پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۰
غربگرایی؛ عامل اصلي شناخت سطحي ايرانيان از گاندي

فاطمه رادان و هومن بابک به مناسبت سالگرد درگذشت گاندي در رابطه با علت كمبود آثار تاليفي درباره انديشه‌هاي گاندي و شناخت سطحي ايرانيان از وي معتقدند که غربگرایی يكي از عوامل نپرداختن مولفان و مترجمان ايراني به انديشه‌هاي متفكران شرقي از جمله گاندي است.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،‌ امروز (10 بمهن) سالروز درگذشت ترور «مهاتما گاندي»، رهبر سیاسی و معنوی هندی‌هاست. 

«مهانداس کارامچاند گاندی»، ملقب به «مهاتما» به معناي «روح بزرگ» است که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. گاندی توانست استقلال هند را از بریتانیا با استفاده از شیوه ضدخشونت نافرمانی مدنی بگیرد و در نهایت به استعمار امپراتوری بریتانیا پايان دهد. شیوه ضدخشونت وي در مقاومت، به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آن‌ها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد.
 
اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه مانند «مارتین لوترکینگ»، «تنزین گیاتسو»، «لخ والسا»، «استفان بیکو»، «آنگ سان سو کی» و «نلسون ماندلا» تاثیر گذاشت. 

گاندی چندین‌بار هدف سو قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود. «ناتورام قادسی» وی را که در سن هفتاد و نه سالگی و میان جمعیت عازم محل عبادت بود، هدف گلوله قرار داد و از پای درآورد. او از متعصبان افراطی هندو معتقد بود روابط گسترده با پاکستان به اقتدار هندوستان لطمه زده ‌است. 

به جرات مي‌توان گفت كمتر كسي را مي‌توان در جهان امروز يافت كه نامي از گاندي نشنيده باشد. وي يكي از برجسته‌ترين شخصيت‌هاي سياسي جهان است كه نقش بسيار پررنگي را در جنبش‌ها و نهضت‌هاي بدون خشونت و افكار انسا‌ن‌هاي سراسر دنيا داشته است.
 


افكار و انديشه‌هاي گاندي بسيار وسيع و عميق است و از ابعاد متفاوت اجتماعي، سياسي، ديني و اخلاقي مي‌توان به اين شخصيت نگريست و از آن آموخت اما متاسفانه اگر فارسي‌زباني بخواهد براي شناخت افكار و انديشه‌هاي وي اقدام كند تا به شناخت عميقي از وي، ريشه‌هاي فلسفي ضدخشونت او و همچنين گستره افكار وي از جنبه‌هاي مختلف برسد، با حجمي پراكنده، ترجمه‌شده و بسيار كمي از كتاب‌ها و منابع فارسي در مورد گاندي مواجه مي‌شود كه اغلب آن‌ها هم، بيشتر به سخنان، سرگذشت و كلمات قصار وي پرداخته‌اند و كمتر آثاري را مي‌توان در اين باره ديد كه انديشه‌هاي گاندي را به جهات گوناگون و به صورت عميق مورد واكاوي قرار داده باشند.
 
از اين رو، اگر گفته شود شناخت اغلب ايرانيان از گاندي به صورت سطحي است، سخني گزافه نيست. بدين معنا كه با درنگي كوتاه بر آثار موجود درباره گاندي، متوجه اين موضوع مي‌شويم كه بسياري از كتاب‌هاي موجود در اين زمينه به صورت ترجمه‌اي‌ و گردآوري شده است و حتي آثار ترجمه‌شد‌ه‌ هم در اين باره بسيار اندك و ناچيز است.
 
فاطمه رادان، پژوهشگر، نويسنده و استاد دانشگاه درباره علت اين موضوع و دليل نپرداختن نويسندگان ايراني به موضوع گاندي به خبرگزاری کتاب ایران(ايبنا) گفت: متاسفانه اين مشكل در كشور ما، در تمامي حوزه‌هاي علوم انساني و حتي علوم اسلامي ساري و جاري است و بيشتر كتاب‌هاي اين زمينه به كتاب‌هاي ترجمه شده‌ اختصاص دارد كه هرساله تجديد چاپ مي‌شوند. از طرف ديگر، اين مشكل را مي‌توان به همه شخصيت‌هاي مهم و تاريخ‌ساز جهاني تعميم داد و تنها منحصر به شخصيت گاندي نمي‌شود. 

نويسنده كتاب «گاندی که بود و چگونه می‌اندیشید» ادامه داد: يكي از دلايل اين مشكل به غربزدگي نويسندگان ايراني برمي‌گردد. نويسنده ايراني تمايل بيشتري به پيگيري نظرها و آثار نويسندگان غربي در مقايسه با افكار و متفكران شرقي دارد. اين موضوع را حتي مي‌توان درباره اقبال لاهوري و يا بسياري از نويسندگان و متفكران شرقي ديگري نيز ديد. 

