاش با اهرم شعر به رمز و راز انسان و طبیعت و اجتماع نقب زد و رفیق همکلاسی اش با قلم دوربین به مکاشفه انسان و پیرامونش پرداخت. کیارستمی از همان نخستین فیلم خود – نان و کوچه 1349 - با پسر بچه ای تنها و سگی ولگرد زاویه نگاه خود را به انسان و محیط پیرامونش با اهرم سادگی پیش برد. این سادگی و نگاه سهل به افراد متفاوت بعد از 5 دهه فیلمسازی به نگاه موجز و اختصاری بدل شده است.
نفس زندگی و زنده ماندن در برابر عنصر پر قدرتی چون مرگ به انحنای مختلف در فیلم های کیارستمی زیر ذره بین رفته و رصد شده است. کیارستمی به دلیل بازی مرگ و زندگی که در فیلم «طعم گیلاس» راه انداخت نخل طلایی جشنواره کن را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. در فیلم «کلوزآپ» از ورای یک رخداد روزنامه ای شوخی تلخی با زندگی کرد. حسین سبزیان فیلم «کلوزآپ» شهد شیرین شهرت را با ماسک فیلمسازی که زمانی چریک و زندانی محسوب می شد و تا آستانه مرگ پیش رفته بود در جایگاه فیلمسازی قلابی زیر زبان مزمزه کرد. کیارستمی در این فیلم با فرصت طلبی و هوشمندی تمام از یک رخداد ساده به یک نقد صریح اجتماعی از آدم ها و مطالبتشان می رسد. او در مکالمه اش با قاضی دادگاه نقش اصلی را به دوربین خود می دهد و با تاکید بر نوع لنز دوربین و اندازه قاب ها به فاصله خودش از رخداد تاکید دارد به نوعی نوک پیکان پرسش های فیلم را سمت جامعه و متولیانش بر می گرداند.
اکنون سالهاست حسین سبزیان قهرمان فیلم «کلوزآپ» در آغوش مرگ خفته و فیلمساز و چریک سابق در ینگه دنیا روزگار را به گونهای متفاوت سپری می کند اما کیارستمی به عنوان خالق اثر در جایگاه رفیع خود در سینمای جهان جا خوش کرده است.
یک دهه بعد در سال 78 ، کیارستمی شوخ ا مرگ را در فیلم «باد ما را خواهد برد» دستمایه خود قرار می دهد. او با زیرکی تمام چند روزنامه نگار را به جغرافیای بکر روستایی در کردستان می برد تا با اهرم طبیعت زیبا و بدوی محیط زیر لفافه مناظر، مرگ را به بازی بگیرد.
هر چند کیارستمی در گفتارهای خود همچنان تاکید دارد که اهل سیاست و بازی های سیاسی نیست اما سایه سیاست و کیاست در نگاه او به انسان و چالش هایش با محیط بهشدت محسوس است. قهرمان های نیمی از فیلم های کوتاه و بلندش کودکان و نوجوانان هستند اما در نگاه واقع بین ضد قهرمان های آثارش قوانین دست و پاگیر اجتماعی و نگاه فرسوده و بیات آدم هاست.
قهرمان های کیارستمی از نخستین اثرش - نان و کوچه - تا واپسین فیلم هایش کمتر زیر یک سقف جا خوش کرده اند. آنها درون جاده،خیابان، قطار و ماشین ها پرسه زده و عمر گرانبهای خود را صرف کشف و شهود مسائل به ظاهر ساده و در اصل عمیق می کنند که فیلمساز زیرکانه نسخه ای هم برای آنها نمی پیچد. او از زبان آدم هایش رفتارها و سکنات را زیر ذره بین برده و تا می تواند با پرسش های ریز و درشت مخاطبانش را نوازش می دهد.
امر قصه گویی به مرور زمان برای کیارستمی به رویه موقعیت سازی تغییر ماهیت داده است. به نوعی یک موقعیت ایستا و راکد تمام فرایند زمانی فیلمش را پوشش می دهد تا او میزان تحمل و واکنش مخاطبش را بسان یک روانشناس رصد کند. فیلم 92 دقیقه ای «شیرین» نمونه ای از این استواری بر تک موقعیت راکد است. دوربین واکنش۱۱۳ بازیگر زن به صدایی که ابیات منظومه« خسرو و شیرین» نظامی گنجوی را می خواند فقط ثبت کرده است.
