بسياري از نويسندگان تا كنون سعي كرده اند با آفرينش شخصيتي نوجوان و از زاويه ديد او به مناسبات پيچيده انساني نظر داشته باشند كه معمولا با اقبال هم روبرو شده اند؛ آثاري بزرگ چون«ناطور دشت» نوشته سالينجر و«تابستان گند ورنون» نوشته دي سي پي ير بهعنوان دو اثر شاخص جهاني به خوبي توانسته اند اين گونه نوشتن را به اوج برسانند اما آنچه در اينگونه آثار مورد ادعاي نويسندگان چنين آثاري نيست، خود نوجوان و روحيه آنان در مواجهه با موقعيت هاي پيرامون است.
رمان«بن بست نورولت» گرچه با استادي تمام نوشته شده و نميتوان ازآن به عنوان كاري نپخته ياد كرد اما درونمايه اصلي اش در بند كشيدن شخصيتي است كه درمخاطب حسي از باور ايجاد نمي كند. «جك» در اين رمان يك آدم بزرگ و پيچيده است كه دركالبد يك نوجوان حلول كرده؛ شخصيتي كه نويسنده چنان در تاروپودش نفوذ كرده كه خواننده نمي تواند پيدايش كند.
يكي از مشخصات رمان نوجوان سهلخوان بودن و رعايت حفظ تسلسل ذهني در قالب وحدت موضوع است و اثري كه بخواهد هم ازجنگ بگويد و هم از عشق، هم نامرادي ها در زندگي را گوشزد كند وهم تبليغ نفرت از دشمن را سرلوحه كارقرار دهد، خود به خود ازچارچوب ادبيات نوجوان بيرون ميزند و نميتوان به چنين اثري عنوان«رمان نوجوان» داد.
نيروي محركه بيرون زدن«جك» ازخانه حرف هاي پدرو مادري عصباني است، يعني او بنا بريك جبر اعمال شده از سوي بزرگترها به بيرون پرتاب مي شود و آنچه او در ادامه انجام مي دهد عكس العمل در مقابل همان عصبانيت هاست، يعني اين كه شخصيت نخست اين رمان پيش ازآن كه پا به محيط اطراف براي شناخت خود بگذارد از پيش توسط ديگران شناسانده شده است.
در هم تنيدگي يك ماجراي جنايي با ماجرايي عشقي و همچنين ماجراي تفنگ پدركه در اين كاردرمقام يك شخصيت زنده نمود پيدا كرده ازنقاط اوج اين رمان است. البته معلوم نيست نويسنده چرا اصرار بر نوجوانانه بودن اين رمان دارد، در حالي كه اگرهيچ گروه سني از مخاطبان را بر جلد كتاب حك نمي كرد قطعا اثرش موفقيت بيشتري به دست مي آورد.
بنا به دلايلي كه در بالا به آن ها اشاره شد، رمان«بن بست نورولت» را نميتوان كاري حساب شده براي نوجوانان به حساب آورد اما خارج از حوزه انصاف است كه پيشنهاد يكبار خواندن آن را به نوجوانان ندهيم. بخش آغازين اين داستان نشان مي دهد كه با نويسندهاي آشنا با فنون داستان نويسي امروز رو بروييم، نويسنده اي كه حرفي براي گفتن دارد: «بالاخره مدرسه تمام شد. من روي ميز پيك نيك توي حياط پشتي ايستاده بودم و داشتم براي گذران تعطيلات تابستاني عالي ام آماده مي شدم كه سرو كله مادرم پيدا شد و همه چيز را خراب كرد. يكي ازآن دوربين هاي چشمي ژاپني جنگ جهاني دوم را جلو چشم هايم گرفتم وآن را طوري تنظيم كردم كه بتوانم باغچه سبزيجات تازه كاشته شده مادرم، مزرعه ذرتش و بام قديمي خانه دوشيزه ولكر را ببينم. در فاصله دورتر، مي شد يكي از خيابان هاي نورلت، برج آجري مدرسه وزنگش، مركز گردهمايي و سوت نقره اي بزرگ مركز خدمات داوطلبانه آتش نشاني را ديد كه روي تپه اي تقريبا دور از شهر قرار داشت و تازه در همان محل پرده نمايش درايوين سينماي وايكينگ را نصب كرده بودند...»
اين ورودي قدرتمند داستاني را كه تا انتها هم حفظ مي شود مي توان به عنوان يكي از بهترين كاشت اطلاعات داستاني به رسميت شناخت. نويسنده در همين چند سطر چنان تصويري ازموقعيت وآدم ها و شهردوباره جان گرفته بعد از جنگ ارائه مي كند كه خواننده را خود به خود به دنبال ماجرا مي كشاند.
رمان«بن بست نورولت» حكايت تنهايي ها و خشونت با پرداختي بديع است اما هضم آن براي مخاطب نوجوان سنگين به نظر مي رسد. جك گانتوس در اين كار «خود» نوجوانش را درخدمت«خود» بزرگسالش به كار گرفته اما وجه بزرگسالي او بيشتر در اين رمان نقش دارد. او موفق به خلق اثري خواندني شده اما نتوانسته رماني براي نوجوانان بنويسد.
رمان«بن بست نورولت» با ترجمه كيوان عبيدي آشتياني در شمارگان 2200 نسخه و قيمت 14هزارتومان از سوی نشر افق عرضه شده است.
نظر شما