محسن ناصریراد، مترجم کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی سلامت و بیماری» معتقد است که این شاخه از جامعهشناسی در ایران به مثابه نوزادی است که به تازگی راه افتاده، بنابراین باید گفت که تاکنون کتابهای انگشتشماری درباره این موضوع تالیف یا ترجمه شده است.
علل شیوع بیماری در اجتماعات انسانی، گوناگون بوده و بر همین اساس، آگاهی نسبت به این بیماریها در بستر الگوهای فرهنگی متفاوت صورت میگیرد. به همین علت، باید گفت که همسویی عوامل جامعهشناختی در روند درمان با تاثیرات پزشکی عاملی اصلی در پیدایش جامعهشناسی سلامت و بیماری محسوب میشود.
محسن ناصریراد، پژوهشگر و مترجم این حوزه، یکی از مترجمانی است که کتابی را با عنوان «درآمدی بر جامعهشناسی سلامت و بیماری» اثر «کوین وایت» استاد جامعهشناسی دانشگاه ملی استرالیا در اینباره به فارسی برگردان کرده است. ترجمه کتاب «جامعهشناسی بدن» نوشته «کیت کریگان» نیز از آثاری است که بهزودی از وی منتشر میشود. در این گفتوگو قصد داریم تا با جامعهشناسی سلامت و بیماری بیشتر آشنا شویم.
آقای ناصریراد برای نخستین پرسش، تعریف کلی شما از جامعهشناسی سلامت چیست و چه چارچوبی را برای این مبحث قایل هستید؟
اگر جامعهشناسی آکادمیک را به معنای مطالعه علل و پیامدهای اجتماعی رفتار انسانی در نظر بگیریم، آنگاه در کلیترین تعریف، چنان که «ویلیام کاکرهام» نیز معتقد است، جامعهشناسی سلامت را میتوان مطالعه علل و پیامدهای اجتماعی سلامت و بیماری دانست.
جامعهشناسی سلامت و بیماری زیرشاخهای از جامعهشناسی است که به مطالعه روابط، هنجارها، ارزشها و باورهای پزشکی رفتار انسانی و به ویِژه مطالعه جامعهشناختی دانش پزشکی، حرفه پزشکی و نهادهای پزشکی میپردازد.
باید بگویم که به نظر من، مطالعه پزشکی، فقط بخشی از مطالعات جامعهشناختی سلامت و بیماری تلقی میشود. چارچوب اصلی مبحث جامعهشناسی سلامت و بیماری، بررسی تعامل میان جامعه و سلامت و به عبارتی، تأثیر زندگی اجتماعی بر بیمارگونگی و نرخ آن و بالعکس است. اگر چه، جامعهشناسی سلامت و بیماری، همواره بر مفهومسازی، مطالعه اندازهگیری، توزیع اجتماعی، توجیه الگوهای سلامت و بیماری نیز تأکید دارد.
حوزه مطالعه جامعهشناسی سلامت و بیماری بسیار گسترده است و طیفی از مطالعات اپیدمیولوژی اجتماعی، پویاییهای سازمانی حرفه پزشکی، تجربه عامه از سلامت و بیماری، سیاستهای اجتماعی، جنبشهای اجتماعی و شرایط اقتصادی تأثیرگذار بر سلامت و بیماری در جوامع خاص و زمینه بینالملل را دربرمیگیرد.
جامعهشناسی سلامت در سطح جهانی، چقدر قدمت دارد؟ به عبارت دیگر، جامعهشناسان در خارج از ایران با چه بسامدی روی این موضوع کار کردهاند؟
«ساموئل بلوم» تاریخ جامعهشناسی سلامت و بیماری را به چهار دوره اصلی تقسیم میکند. دوره اول، از عهد عتیق تا قرن نوزدهم است. ویژگی اصلی مطالعات این دوره، رد تبیینهای ماورای طبیعی بیماری است و مفاهیم اپیدمیک و اندمیک نیز نخستینبار در همین دوره ظهور یافتند.
دوره دوم را که از قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم ادامه یافت، میتوان دوره تبیین سیستماتیک رابطه بین شرایط اجتماعی و مسایل پزشکی نامید که با شکلگیری پزشکی یا سلامت عمومی همراه بوده است.
دوره سوم، از نیمه نخست قرن بیستم آغاز میشود. این دوره را دوره آغاز جامعهشناسی پزشکی یا تکوین جامعهشناسی پزشکی نامیدهاند. نظریههای سلامت اجتماعی و پاتولوژی اجتماعی «آلفرد گرتجان» و پایهگذاری رشته مددکاری اجتماعی و پزشکی در دانشگاه هاروارد توسط «ریچارد کابوت» محصول این دوره است. این دوره تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت.
دوره چهارم، دوره گسترش جامعهشناسی پزشکی است که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شد و با پیدایش موثرترین آثار نظری در دهه 1950 همچون «نظام اجتماعی» اثر «تالکوت پارسونز» و بعد از آن در دهههای پایانی قرن بیستم در قالب ایده چرخش پسامدرن و ابداع شیوههای جدیدی برای تبیین رابطه بیماری و هویت ادامه یافت.
البته بسیاری از جامعهشناسان معتقدند جامعهشناسی سلامت و بیماری به معنی دقیق کلمه در سال 1960 به عنوان یک حوزه تخصصی شکل گرفته است.
