به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سهشنبه (17 دیماه) برابر با اجرای طرح حذف حجاب از سوی رضاشاه در سال 1314 ه.ش است که بنابر آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.
نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در سخنرانی بدون روبنده «طاهره قرهالعین» و همچنین در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت. همچنین فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحثهایی در نقد حجاب گشودند اما رسمیت پیدا کردن و اجباری شدن چند ساله آن به دوره حکومت رضاشاه بازمیگردد.
روایت نقادانه از واقعه کشف حجاب در کتابهای نوشتهشده بعد از انقلاب
فاطمه صادقیگیوی(دختر محمدصادق صادقیگیوی معروف به خلخالی) که دکترای علوم سیاسی دارد و مولف کتاب «کشف حجاب: بازخوانی یک مداخله مدرن» است، در پاسخ به این سوال که آیا روایت کشف حجاب در کتابهایی که بعد از انقلاب نوشته شدهاند با واقعه تاریخی یکسان بوده است یا نه؟ گفت: در بیشتر کتابهایی که بعد از انقلاب اسلامی به چاپ رسیدهاند روایت نقادانه یکسویهای از این جریان به صورت مداوم تکرار میشود، بی آنکه به ابعاد مختلف این موضوع به صورت تاریخی و منطقی نگاه شود.
وی ادامه داد: روایتی که در اغلب این کتابها غالب است، این است که «ممنوعیت حجاب» چیزی بود که بر زنان آن روز جامعه ایران تحمیل شد و تنها متجددین و قشر فرنگیمآب جامعه خواهان آن بودند، در حالیکه واقعیت اینگونه نیست. زمینههای کشف حجاب حتی در دوران قبل از رضاخان از سوی زنان هم وجود داشت.
وی این ادعای مطرح شده را به وجود عکسها و اسنادی که به دوران قبل از رضاشاه برمیگردد و دال بر تمایل برخی زنان بر کشف حجاب است، مربوط دانست و اظهار کرد: بسیاری از عکسهایی که در سالهای قبل از کشف حجاب و نیز پهلوی اول وجود دارد این ادعا را اثبات میکند. به طور مثال در عکسی که از گروهی دختران دبیرستانی در سال 1311 ه.ش گرفته شده که در آن دختران بدون حجاب متعارفی که در آن دوران معمول بوده، ظاهر شدهاند، این خواسته به وضوح دیده میشود و این موضوع نشاندهنده این است که پیش از کشف حجاب، بسیاری از خانوادههای ایرانی از متجدد گرفته تا مذهبی، برای اینکه دسترسی بیشتری به اشتغال و آموزش داشته باشند، تمایل به برداشتن حجاب از صورتهای خود بودهاند. در ضمن مساله عکاسی و نسبت آن با کشف حجاب خیلی مهم است. در واقع میشود گفت کشف حجاب پهلوی اول با دوربین عکاسی در هم تنیده است.
نویسنده کتاب «قدرت و جنسیت در ایران» در ادامه سخنان خود گفت: موضوع مهم دیگری که در رابطه با این موضوع باید به آن پرداخته شود، مصادره این خواسته توسط دولت پهلوی اول و پیادهکردن آن با زور و پلیس است؛ به این معنی که دولت با سوء استفاده از این خواسته جامعه زنان، سعی در مصادره آن برای رهایی از بحران مشروعیت خود کرد و سوار بر موجی شد که در جامعه از سوی زنان ایجاد شده بود.
روایت ستایشگونه از جریان کشف حجاب در کتابهای نوشتهشده قبل از انقلاب
نویسنده کتاب «جنسیت، ناسیونالیسم و تجدد در ایران» همچنین به روایت کشف حجاب در آثار قبل از انقلاب اشاره کرد و گفت: متاسفانه در کتابهایی که قبل از انقلاب هم به تالیف درآمدهاند، این موضوع به صورت معکوس و این بار کاملا ستایشانگیز و یکسویه به تصویر درآمده است. به طور مثال در کتاب «بدرالملوک بامداد» و آثار «صدیقه دولت آبادی» ممنوعیت حجاب در دوره رضاشاه، مورد ستایش و تمجید قرار گرفته است. اگرچه صدیقه دولت آبادی در اثرخود میانهروی بیشتری داشته است و مداخله دولتی را در این امر شایسته نمیداند اما در نهایت او به تایید این موضوع پرداخته و موضع جانبدارانه او به روشنی دیده میشود.
