وی افزود: این که چقدر بزرگی او حقیقی است، به طور اجمال بحث مرا به خودش اختصاص میدهد. پدیدهای به نام تولستوییسم در زمان حیات او شکل گرفت. از زمانی که پیروان او پیر و جوان با دیدنش اشک میریختند و مریدش میشدند، تولستوی پنهان و آشکارا خستهشدن خود را از این تولستوییسم بیان میکرد. تولستوی میگوید فکر کنید که من از گوگول، شکسپیر و پوشکین معروفتر شدم، اما چه فایده!
این پژوهشگر ادبیات روسیه ادامه داد: تولستوی صاحب 90 جلد اثر ارزشمند است، اما در خاک روسیه صرفاً چاپ آکادمیک شامل این 90 جلد میشود و هنوز آثار او را غیر از ناشران آکادمیک به طور مجموع منتشر نمیکنند.
وی توضیح داد: حلقه اندیشمندان تولستویاند که آثار او را دنبال میکنند. اگر کسی بخواهد تولستوی را بخواند، امروز سراغ «آناکارنینا» و «جنگ و صلح» میرود اما با خواندن آنها نمیتوان تولستوی را شناخت.
محمدی یادآور شد: تولستوی هیچ اثری را بدون حضور خودش در آن اثر نمینویسد. بهطور حتم در هر اثر داستانی که از او سراغ داریم خودش را توصیف کرده است. اما این را هم بگویم که خودش را کمالگونه وصف نمیکند. تولستوی به رغم اینکه در آثارش آموزههای اخلاقی دیده میشود، آناکارنینا را در آخر رمان به زیر قطار میاندازد و در اینجا مخاطب با آنا همزادپنداری میکند و اشک میریزد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: آنا به عشقش در مقابل شوهرش اعتراف میکند؛ عشقی که همه برای دیدن او وقت قبلی میگیرند. این اتفاق در جامعه روسیه رخ میدهد، جامعهای که همه روابط پنهان دارند. تولستوی پیرو پردازش تصویر فاخر از زن است و سعی دارد جنبههای زلال یک زن را نشان دهد. به گمانم به همین دلیل است که زیبایی آثار او صدچندان میشود.
محمدی گفت: تولستوی در جایی میگوید فکر میکنید هنگامی که من داستانهایم را مینویسم میخواهم از شیوه غذا خوردن فلانی یا شانههای آنا حرف بزنم، اما من دنبال بیرون جستن اندیشهای از درون این تصاویرم. به تولستوییستها میگویم شما به ظاهر رمان توجه میکنید و اینگونه به مفاهیم ظلم میشود.
وی ادامه داد: اینکه تولستوی ضعفهای خودش را شناخته و آنها را بیان میکند ستودنی است. او به «بولگاکوف» که خاطراتش را مینویسد میگوید: من «نخلیدوف» را به رمان «رستاخیز» آوردهام تا خودم را بیان کنم.
این پژوهشگر اضافه کرد: تولستوی دائما به خودش نهیب میزند و این برای انسانی که میخواهد مراحل کمال را طی کند، طبیعی است. اما این کار از هر کسی برنمیآید. نوع رابطه تولستوی با کلیسا نیز قابل توجه است. با گذشت سالها هنوز او از نظر کلیسا مرتد است.
محمدی در پایان یادآور شد: کشیشها درباره جنبههای هنری آثار او حرفهای زیادی میزنند، هنوز میگویند نگاه هنری او ارزشمند است اما نگاه خردگرایانه او نسبت به کلیسا منفی است.
نظر شما