ابراهیم زاهدیمطلق، پژوهشگر و نویسنده معتقد است که جشنواره شعر باید مانند جشنواره فیلم یا موسیقی با حضور مردم در روزهای بیشتری برگزار شود.*
وی اضافه کرد: با مجموع توضیحاتی که طی چندین سال گذشته درباره جشنواره ارایه شده، نمیتوان آن را به معنای صحیح جشنواره یا همان فستیوال دانست، چون تا کنون و طی سالهای گذشته هربار طی دو یا سه شب در نوعی محدودیت زمانی و مکانی، عدهای محدود و معدود آمدهاند و شعرهایی خواندهاند و شب آخر هم یک هیأت داوری شعرها و شاعران برتر را برگزیدهاند و معرفی کردهاند تا جایزه به آنها داده شود.
صاحب کتاب «نسل باروت» افزود: جشنواره با ساز و کار صحیح و جهانی میباید در یک مکان مناسب و وسیع، مثل یکی از مکانهای بزرگ تاریخی بلااستفاده مانده و طی دست کم 10 شب و با حضور مجموعهای متنوع و گسترده از شاعران، ادیبان و ادب دوستان و مردم علاقهمند به ویژه مخاطبان و خوانندگان شعر برگزار شود.
نویسنده کتاب «آریو برزن» توضیح داد: به گمانم شعر، جشنواره شدنی نیست. جشنواره متعلق به هنرهای نمایشی مثل سینما و تئاتر و موسیقی است. اگر بخواهند شعر را اعتلا ببخشند باید شب شعر برگزار کنند. اینکه آثاری برای یک جایزه فرستاده شود و به آنها جایزه تعلق بگیرد، جشنواره نیست. این کار انتخاب شعر سال میشود. راه توسعه شعر برگزار کردن شب شعر است.
زاهدی مطلق گفت: اگر در روزهای اختتامیه جشنواره هم شعرخوانیهایی صورت میگیرد از حداقلها برای جشنواره است. سالهای قبل هم شعرخوانی را هم نداشتیم. دست اندرکاران جشنواره هم میدانند که جشنواره یعنی شب شعر.
نویسنده کتاب «تسبیح و بولدوزر» یادآور شد: اگر در سطح دنیا جشنواره موسیقی هم برگزار میشود برای موسیقیهای عامه پسند است. در دنیا نشنیدهام که جشنواره موسیقی اصیل و فاخر برگزار کنند. بنابراین موسیقی سنتی نمیتواند وارد جشنواره شود. شعر اساساً یک اتفاق متعالی و والاست. اینکه برایش جشنواره بگیریم برای آن است که در برگزاری جشنواره کم نیاوریم.
نویسنده کتاب «ترکش حرف شنو» افزود: عدهای حتی میخواستند جشنواره داستان فجر برگزار کنند. این حرف یک دو سالی است که مطرح شده. جشنواره شعر فجر باید در جایی مثل برج میلاد برگزار شود. آدمها در این مکان رفت و آمد خواهند داشت و یکدیگر را خواهند دید و شعر را میشنوند و نقد و بررسی میکنند. به گمانم شعر اساساً جشنواره شدنی نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا جای یک جایزه معتبر برای شعر در کشورمان خالی نیست؟» پاسخ داد: من نمیگویم که جایزه ندهند. حتماً باید یک عده شعرها را داوری کنند و جایزه دهند. اما اگر بخواهیم جشنواره بگیریم باید مثل فیلم فجر بشود. عدهای آدم بروند و بیایند و فیلمهای متعددی نمایش داده شود. در جشنواره شعر فجر نسبت به جشنواره فیلم حضور مردم کم رنگتر بوده است.
زاهدی مطلق گفت: جایزه برای تشویق صاحبان اثر است تا با دلگرمی بیشتری کار کنند. هر که از این حد خارج شود، از نفس جایزه خارج شده و به باند بازی و دوست بازی دچار میشود. اگر جوایز ما خیلی تأثیرگذار نیست شاید دلیلش همین باشد. نباید جوایز ادبی ما به دوست بازی آلوده شود. در اغلب مواقع ما به کتابی جایزه میدهیم و مردم اثر شاعر دیگری را میخوانند.
وی توضیح داد: البته در برخی جاها هم این دوست بازیها کمتر است و جایزهها بهتر انجام میشود. به گمانم بهتر است به جای نام جشنواره شعر فجر اسم آن را جایزه کتاب شعر سال بگذاریم. همچنین در طول جشنواره باید مردم علاقهمند به شعر با آن مستقیماً درگیر باشند.
ابراهیم زاهدی مطلق، نویسنده، پژوهشگر و روزنامهنگار است. از وی تا کنون کتابهایی چون «نسل باروت»، «رضای زهرا»، «تسبیح و بولدوزر»، «یک جعبه پر از دروغ»، «ترکش حرف شنو»، «آقای اسدی»، «دانشمند کوچک»، «سقوط در سکوت»، «این هم پول ماهی» و «احمد آرام» منتشر شده است.
نظر شما