روایت کشف حجاب در میان انبوهی از تواریخ ساختهشده
مترجم کتاب «نیاکان بزرگ ما» ادامه داد: اهمیت ماجرای کشف حجاب در این است که هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب، به درستی این واقعه مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. انبوهی از تواریخ ساخته شده در این روایتها دیده میشود و در آثار و کتابهای تاریخی کمتر به صورت واقعی و به دور از قضاوتهای پیشساخته به آن پرداخته شده است.
مترجم کتاب «زندگی همچون سیاست» منظور خود را از تواریخ ساختگی اینگونه توضیح داد: «تواریخ ساخته شده» به این معنی است که افرادی واقعه و پدیدهای را براساس «اراده قاهرانه از بالا» و بدون در نظر گرفتن واقعیات به نفع خود مصادره و روایت کنند. قضیه کشف حجاب در دوره رضاخان از اتفاقاتی است که هم قبل و هم بعد از انقلاب اسلامی به این مساله دچار شده و خواسته واقعی زنان در آن نادیده انگاشته شده است.
مترجم کتاب «توانمندی زنان» در ادامه سخنان خود گفت: متاسفانه تحقیقات شاخصی که در این رابطه به زبان فارسی تالیف شده باشند، بسیار اندک و محدودند. برای نمونه میتوان به مجموعه مقالاتی که به اهتمام تورج اتابکی در کتاب «تجدد آمرانه» گردآوری شده است و همچنین مقالاتی که عمدتا به زبان انگلیسی با نگاهی انتقادی نوشته شده و تنها تعداد اندکی از آنها به فارسی ترجمه شدهاند، اشاره کرد. البته مجموعه اسنادی که وزارت اطلاعات هم به چاپ رسانده، کاری سندی است اما هیچ نوع تحلیل درستی از این واقعه به دست نمیدهد.
این پژوهشگر درباره کتاب «کشف حجاب» و انگیزه نگارش آن گفت: علت تالیف این کتاب به دو مساله اصلی برمیگردد؛ یک، نپرداختن به ابعاد مختلف این مساله و دو، بازگونشدن این واقعه به شکلی درست و وجود تحلیلهای نادرست از آن.
صادقی ادامه داد: مهمترین مساله درباه موضوع کشف حجاب این است که چگونه به آن نگریست یا در چه بستری آن را نشاند. از این رو، در فصلهای این کتاب سعی کردهام بیشتر اذهان را به این موضوع متوجه کنم که باید جوانب مختلف این موضوع دیده شود.
این پژوهشگر و نویسنده گفت: مهمترین کاری که در این کتاب انجام شده، کشیدن خط بطلانی بر روایتهای تکراری در آثار منتشر شده در این رابطه و نشان دادن تحریفات صورت گرفته در تواریخ نوشته شده پیرامون آن است. برای مثال، در واقعه کشف حجاب اساسا فاعلیت زنان دیده نشده است و روایتی پدرسالارانه، جانبدارانه و یکسویه از آن صورت گرفته که دولتها از آن به نفع خود سود بردهاند؛ به بیانی دیگر دولتهای قبل و بعد از انقلاب از این جریان مصادره به مطلوب کردهاند. نمونه دیگر اینکه کشف حجاب در اصل به معنای برداشتن پوشش از صورت بوده است. در تاریخ ایران، زنان بسیاری خواهان برداشته شدن روبنده از صورت خود بودهاند و صحت این موضوع را بر اساس اسناد بسیاری میتوان تایید کرد.
