علیرضا فرهمند، مترجم، روزنامهنگار پیشکسوت ایرانی و مترجم کتاب «ریشهها»، شنبه (21 دیماه) در سن 73سالگی و به علت ابتلا به بیماری سرطان ریه درگذشت. وی مترجم کتابهای « 1969 عقاب در ماه نشست»، «ساعت نحس» و «ریشهها» بود.
فرهمند متولد سال 1319 بود و در سالهای پیش از انقلاب، دبیری سرویس بینالملل روزنامه کیهان را برعهده داشت. وی علاوه بر اشراف و تسلط کمنظیر بر فنون روزنامهنگاری، تاریخ ایران و جهان و مکاتب فلسفی، در زمينه تاریخ جهانگشايي اروپاييان غربي، از سقوط قسطنطنيه در 1453 ميلادي تا مرگ ملكه ويكتوريا در 1991 ميلادي تخصص ویژهای داشت.
برخی از استادان روزنامهنگاری ایران از او با عنوان «مولف شفاهی» یاد کردهاند اما فرهمند که به شهرتگریزی نیز شناخته میشد، در این اواخر دستاورد بسیاری از تجارب و پژوهشها و نیز دیدگاههای خود را در قالب نامههایی به نزدیکان خود مکتوب کرده بود.
کتابهای «ریشهها»، «ساعت نحس» و « 1969 عقاب در ماه نشست» از جمله کتابهایی هستند که از سوی وی ترجمه شده بود. «ریشهها» عنوان رمانی است که رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود در دیدار اخیر با فرماندهان بسیج سراسر کشور اشارهای به آن داشتند.
«ریشهها»، حماسه یک خانواده آمریکایی، کتابی است که آلکس هیلی، در آن زندگی خانواده و نیاکانش را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی ایشان در دوران بردهداری و پس از آن است. در نگاهی دقیقتر، نویسنده به شناساندن مفاهیم تبعیض نژادی، بردگی، بیگاری و زیر تملک دیگران بودن میپردازد و آن را محکوم میکند.
داستان این کتاب باعث شد که مهاجران آمریکا به ویژه سیاهان درصدد شناختن نیاکان خود برآیند و به ریشه خود توجه کنند. این کتاب جایزه پولیتزر را نیز برای نویسندهاش به ارمغان آورده است. داستان این اثر نیمهمستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقعگرایانه دارد، با زایش قهرمان اصلی داستان «کونتا کینته» (نیای هفتم نویسنده کتاب)، در دهکدهای مسلمان و در شرق قاره آفریقا آغاز میشود. او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بیدغدغهای را به همراه خانواده و قبیلهاش میگذراند اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر کرده و میربایند. او به همراه عدهای دیگر در بدترین وضع با کشتیهای تجارت برده به آمریکا برده میشود و به فروش میرسد.
«کونتا کینته» در آمریکا متحمل رنجهای بسیاری میشود. او که تا پیش از این آزاد و شرافتمندانه زندگی کرده است، باید صبح تا شام کار کند و ناظر تصاحب دسترنجش به دست دیگران باشد. او در آغاز زبان انگلیسی نمیداند و به سایر بردگان سیاه، با نظر تحقیر روبهرو میشود و از این رو همه از او کناره میگیرند. او که مسلمانی باورمند و مقید است، عقیده دارد که این بردگان از اصل و ریشه خویش فاصله گرفته و سرسپرده سفیدپوستان شدهاند.
داستان از دیدگاه تاریخی، بیانگر رویداد جنگهای استقلال و تاسیس ایالات متحده آمریکا، شورشهای بردگان، جنگ داخلی و لغو بردهداری است. آلکس هیلی در بخشهای پایانی کتاب، به شرح حال مختصری از خویشتن میپردازد، از چگونگی دستیابیاش به شرح حال قهرمانان داستان سخن میگوید و از انگیزههایش برای نوشتن زندگینامه خانواده و نیاکانش پرده برمیدارد.
فرهمند همچنین، کتاب «ساعت نحس» نوشته گابریل گارسیا مارکز که موضوعی مشابه درباره خودبرتربینی غربی است را ترجمه کرده بود. این رمان، داستان شهری است كه مردم آن در آرامش به سر میبرند. شهرداری، كه رییس پلیس نیز بوده، مامور برقراری نظم میشود. او هنگام وقوع سیل، به منظور اسكان اهالی بخش بزرگی از شهر، از مكانی تازه در حوزه شهر بهره میبرد و در این حال به مصادره اموال و املاك شهروندان میپردازد؛ به گونهای كه حتی به یاران سابق خود نیز رحم نمیكند. این رفتار، در نهایت به برقراری حكومت نظامی و ساعات شوم منع عبور و مرور شبانه منجر میشود. رییس پلیس همچنان همهجا را برای یافتن اعلامیههای ضددولتی جستوجو میكند و مردم نیز به تدریج به جنگلها كوچ میكنند و به مبارزان میپیوندند. این رمان اثری است كه در آن شهردار ـ پلیسی دزد، لحظاتی شوم را برای همه اهالی شهر ایجاد كرده و خود به خوبی از آن بهره میبرد.
پیکر علیرضا فرهمند، مترجم و روزنامهنگار پیشکسوت ایرانی روز جمعه ( 27 دیماه )ساعت 9 صبح، در قطعه 9 بهشت زهرا به خاک سپرده میشود و مراسم ترحیم او نیز روز یکشنبه (29 دی ماه) در مسجد نور واقع در میدان فاطمی از ساعت 15 و 30 دقیقه تا 17 برگزار میشود.
نظر شما