کامران فانی، نسخهپژوه درباره زندهیاد عباس زریابخویی گفت: وی آثار ارزشمندی در حوزه فلسفه و تاریخ ترجمه کرد اما ترجمه «تاریخ ساسانیان» اثر «نولدکه» که برپایه تاریخ طبری نوشته بود، در کنار کتاب «کریستن سن» از مهمترین منابع در شناخت دوره ساسانیان است.
این نسخهپژوه افزود: «ویل دورانت» قلمی شیوا و طنز دلپذیری داشت و زریاب این مساله را در ترجمههایش به خوبی منعکس کرده است. «تاریخ فلسفه» در کنار «سیر حکمت در اروپا» علاوهبر اینکه بارها تجدیدچاپ شدند، افراد بسیاری را شیفته فلسفه کردند.
وی با اشاره به اینکه معتقدم مهمترین ترجمه دکتر زریاب ترجمه «تاریخ ساسانیان» نوشته «نولدکه» است، بیان کرد: این کتاب به تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان اختصاص دارد و همانطور که میدانید متن طبری بوده که «نولدکه» تصحیح و به زبان آلمانی ترجمه کرد و حواشی مفصلی بر این کتاب نوشت و بدون تردید در کنار کتاب «کریستن سن»، دو اثر ارزشمندی هستند که درباره ساسانیان داریم.
ترجمههای زریاب، سرنوشت عجیبی داشتند!
فانی با بیان اینکه فردی که میخواهد چنین کتابی را ترجمه کند باید علاوهبر عربی، آلمانی نیز بداند، گفت: زریاب چنین فردی بود و «تاریخ ساسانیان» را در اوج انقلاب و در 1358 ترجمه کرد که بهدست فراموش سپرده شد. این کتاب که نزدیک به یکهزار صفحه است و زریاب، عمری را در آن گذاشته بود دیگر حتی پیدا نمیشود و به معرفی وی نیز کمکی نکرد اما از همه عجیبتر سرنوشت دو ترجمه آخر زریاب است که ناکام ماندند.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیان کرد: زریاب که استاد تاریخ بود، به حوزه تاریخ و فلسفه تاریخنگاری علاقه داشت. وی یکی از مهمترین کتابهای این حوزه، اثر «فریدریش ماینکه» را با عنوان «ظهور تاریخ بنیادی» ترجمه کرد و قرارداد آن با انتشارات خوارزمی بسته شده بود اما هنوز به چاپ نرسیده است. کتاب دوم نیز اثر بسیار مشهوری به نام «انحطاط یا افول غرب» نوشته «اشپلنگر» است که بهزودی از سوی نشر فرزانروز به چاپ خواهد رسید.
نامههای زریاب تصویری زنده و گویا از وی ارایه میدهد
محمد علی موحد، تاریخنگار نیز در این مراسم اظهار کرد: دلم میخواهد از دوست نازنین خودم صحبت کنم نه از زریاب علامه. میرزا عباس خویی که در 1321 پیش من آمد و میخواهم وی را در آیینه نامههایش ببینیم، نه در آیینه تحقیقات و مقالاتش. زریاب در سال 1316 به قم رفت و با میرزا جعفر اشراقی (آیتالله اشراقی) همحجرهای شد. نامههایی از آن زمان در دست دارم، که برای ما نوشته بود و مربوط به دوره پایانی طلبگی زریاب تا پیش از رفتن وی به آلمان است. این نامهها تصویری زنده و گویا از آن دریای ذوق، ذکاوت و مهربانی بیکران ارایه میدهد.
سید صادق سجادی نیز در این مراسم با اشاره به تاسیس بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بیان کرد: این بنیاد در اسفندماه 1362 بههمت کاظم موسویبجنوردی پایهگذاری شد. از سال 1365 به تدریج برخی از استادان و پژوهشگران پیشکسوت مانند زریابخویی، احمد تفضلی، فتحالله مجتبایی، یحیی ذکاء، جعفر شعار، آذرتاش آذرنوش، شرفالدین خراسانی، محمدحسن سمسار، محمد مجتهد شبستری و عنایتالله رضا به این مجموعه پیوستند و نخستین بخش آن، تاریخ بود که به مدیریت زندهیاد عباس زریابخویی تشکیل شد. وجود زریاب، باعث پررونقی و جذب جوانان علاقهمند به آنجا بود.
