این سوال را می پرسم چون خودم به شخصه کتابهایم را نابود کرده ام،هر چند آنها را بسیار دوست دارم. اگر باور نمی کنید فقط به تصویر یکی از کتابهایم به نام Joe Hill's Nos-4R2 نگاه کنید.
کار درستی نیست، نه؟ رمان بالا را نگاه کنید. من این رمان را با سرعت بسیار بالایی مطالعه کرده ام. در واقع اولا به خاطر اینکه می خواستم کتاب را برای مطالعه به کسی بدهم و هنوز نصف آن باقی مانده بود و همچنین به این خاطر که خیلی سنگین شد، مجبور شدم آن را از وسط نصف کنم! هنوز هم فرصت نکرده ام تا دونیمه را به هم بچسبانم.
در تصویر بعدی چهار رمان دیگر را می بینید که من به خاطر شدت علاقهام، آنهارا به طور مکرر بازخوانی می کنم. سرنوشت احمق ها، اثر رابین هاب؛ قلعه روی تپه، اثر الیزابت گودج ؛ تاریکی ها پی در پی بیشتر می شوند اثر سوزان کوپر و مغ اثر جان فلوز.
همان طور که از تصویر پیداست، این کتابها هم به کلی فرسوده شده اند، ولی وضعیت پرانتزی این کتابها نشان دهنده عشق من به آنهاست.
صفحات کتاب دیگرم به نام «پسر خوب» از یکدیگر جدا شده و به محض باز شدن کتاب زمین می افتند. فرزند خردسالم قسمت نتیجه گیری کتاب مار اثر «جین گسکل» را جویده، چون آن را در کف حمام جا گذاشته بودم، وضعیت کتاب مری استورات هم که کاملا اسف بار است.
همسرم از طرز برخورد من با کتابها بیزار است. در واقع من هرجا که موقعیتاش باشد کتاب می خوانم و به همین خاطر کتابهایم همه جا هستند، کف حمام، روی اپن آشپزخانه و جاهای دیگر.
من از وضعیت کتابهای خود ناراحت نیستم چون آنها هنوز هم قابل خواندند. وضعیت اسفبار این کتابها، نشان می دهد که من تا چه حد آنها را دوست داشته ام و به همین خاطر بارها مطالعه شان کرده ام. من کتابها را برای نمایش دادن و تزئین خانه ام نگه نمی دارم.
شما چطور؟ آیا از وضعیت اسف بار کتابهایم متعجب شده اید؟ البته من مجموعه ای از کتابهای کیندلی هم دارم که صاف و مرتب و تر و تمیز در دستگاه های دیجیتالی قابل خواندن است، اما آنها هرگز حس ورق ورق کردن و لمس کردن کاغذهای زرد رنگ کتابهای چاپی را به من نمی دهند.
نظر شما