این پژوهشگر حوزه زنان ادامه داد: موضوع مهم دیگری که در این باره وجود دارد و در این کتاب به آن پرداخته شده است، نقش محیط بینالملل در این زمینه است، چراکه در بسیاری از آثار موجود، جو بینالمللی حاکم در زمان رضاشاه و قبل از آن در رابطه با این مساله بررسی نشده است. درحالیکه از این واقعه میتوان به نوعی «یارکشی بینالمللی» در آن زمان تعبیر کرد زیرا در کشورهایی که ایران جزو اقمار آنها در فضای جنگ سرد نبود، از این جریان به نحو کاملا منفی یاد میشود. مثلا در نشریههای آمریکایی و انگلیسی آن زمان، کشف حجاب مورد تمسخر واقع شده است و بر عکس، در آلمان هیتلری و ایتالیا مورد ستایش قرار گرفته است.
تحریف تاریخی، روایتی مشترک از کشف حجاب
قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر از دیگر کسانی است که با داشتن دیدگاههای متفاوت در این زمینه به سراغ وی رفتهایم. وی مساله کشف حجاب را، تحت تاثیر جریان روشنفکری و غربگرا میداند که قبل از مشروطه شروع و تا سالهای کودتای سوم اسفند 1332 از سوی مطبوعات و نشریاتی با گرایشهای غرب، اشاعه و در نهایت در زمان رضاخان عملی شد.
وی معتقد است: در کودتای اسفند 1332 ه. ش که انگلیسیها به دنبال تغییر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران بودند و درصدد نفی فرهنگ اسلامی و جایگزین کردن فرهنگ استعماری بودند، این بحث در مطبوعات آن زمان از سوی افرادی مانند ابراهیم خواجه نوری، محمود افشار و کسانی با گرایشهای بابیگری ماند صدیقه دولتآبادی اشاعه شد و زمینهها و مقدمات آن فراهم آمد.
عضو شوراي پژوهشي موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ادامه داد: این امر با به قدرت گرفتن رضاخان و تشدید حرکتهای ضداسلامی وی و تبدیل فشارها از بعد نرمافزاری به سخت افزاری، حکومت در کوبیدن آثار اسلامی تلاش بیشتری کرد. از تغییر لباس و اجباری کردن استفاده از کلاه شاپو، صدور قانون متحدالشکل نمودن البسه، مختلط کردن مدارس و غیره.
رییس بخش تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی كتابخانه مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا تنها سفر رضاخان به ترکیه که تنها سفر خارجی وی بود این طرح عملی شد یا خیر؟ گفت: مشخصا این ادعا به دور از واقعیت است و به نوعی تحریف در تاریخ است زیرا این حرکت از قبل آغاز شده بود و حرکات ضد اسلامی وی در ابعاد دیگر بسیار به چشم میخورد و این سفر تنها بهانهای برای این امر بوده است.
نبود اسناد محرمانه، دلیل دو روایت متضاد از جریان کشف حجاب
عضو شوراي فصلنامه مطالعات تاريخي در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا در اغلب آثار و کتابهای موجود بعد از انقلاب از این حرکت برعکس روایات قبل از انقلاب که روایتی ستایشآمیز بوده است، به صورت کاملا نقادانه مطرح میشود، پاسخ داد: دلیل وجود دو روایت مختلف و متناقض از این قضیه، نبود دسترسی به اسناد محرمانه دربار پهلوی در دوران قبل از انقلاب و به دنبال آن روایت نادرست و غیر واقعی از آن است.
وی اظهار کرد: اسنادی که در دوران پهلوی اجازه نشر آن وجود نداشت، با پیروزی انقلاب اسلامی و افشای آنها مانند نامههای محرمانه رضاخان، نامههای تند محمدعلی فروغی به آیتالله عبدالکریم حایری و مواردی از این دست از سوی وزارت دادگستری، وزارت اطلاعات و دیگر دستگاهها و نهادها، باعث شده است روایت و تحلیلهای درستتر و مبتنی بر واقعیت به تصویر درآید.
تبریزی افزود: روایتهای موجود پس از انقلاب، تحلیلهای صرفا اعتقادی و ایدئولوژیک نیست بلکه تحلیل مورخانی است که با استفاده از نخستین ابزار خود که همان اسناد مربوطه است، به مستندسازی و روایتسازی پرداختهاند.
نظر شما