نويسنده كتاب «تفکرات اجتماعی مهاتما گاندی و سید جمال‌الدین اسدآبادی» افزود: از آن‌جا كه مسايل و روابط فرهنگي تحت تاثير مسايل سياسي است، اين مساله را نمي‌توان در رابطه با اين موضوع ناديده گرفت. در طي سال‌هاي اخير، ايران و هندوستان از نظر سياسي روابط خيلي سازنده و گرمي با هم نداشته‌اند و اين موضوع، به طور قطع در سمت ‌و سوي نويسندگان ايراني به سمت آثار شرقي تاثيرگذار بوده است. 

نويسنده كتاب «اسدآبادی که بود و چگونه می‌اندیشید؟» اظهار كرد: گاندي به دليل هندي بودنش كمتر مورد توجه نويسندگان ايراني قرار گرفته است، اين در حالي ‌است كه نگرش اسلامي و هندوئيسم وجوه اشتراك زيادي دارند و به هيچ وجه اسلام و هندوئيسم با هم در تضاد نيستند چرا كه هندوئيسم معتقد است همه اديان ريشه مشترك دارند. 


هومن بابك، مترجم كتاب‌هاي زبان هندي و پژوهشگر فرهنگ هند، يكي ديگر از كساني است كه براي واكاوي اين موضوع به سراغ وي رفتيم. بابك نيز در رابطه با اين موضوع، با نظراتي همسو با فاطمه رادان، گفت: اين معضلي است كه تنها به شخصيت گاندي محدود نمي‌شود بلكه در مورد بسياري از آثار و افكار شخصيت‌هاي بزرگ تاريخ (چه شرقي، ‌چه غربي) اين مشكل وجود دارد. نويسندگان ايراني تنها به حواشي ماجرا و شخصيت‌هاي تاريخي پرداخته‌اند و به پرداختن به ريشه‌هاي فلسفي و عميق انديشه‌هاي آن‌ها تمايلي نشان نمي‌دهند. 

وی ادامه داد: اين در حالي‌ است كه حتي بسياري از آثار گاندي به فارسي ترجمه نشده‌اند. گاندي كتاب‌هاي بسيار مهمي دارد كه مي‌توان با خواندن آن‌ها به درك و فهم عميق‌تري از وي رسيد اما ترجمه‌اي در اين زمينه صورت نگرفته است. 

وي در رابطه با دليل اين مشكل اظهار كرد: در ايران فضايي بر سيستم نشر كتاب حاكم است كه مترجمان و نويسندگان ايراني را به سويي مي‌برد كه تمايلي به پرداختن به اين حوزه‌ها نداشته باشند و از طرف ديگر، اصولا كتاب‌هايي كه در ايران به هند و شخصيت‌هاي شبه قاره هند پرداخته باشند، اندك هستند و دليل آن گرايش به غرب و ته‌مايه غربگرایی ايرانيان است. 

بابك ادامه داد: نشناختن اين تمدن بزرگ در ايران دليل ديگري در اين زمينه است. چين و هند دو تمدن آسيايي بزرگ داراي زيرساخت‌هاي فلسفي، ديني و اجتماعي غني هستند كه كمتر به آن‌ها پرداخته شده است. در حالي‌كه هند يكي از نزديك‌ترين همسايگان ايران چه در دوره باستان و چه در دوران اسلامي بوده  كه داراي فرهنگ مشتركي با ايران است. 

وي در ادامه سخنان خود به سابقه تاريخي اين مشكل نيز اشاره كرد و گفت: سابقه تاريخي در نگاه تقليل‌گرايانه به انديشه‌هاي شرقي و افكار آن‌ها نيز در اين مورد دخيل است. اين نگاه، حتي در دوراني بر خود اروپا هم نسبت به متفكران شرقي حاكم بوده است به طوري‌كه شرق را واپسگرا و متحجر مي‌دانستند. اين امر در دوران استعمار انگليس بر هند بسيار شديد بود اما اندك اندك اين عقيده درباره شرق اصلاح شد و انديشمندان غربي زيادي رو به ترجمه متن‌ها و رساله‌ها و بررسي افكار آن‌ها پرداختند.
 
این پژوهشگر فرهنگ هندی در پایان سخنانش اظهار کرد: با اين وجود هنوز در برخي از آثار آن‌ها نيز رد و نشانه‌هاي استعماري هويداست. متاسفانه اين قضيه درباره نويسندگان ايراني هم در حال حاضر صدق مي‌كند و اين انديشه استعماري غرب در لابه‌لاي آثار ايراني نيز حاكم است و به همين شكل ادامه می یابد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها