علیاکبر شیرژیان در ابتداي اين مراسم كه در قالب نشستهای «جشنواره عکس شید» برگزار شد، از رسیدن کتاب به چاپ مجدد خبر داد و سپس در معرفی کتاب «عکاسی مستند» گفت: این کتاب شامل دو فصل است که نخستین فصل آن به آموزش عکاسی مستند میپردازد و دومین فصل نقد و تحلیلی بر عکاسی مستند به بهانه نگاه به عکاسی مستند ایرانی است.
وی سپس در توضیح فصل نخست کتاب گفت: در پایان این فصل نموداری ترسیم شده است که حرکت عکاس مستند را نشان میدهد. این نمودار را به این دلیل ترسیم کردهام که معتقدم عکاسی مستند فردی تحت عنوان «عکاس مستند» را به کار میگیرد. در دانشگاه آموزش عکاسی مستند داریم اما نمی دانیم در واقع این رشته چیست و درباره چه موضوعی (که همان عکاس مستند است) صحبت میکند. در فصل نخست بیشتر درباره چرخهای صحبت میکنیم که عکاس مستند ایرانی آن را طی میکند.
این نویسنده عکاس افزود: در واقع پس از آنکه آموزش عکاسی مستند دیدیم، میخواهیم آثار عکاسان مستند دنیا را تحلیل کنیم اما نمیتوانیم! تفاوت کارهای عکاسان را از نظر علمی نمیدانیم. برای مثال عکاسی در ترکیببندی ضعف دارد اما نمیداند که نحوه عکاسی او در چه گرایشی میگنجد. بنابراین، پیش از آنکه بخواهیم ایراد عکاسی خود را بدانیم، باید تشخیص دهیم که در چه حوزه و گرایشی هستیم. اگر این جایگاه خود را بر اساس دلایل علمی بدانیم متوجه خواهیم شد که تفاوتمان با دیگر گرایشها چیست و باید در چه محدودهای عمل کنیم.
وی دیگر کاربرد شناخت این چرخه را کمک به تحلیل مناسبی از عکاسان برجسته دنیا دانست و گفت: میتوانیم کار آنها در جایگاه واقعی خودشان ارزیابی کنیم. دانشگاه حقیقی همین واقعیت امروز است. در دانشگاهها واقعیت دوم آموزشی درست میکنند به اسم «عکاسی مستند». دانشجو را خارج از واقعیت دست اول (واقعیت پیرامون فرد) آموزش میدهند که او در نهایت نمیتواند دانستههایش را عملیاتی کند.
شیرژیان با تاکید بر ضرورت دست یافتن به معیارهای بینالمللی در شناخت از عکاسی، گفت: از طریق چنین مولفههایی میتوانیم عکاسان را فارغ از «خوب» یا «بد» دانستنشان شناسایی کنیم. در واقع هیچ عکاسی بد نیست. باید جایگاه واقعی عکاسان را شناخت. برخی عکاسان در «استایل» برخی در «پروپزال» مشکل دارند.
وی با بیان اینکه در نگارش مفاهیم عکاسی در کتاب «عکاسی مستند» خودم نیز تحت تاثیر قرار گرفتهام، گفت: نوشتن انتقال احساسی درونی به بیرون است. بسیاری از مباحث اگر روند خود را به ترتیب طی نکنند، هنرمند را دچار مشکل بزرگی میکنند. برای مثال، بسیاری از عکاسان چرخه یاد شده را میگذرانند، اما هنوز نمیدانند که مفهوم «معیار» در عکاسی چیست. این ضعفی است که سبب میشود عکاس نتواند به خوبی از ایده خود دفاع کند. دشوار است که هنرمند بتواند به درستی این پروسه را طی کند اما عکاس موفق و حرفهای با درست پیمودن این مسیر، به درستی میتواند پیش از تحلیل معنایی عکس، مفهوم، کارکرد و شیوه عکاسی را شناسایی میکند.
برنده جایزه اول عکاسی در اولین جشنواره عکس مقاومت ادامه داد: بسیاری از عکاسان مستند ایرانی دهه 80 گمان میکردند که در عکاسی مستند نمیتوانند دید هنری داشته باشند. بنابراین، عکاسی مستند را رها کردند و کار ژورنالیستی را ادامه دادند. در حالی که با شناخت از عکاسی مستند میتوانستند مقوله «عکاسی مستند هنری» را دنبال کنند. در مستند ژورنالیستی ابتدا موضوع به چشم میآید و سپس هنر عکاس در حالی که در مستند هنری موضوع و عکاس یکی شدهاند و باید در ابتدا عکس را باید رمزگشایی کرد و سپس به موضوع آن پی برد. در ایران مشکلی که در مستند هنری وجود دارد نبود مفاد آموزشی در این زمینه و آموختن عکاسی از حوزه نقد و تحلیل است. تعاریف آموزشی با تحلیل متفاوت است و کتاب «عکاسی مستند» نخستین تجربه در این زمینه محسوب میشود.
شیرژیان با اشاره به تعاریف متعددی از عکاسی ارایه شده است، گفت: در آموزش عکاسی باید به نحوی باشد که فارغ از تعاریف بتوان اثر را تولید و سپس تعریف کرد. مفاهیم مطرح شده در کتاب کمک میکند که بر اساس معیار جهانی عکسی را تهیه کنید که بتوان تعریفی از آن ارایه کرد.در دنیای امروز به «پروژههای عکاسی» بیشتر اهمیت میدهند و «تک عکس» اهمیت خود را از دست داده است اما این یک ضعف است. یک مجموعه باید داریا عکسهای شاخصی باشد که بتوان مجوعه را با آن «تک عکس» به خاطر آورد.
