فیلیپ راث نویسنده مشهور آمریکایی که از سال پیش از جهان داستان اعلام بازنشستگی کرد، بار دیگر تاکید کرد تغییری در نظرش نداده است.*
فیلیپ راث که بعد از اعلام بازنشستگی از جهان نویسندگی کاملا خوشحال و راضی است، گفت که اوقاتش را بیشتر به شناکردن، تماشای بیسبال و گشت و گذار در طبیعت میگذراند. وی تاکید کرد به جز نوشتن داستان و انتشار آن، کارهای زیاد دیگری در زندگی وجود دارد.
این نویسنده 80 ساله در گفت وگویی جدید که با سینتیا هاونت از دانشگاه استنفورد انجام داده گفت حس عقب نشینی از دنیای ادبیات برای وی بسیار قوی است.
او در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا واقعا باور دارد استعدادی که موجب شد تا جایزه من بوکر بینالمللی را دریافت کند و هر سال به عنوان یکی از امیدهای آمریکا برای دریافت نوبل ادبیات مطرح باشد و آیا علاقه مندان به او اجازه می دهند تا از نوشتن دست بردارد؟ چنین پاسخ داد: بهتر است حرفم را باور کنید چون از سال 2009 تاکنون دیگر حتی یک کلمه داستان هم ننوشتهام.
این چهره مطرح ادبیات که جایزه پولیتزر را در کارنامهاش دارد گفت: من دیگر هیچ اشتیاقی برای نوشتن داستان ندارم. کاری را که باید میکردم انجام دادهام. او افزود: راه های دیگری هم برای زندگی وجود دارد و و من دارم سعی میکنم تا آن را کشف کنم، حتی اگر دیر باشد.
وی با تاکید گفت: من شنا می کنم، مسابقات بیسبال را دنبال میکنم، مناظر را تماشا میکنم، فیلم تماشا میکنم، به موسیقی گوش میدهم، خوب غذا می خورم و با دوستانم ملاقات میکنم و بسیار مشتاق طبیعت هستم.
وی گفت این روزها در حال مطالعه تاریخ آمریکای قرن نوزدهم هم هست. «ذهن من این روزها پر از این ادبیات است. بالا رفتن سن دیگر به سختی، وقت برای فکر کردن به کارهای دیگر مثل نوشتن و حتی مرگ باقی میگذارد و در آخر روز هم من حسابی خسته هستم».
راث در این مصاحبه ای-میلی که آن را با کلوپ کتاب استنفورد انجام داده گفته است با وجود این که خیلیها او را به عنوان سرآمد نویسندگان یهودی آمریکایی میشناسند، اما او علاقهای ندارد تا به عنوان یک نویسنده یهودی مطرح باشد.
وی میگوید استفاده از عبارت یک نویسنده آمریکایی-یهودی اگر یک توصیف احساساتی نباشد، نادرست هست. وسواس دایم یک رمان نویس، لحظه به لحظه، زبان است: یافتن واژه درست بعدی. برای من، درست مثل چیور، دلیلو، اردریچ، اوتس، استون، استیرون و آپدایک، کلمه درست بعدی، کلمهای است که انگلیسی باشد. این که سلیس بودن را دارم یا ندارم.
وی تاکید می کند که حتی اگر قرار بود به زبان عبری یا ییدیش بنویسد، آن وقت او یک نویسنده یهودی نمیبود، بلکه یک نویسنده عبری یا نویسنده ییدیش زبان بود.
راث گفت: جمهوری آمریکا 238 ساله است. خانواده من 120 سال در این سرزمین زندگی کرده است که تقریبا نیمی از حیات آمریکا را دربر میگیرد. آنها در دوره دوم ریاست جمهوری گروور کلیولند وارد این سرزمین شدند. تنها 17 سال پس از پایان تجدید حیات کشور. آن موقع کهنه سربازان جنگ داخلی تازه 50 ساله بودند. مارک تواین زنده بود، سارا اوم جویت زنده بود. هنری آدامز زنده بود. همه آنها در مراحل اولیه حیاتشان بودند. تازه دو سال از درگذشت والت ویتمن گذشته بود و باب راث هنوز متولد نشده بود. اگر من به عنوان یک نویسنده آمریکایی مطرح نباشم، حداقل بگذارید در چنین وهمی به سر ببرم.
با این حال راث نپذیرفت تا 25 فوریه در کلوپ کتابخوانی استنفورد شرکت کند. او به هیون گفت که با وجود محبوبیت این مراکز، او هرگز عضوی از یک کلوپ کتابخوانی نبوده است.
وی گفت: من چیزی درباره کلوپ کتابخوانی نمیدانم. در طول زندگی طولانیام به عنوان مدرس ادبیات در دانشگاه، به این درک رسیدم که بیشتر از آنکه از یک درس در طول یک ترم یادبگیری می توانی با خواندن جدی و هوشیارانه یک کتاب چیز یاد بگیری و البته از قدرت مهیب تعمیم اجباری مسایل هم آگاه باشی. آیا چنین دقت ممتدی در یک کلوپ کتابخوانی حاصل می شود؟
«انتقام» آخرین کتابی است که فیلیپ راث در سال 2010 منتشر کرد.
نظر شما