نویسنده کتاب «سنت ترجمه آثار فلسفی در ایران» گفت: ناآشنایی فلسفه ایرانی و اسلامی با مباحث فلسفه مدرن منجر شده است تا نوعی نارسایی در مفهوم و تطبیق کلمات در ترجمه آثار فلسفی به زبان فارسی به وجود آید.
وی اظهار کرد: در این اثر بیشتر به معضلاتی که در ترجمه آثار فلسفی وجود دارد پرداخته شده است؛ از دغدغههای معیشتی مترجمان گرفته تا معادلسازی کلمات فارسی و نارساییهایی که ممکن است در ترجمه عبارات به وجود آمده باشد.
نویسنده مقاله «زمینههای پیدایش تفکر سیاسی هگل» اظهار کرد: در کشورهای فارسیزبان مانند افغانستان، تاجیکستان و ایران روی مسایل فلسفی تاکید زیادی میشود. در گفتوگو با یکی از اعضای اصلی آکادمی زبان و فلسفه تاجیکستان به نام «همدم مومنجاناف» که از فارغالتحصیلان رشته فلسفه در دانشگاه مسکو است، متوجه تعجب او درباره سیر ترجمه آثار فلسفی در ایران شدم. وی میگفت:«ایران در ترجمه آثار فلسفی به زبان فارسی سرآمد است.»
میلانی یادآور شد: در تاجیکستان هنوز هم گرایش به آثار مارکسیستی با همان ترجمههای قدیمی دیده میشود و متفکران این کشورها همچنان به زبان روسی قدیم تسلط دارند. این موضوع منجر شده است تا درهای ترجمه آثار جدید به زبان تاجیکی به روی مترجمان این کشور همچنان بسته بماند اما در ایران ترجمه آثار فلسفی پیشرفت خوبی داشته است. این روند اگرچه مطلوب و قابل قبول است اما به تصور من اگر این روشهای ترجمه بازخوانی و نقد نشوند در ترجمه آثار با مشکل مواجه خواهیم شد.
این نویسنده و پژوهشگر فلسفه عنوان کرد: کتاب «سنت ترجمه آثار فلسفی در ایران» نخستین گام برای بررسی ترجمه آثار فلسفی به شمار میرود و من تلاش میکنم ادامه این پژوهش را در جلدهای بعدی کتاب ارایه دهم.
وی در پاسخ به این سوال که «به نظر شما اکنون ترجمه آثار فلسفی در ایران از چه وضعیتی برخوردارند؟» اظهار کرد: ترجمه آثار فلسفی به زبان فارسی از نیمه دوم دهه 70 قوت گرفت و در اینسالها به این موضوع به طور جدی پرداخته شده است. این وضعیت مطلوب نخست از نظر تعدد ترجمهها و سپس از نظر پرداختن به فصلهای مختلف تاریخ تفکر فلسفه قابل توجه است. امروزه نه تنها ترجمههای خوبی از تفکر کلاسیک سنت فلسفه در غرب داریم، بلکه از وضعیت پستمدرن و مدرنیته نیز ترجمههای قابل قبولی وجود دارد، به این معنا که از لحاظ کمی به فلسفه به خوبی پرداخته شده که قابل ستایش است.
میلانی افزود: از منظر کیفی به گونهای متفاوت به این قضیه نگریسته میشود. در بررسی کیفی نخست باید به این نکته توجه شود که آیا ضرورت دارد به آثاری که امروزه ترجمه میشوند یا فلاسفه جدیدی که نظریاتی مطرح میکنند، پرداخته شود یا نه. دوم اینکه باید بپذیریم زمانی میتوانیم روی زبان فلسفی خود بحث کنیم که تفکری فاخر داشته باشیم. با توجه به اینکه در کشور ما اصل تفکر وجود دارد و تفکر سینایی، ارسطویی، افلاطونی، فلوطینی و دیگر فلاسفه پیش از سقراط از جایگاه ویژهای برخوردارند، میتوان ادعا کرد که ما با زبان فلسفه بیگانه نیستیم و مترجمانی هم که آثار کلاسیک را ترجمه میکنند کارهای قابل قبولی را ارایه میدهند، اما در مباحث جدید فلسفی هنوز زبان ما نارسایی خاص خودش را دارد.
نویسنده مقاله«بدون راز/ فوکو و انسان پستمدرن» اظهار کرد: چون فلسفه ایرانی اسلامی ما با مباحث مدرن آشنا نیست، مترجمان ما نیز خاستگاه تفکر مدرن را درک نمیکنند و همین مساله منجر شده است تا در ترجمههای ما نارساییهایی در مفهوم و ترجمه تطبیقی کلمات دیده شود. مترجمان جدید در این حوزه ترجمههای خوبی ارایه و آرای جدید را عرضه میکنند اما باید نقد و بررسی شود که این آثار ترجمههایی فاخرند یا نه.
کتاب «سنت ترجمه آثار فلسفی در ایران» با شمارگان هزار و 500 نسخه از سوی نشر پایان منتشر شده است و تا اوایل اسفندماه بر پیشخوان کتابفروشیها قرار خواهد گرفت.
نظر شما