زریاب نماد تکامل دانش به فرزانگی است
میلاد عظیمی نیز در این مراسم درباره راز ماندگاری زریاب اظهار کرد: انتخابم بهعنوان سخنران در این نشست برایم امری عجیب بود، چرا که زریاب را تنها با آثارش میشناسم اما این ارادت غیابی باعث شد تا نکتههایی درباره وی بگویم. گستردگی و تنوع دانش و پژوهشهای استاد زریاب دلیلی است که وی را به معنای واقعی کلمه «علامه» بدانم اما آنچه زریاب را از دیگر علامهها متمایز میکند، روش تحقیق، شیوه استدلال علمی، نکتهسنجی، نگاهِ تازهیاب و استنباطهای بدیع و بکر اوست.
این پژوهشگر ادبیات با اشاره به این که امروزه فناوری، دسترسی به اطلاعات علمی را بسیار آسان کرده است، گفت: در روزگار ما کار اصلی پژوهنده، بررسی، نقد، تحلیل و اجتهاد در انبوه اطلاعاتی است که اکنون در دستِ همگان وجود دارد و در اینجاست که آثار زریاب، همچنین ممارست و دقت در نوشتههای وی به کار میآیند که میتواند آموزگار پژوهشگران باشد.
عظیمی در بخشی دیگر از سخنانش بیان کرد: از آثار زریاب میتوان شیوه مواجهه با اطلاعاتِ خام پژوهشی، ارزیابی درست آنها، کشف نکتههای تازه و منسجم از این اطلاعات خام و پراکنده را آموخت. شیوه استدلال و نگاه نکتهیاب زریاب در آثارش موج میزند. زریاب نماد تبدیل و تکامل دانش به فرزانگی است، همچنین نماد تلفیق علم با مکارم اخلاق بهشمار میآید.
اگر قدر زریاب دانسته میشد، سالهای بیشتری به فرهنگ ایران خدمت میکرد
حسین زریاب، فرزند عباس زریابخویی در شبی که به پدرش اختصاص یافته بود، اظهار کرد: اخلاق نیکو، صفت بارز شخصیت پدرم بود ادب، متانت، تواضع، راستگویی، درستکاری، سادهزیستی و یاری به دیگران برخی دیگر از صفات اخلاقی وی بهشمار میآمدند. بسیار گشادهرو بود و هر فردی با هر سطحی از سواد، سوالش را پیش وی میبرد و با جوابی در خور بازمیگشت اما اگر جوابی را نمیدانست، میگفت، نمیدانم، باید ببینم و حتما این کار را میکرد.
وی در ادامه افزود: با تمام مهربانی که داشت در درس و تعلیم سخت میگرفت و اگر چه تالیفاتش اندک است اما بسیار پرکار بود. دشمن رخوت و کاهلی بود و وقت برایش ارزش بسیاری داشت. اگر نیمه شب بیخواب میشد، فورا چراغ اتاق کارش را روشن میکرد و به مطالعه میپرداخت و تا آخرین هفتههای عمرش کوهپیمایی پنجشنبههایش را ترک نکرد.
فرزند استاد زریاب با بیان اینکه پدرش، چشمداشتی به پولی که از چاپ آثارش به دست میآمد، نداشت، گفت: سالها وقتش را صرف کتاب «صیدنه» ابوریحان بیرونی کرد در حالی که میدانست شاید تنها یکبار و با شمارگان کم چاپ میشود. اگر چه از لطف دوستانی که داشت هیچگاه تنها نماند و همیشه افرادی بودند که قدرش را دانستند اما به گفته زندهیاد دکتر محمدامین ریاحی، اگر چنانکه باید قدرش را میدانستند، شاید فرهنگ ایران سالهای بیشتری میتوانست از میوه درخت دانشش بهره برد.
یکصدوپنجاهوچهارمین شب مجله بخارا به «شب عباس زریابخویی» اختصاص داشت که عصر چهارشنبه (14 اسفندماه) با حضور محمدعلی موحد، شفیعیکدکنی، ژاله آموزگار، داریوش شایگان و بسیاری از استادان و پژوهشگران پیشکسوت، از سوی بنیاد فرهنگی هنری ملت، دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار در محل کانون زبان فارسی برگزار شد.
نظر شما