وی که در نخستین فصل کتاب به «نحوه آموزش عکاسی» پرداخته است، افزود: برخی معتقدند که این فصل به دومین فصل کتاب لطمه زده است و فصل دوم به تنهایی میتوانست به عنوان کتابی نظری منتشر شود. معتقدم که بسیاری از مفاهیم و واقعیتها را عکاسان نمیدانند و باید برای آنان شرح داده شوند.
شیرژیان «عکاسی مستند ابزار تغییر یا تکامل؟» را مهمترین پرسش فصل دوم کتاب دانست که در نخستین بخش فصل به آن پرداخته شدهاست و افزود: این همان موضوعی است که بسیاری از عکاسان بزرگ ایران و جهان به خاطر آن جان خود را از دست دادهاند. ایجاد یک حرکت در جامعه برای این گروه از عکاسان مثل «بهمن جلالی» و «کاوه گلستان» اهمیت دارد. همه دوست دارند که حقیقت را بگویند اما شیوه بازگویی این حقیقت مهم است در عکاسی مستند، این شیوه، گفتن حقیقت از راه بیان واقعیت است.
وی با ابراز تاسف از اینکه بینالمللیترین عکاسان ایران بیخبرترین عکاساناند، گفت: عکاس حرفهای بودن به سفر رفتن نیست. باید دانست که در غرب با جامعهای لایه لایه مواجهایم و بستگی دارد که بخواهیم با کدام لایه آن ارتباط بگیریم. در ایران، به دلیل کمبود منابع از طریق اینترنت به اطلاعات دست مییابیم. غافل از اینکه بدانیم این اطلاعات فیلتر شدهاند. در گفتو گویی که با یکی از عکاسان مطرح هند داشتم، معتقد بود که باید عکاسی او را از راه کتابهایی که منتشر کرده است شناخت نه آثاری که از وی به صورت گزینشی در اینترنت منتشر شدهاند.
این نویسنده عکاس، با اشاره به واقعیتگرایی در عکاسی مستند جهان ادامه داد: آنها میکوشند تغییر در واقعیت ایجاد کنند. رویکرد عکاسی غرب تغییرِ مبتنی بر تاریخ است. در دوره مدرن در پی واقعیت، اصالت را به امر بیرون میدادند و معتقد بودند که باید خود را به زندگی سپرد. در دوره پستمدرن، به پروژه اهمیت میدهند. بنابر این، شکل این تغییر را باید به تناسب شرایط تاریخی بررسی کرد.
وی نگاه هنرمند ایرانی را مبتنی بر «غایت تاریخ» دانست و تصریح کرد: در غرب جهانبینی هنرمندان مبتنی بر دوره تاریخی است و تجربههای آنها بر پایه تجربه تاریخی است. فلاسفه غرب در ادوار مختلف نگرشهای مختلفی داشتهاند اما فلاسفه ایرانی حتی در فاصله یکهزار ساله در راستای هم سخن گفتهاند. مولوی، شاعر ایرانی در شعر معرف خود «ما ز بالاییم و بالا میرویم» به مفهوم «غایت» توجه دارد.
شیرژیان ادامه داد: نگاه به تغییر در ایران مبتنی بر «تکامل» است اما با مقابله کردن نمیتوان آن واقعیت را به تکامل رساند. باید به واقعیت بزرگتری دست یافت که بتوان همه نوع اندیشه را در خود جای داد و تکامل یعنی همین. در فصل دوم به این نتیجه رسیدهام که رشد تفکر در ایران دایرهوار است اما در غرب خطی است. فلاسه غربی از زاویه تاریخ و فیلسوف ایرانی از زاویه بیرون از تاریخ یعنی درون خود (خودشناسی) به جهان مینگرد. در بخش نخست فصل دوم به این نکته میرسیم که برای عکاس ایرانی عکاسی ابزار تکامل است.
وی با اشاره به مَثلِ «علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد» گفت: باید عکاس ایرانی به جایی برسد که پیش از بروز حادثه به کمک جامعه بیاید. باید واقعیت را فارغ از ادیت آن تشخیص داد. آیا هر آنچه میبینیم واقعیت است؟ اگر چنین است، چطور درک خود را از واقعیت جدا کنیم و به شناخت خود و دیگران نائل شویم؟ هر فردی نسبت به واقعیت درک مستقلی دارد اما واقعیت اصلی چیست؟ در جامعه امروز درک از واقعیت دارد جای واقعیت را میگیرد. الان عکاسی مستند به سمت «فاین آرت» میل پیدا کرده است. در حالی که باید درک خود را از واقعیت بگیریم.
شیرژیان در تعریفی از «واقعیت» اظهار کرد: میتوان واقعیت را علت اصلی رویدادهای پیرامونمان دانست. برای مثال علت اصلی آلودگی هوای تهران ترافیک یا وارونگی هوا نیست. واقعیت اصلی همان رشد مصرفگرایی است.
این عکاس مستند در پایان به دیگر عکاسان مستندگرا توصیه کرد که در کنار مطالعات هنری، از مطالعات ادبی و فلسفی غافل نشوند.
آیین رونمایی از کتاب «عکاسی مستند» با پرسشهای سایر عکاسان علاقهمند به عکاسی مستند ادامه یافت. انتشارات شورآفرین، این کتاب را با شمارگان یکهزار و 100 نسخه، 280 صفحه، در قطع رقعی و به بهای 150هزار ریال چاپ کرده است.
نظر شما