نخستین بار «جان شاو بیلینگز» در سال 1879 در آثار خود به جامعهشناسی سلامت پرداخت. اصطلاح جامعهشناسی پزشکی نیز نخستینبار در سال 1894 در مقالهای از «چارلز مک اینتایر» مورد استفاده قرار گرفته است. در اوایل قرن بیستم نیز «جیمز وارباس» کتابی با همین عنوان به رشته تحریر درآورد.
این مبحث، برای نخستینبار از سوی چه کسی در ایران مطرح شد و اصلا این شاخه از جامعهشناسی از چه زمانی در ایران مطرح شده است؟
اولین ریشه اصلی جامعهشناسی سلامت و بیماری، ایده پزشکی به مثابه علم اجتماعی است. ایدهای که «رودلف ویرکو» آن را در سال 1848 میلادی مطرح کرد.
میتوان گفت که بر این اساس، حق سلامت به مانند سایر حقوق اساسی انسان، همچون حق آموزش و حق آزادیهای سیاسی و مذهبی در دوره تقویت ارزشهای روشنگری، وارد گفتمانهای اصلی ملل اروپای غربی شد.
جامعهشناسی سلامت و بیماری در ایران از سال 1356 با تالیف اثری عمده از «دکتر منوچهر محسنی» و اندک زمانی بعد با ترجمه اثری از «دیوید آرمسترانگ» توسط «دکتر محمد توکل» و تدریس آن در دانشگاه تهران آغاز شده است که من از آنان به عنوان بنیانگذاران جامعهشناسی سلامت و بیماری ایران نیز یاد میکنم.
بنابراین، به جز کتاب شما، کتاب دیگری هم درباره جامعهشناسی سلامت در ایران ترجمه یا تالیف شده است؟
بله. چهار کتاب «جامعهشناسی پزشکی» تالیف دکتر منوچهر محسنی، «جامعهشناسی پزشکی» تالیف «دیوید آرمستراگ» با ترجمه دکتر محمد توکل، «جامعهشناسی پزشکی» تالیف دکتر ابراهیم مسعودنیا و اخیرا «جامعهشناسی پزشکی» تالیف «ویلیام کاکرهام» با ترجمه دکتر هما زنجانیزاده و همکارانش را میتوان مهمترین و اصلیترین آثار علمی منتشره در زمینه جامعهشناسی سلامت و بیماری در ایران دانست که مرجع خوبی برای دانشجویان است.
چه ضرورت و خلایی را درباره این موضوع در مباحث جامعهشناسی ایران احساس کردید که منجر به ترجمه کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی سلامت و بیماری» شد؟
ترجمه این کتاب با هدف توسعه علمی و تهیه و تنظیم مقدمات و تدارک اصول و مبانی آموزش جامعهشناسی سلامت و بیماری در دانشگاهها با توجه به کمبود منابع علمی در این حوزه از جامعهشناسی بود.
آثار «لودويك فلك» که در این کتاب مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته، در اکثر مراحل توسعه جامعهشناسي دانش پزشكي، چه در غرب و چه در ایران، ناديده گرفته شده بود و آنگونه که «کوین وایت» نویسنده کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی سلامت و بیماری» نیز اذعان میکند، فهم ما از ريشههاي جامعهشناسي دانش پزشكي و جامعهشناسي سلامت و بيماري، بهطور عام، اندک بوده است.
رویکردهای مارکسیستی به سلامت و بیماری و کالایی شدن سلامت نیز از ویژگیهای بارز این اثر وایت به شمار میروند.
منظور من از کالایی شدن سلامت فرآيندي است که طی آن، سلامت و حتی بدن انسان به اشیایی براي فروش در بازار مبدل ميشوند. آنچه که در تاریخ 20 ساله اخیر پزشکی ایران شاهد آن هستیم. چرا که معتقدم همان نیروهای سیاسی و اقتصادی که ماهیت کاپیتالیسم را معین میکنند، ماهیت نهاد پزشکی را نیز تعیین میکنند.
تجاری کردن پزشکی به دلیل سود، باعث شده تا افراد طبقه پایین جامعه، استطاعت هزینههای مراقبتهای بهداشتی را نداشته باشند. اینجاست که بحث از مراقبتهای بهداشتی به مثابه یک صنعت کاپیتالیستی پیش میآید. به طوری که بیمارستانهای بزرگ، شرکتهای داروسازی و تأمینکنندگان لوازم پزشکی، گروههای دینفعی محسوب میشوند که نابرابری در مراقبتهای بهداشتی را تداوم میبخشند.
دو مفهوم فوکویی «کالبد سياست» به معنی درونی شدن مفاهيم سلامت و وضعیت عادی و طبیعی كه توسط گروههاي حرفهاي بر مبنای ادعای آنان برای دانش علمي اجرا ميشوند و «زيست سياست» به معنی رابطه بدن انسان با دانش سازمان يافته به منظور دستیابی به نظارت اجتماعي که از جمله مفاهیم مهم جامعهشناسی سلامت و بیماری هستند، در مباحث جامعهشناسی سلامت و بیماری ایران مغفول ماندهاند.
محسن ناصریراد، پژوهشگر و مترجم، متولد سال 1352 و فارغالتحصیل کارشناسیارشد رشته پژوهش علوم اجتماعی از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. تاکنون دو مقاله پژوهشی از وی در مجلات تخصصی بینالمللی ISI و یازده مقاله پژوهشی در حوزه جامعهشناسی سلامت و بیماری در مجلات علمی- پژوهشی داخل کشور به چاپ رسیده است.
نظر شما