هنر هفتم از چشم کلمات
فیلمساز بین المللی سینمای ایران در زمینه زور آزمایی مکتوب نیز ضرب شستی نشان داده و 2 کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نامهای « حافظ به روایت عباس کیارستمی» و «سعدی از دست خویشتن فریاد » را منتشر ساخته که با واکنش های متفاوتی از طرف جامعه ادبی و منتقدان روبهرو شده است. کیارستمی از زوایه نگاه خود دست به گزینش اشعار سعدی و حافظ زده و به نوعی بسته پیشنهادی خود از این دو اثر کلاسیک شعر ایران را رو کرده است. نام کیارستمی برای استقبال از این دو کتاب کفایت می کند. اقبال نسبی مخاطب از این کتابها بیشتر از اعتبار سینمایی کیارستمی نشات می گیرد.
در زمینه نقد و بررسی آثار این هنرمند نیز کتاب های مختلفی نوشته شده است.« منقارِ بازِ پرنده » کتابی است در ۲۲۰ صفحه که توسط آرش سنجابی نگاشته شده است. در این اثر سنجابی تمامی آثار سینمایی عباس کیارستمی در ترازوی نقد وزن کرده است.
محمودرضا ثانی هم کلاس کارگاهی کیارستمی در مورسیای اسپانیا در سال 2012 را در قالب کتاب «عباس کیارستمی و درسهایی از سینما» روانه بازار کرده است. در این کتاب کیارستمی سبک و سیاق کاری خود از کشف سوژه تا چگونگی نظارت بر مراحل فنی را برای هنرجویان فیلمسازی تشریح کرده است. این کتاب با شمارگان هزار و 100 نسخه، در 144 صفحه و به ارزش 6 هزار تومان از سوی انتشارات معین در قفسه کتابفروشی ها قرار گرفته است
ایرج کریمی منتقد قدیمی و نام آشنای سینمای ایران نیز دو دهه پیش در کتاب « عباس کیارستمی ، فیلمساز رئالیست» سبک و سیاق فیلمسازی کیارستمی را با نگاهی بر فیلم های باد ما را خواهد برد، خانه دوست کجاست،ده،طعم گیلاس و مشق شب در لوای سینمای مستقل با اهرم نقادی سبک و سنگین کرده است. کریمی در این کتاب بیشتر درونمایه محتوای آثار کیارستمی را حلاجی کرده و زاویه فنی و تکنیکال آثار او را فرع فرایند نقد خود قرار داده است. رئالیستی که کریمی بر آن در فیلم های کیارستمی تاکید دارد، موضوعی فراتر از رئالیست کلاسیک و آن شاخصه هایی است که در ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم آثار دسیکا , فلینی و روسلینی شاهد آن بودیم. کیارستمی به نوعی با ساختار ضد قصه آثار متاخرش به نوعی مکتب رئالیست را دور زده و به نوعی تجربه گرایی و انتزاع از داستان پردازی صرف روی خوش نشان داده است. به صرف حضور قهرمانان کیارستمی در موقعیت های بدیهی اجتماعی و پرسه زنی در طبیعت لطیف و گاه خشن پیرامون آدم های محوری نمی توان بر رئالیست بودن آثار کیارستمی تاکید داشت. ساختار غیر متعارف فیلم های کیارستمی که به ظاهر سهل و راحت به نظر می رسند ولی در اصل تجربی و ساختار شکن تلقی می شود خود دلیلی بر غیر رئالیستیک بودن آثار این فیلمساز کهنه کار و قدیمی است. جان بخشی و هویت مندی به اشیا و بهره وری کارکردی از آنها در فیلم ها توسط کیارستمی خود دلیلی بر فاصله گرفتن از رویه کلاسیک آثار رئالیستی است. ماشین در آثار شاخص کیارستمی چیزی فراتر از یک وسیله نقلیه است و کارکردی زیر متنی و مفهومی در اغلب فیلم هایش یافته است.
کتاب « عباس کیارستمی ، فیلمساز رئالیست » اثر ایرج کریمی با نثر شیوا و قابل تاملش هنوز بعد از سالها که از انتشار آن می گذرد ، خواندنی و جذاب است.
نظر شما