به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست علمی «تفسیر علامه طباطبایی از ادراکات اعتباری؛ مبنایی برای گفتگو با فلسفه معاصر غربی» عصر دیروز (7 دی ماه) با سخنرانی دکتر سیدحمید طالبزاده در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست دکتر حسین کلباسی، دکتر علی مرادخانی و دکتر سید محمدرضا بهشتی نیز حضور داشتند.
دکتر طالبزاده در ابتدای این نشست با طرح نکاتی درباره غربشناسی گفت: نخست اینکه ما در غربشناسی با غرب مجادله داریم و این مجادله بر اساس این پیشفرض شکل گرفته که هویت خود را شناختهایم و اکنون باید برویم و غرب را بشناسیم، در حالی که این پیشفرض «واضحالبطلان» است.
وی ادامه داد: مشکل دوم این است که از غرب تقلید کنیم و صرفاً آنچه را در مکتب فلسفی غرب گفته شده است، یاد بگیریم. این نگرش به تنهایی دارای ایرادهای متعددی است؛ از جمله اینکه دانستن و بسط فلسفه غرب بدون یافتن ارتباطات آن با جهان خودمان مفهومی ندارد، یعنی ما بدون آنکه ربط فلسفه غرب را با جهان خود بیابیم آن را بسط دادهایم.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران اضافه کرد: در این میان رویکرد سومی نیز وجود دارد که رویکرد برگزیده ماست که بر مبنای آن گفتوگو و دیالوگ فلسفی حرف اول را میزند. به بیان بهتر، در این رویکرد از طریق گفتوگو با فلسفه غرب میخواهیم خود را بیابیم.
وی در ادامه به نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و دشواری مفاهیم شکل گرفته در این نظریه اشاره کرد و گفت: این مقاله از چندین جهت دشوار است و جای بحث دارد. از جمله اینکه مقاله مذکور به نوعی مجمل است و زبان فنی فلسفی را ندارد. از سوی دیگر، در این مقاله سوابق مطالب نیز ارایه نشدهاند و جایگاه نظام فلسفی در آن معلوم نیست. به بیان بهتر، این مقاله با سیاق نوشتههای فلسفی علامه طباطبایی سازگاری ندارد و به همین دلیل است که شاگردان برجسته ایشان نیز درباره این مقاله اظهار نظر زیادی نکردهاند و اگر مانند شهید مطهری نیز نظری داشتند، با نظر علامه طباطبایی همدلانه نبوده است.
طالبزاده افزود: البته با وجود اظهار نظرهای مختلف درباره این مقاله، علامه طباطبایی هرگز در آن تجدیدنظر نکرد و اعتنایی نسبت به انتقادات نداشت. از این رویکرد علامه میتوان اینگونه استنباط کرد که اساساً نظریه علامه طباطبایی در باب ادراکات یک نظریه یقینی بوده است.
به گفته دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، بیان علامه در این مقاله نسبت به سایر آثار فلسفی او متفاوت است. برای مثال، علامه طباطبایی در سایر آثارش مانند مقدمه کتابهای «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» به شکل مشابهی وارد مباحث میشود اما این بیان در رابطه با ادرکات اعتباری شکل متمایزی دارد.
طالبزاده همچنین با اشاره به مقاله اول از کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» افزود: وقتی به این مقاله توجه میکنیم، میبینیم همواره در بیانات علامه طباطبایی مواجهه انسان با موجودات پیرامونش از سنخ شناخت است، هرچند که در این سنخ از شناخت، خطا وجود دارد. بنابراین در این ورطه است که نیازمندی به فلسفه احساس میشود.
وی ادامه داد: البته اینکه مواجهه ما با جهان مواجههای از سنخ آگاهی باشد در واقع، ویژگی نظامهای مابعدالطبیعه است، چنانچه می بینیم که «کانت» هم میگوید:«من چه میتوانم بدانم؟»
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به ششمین مقاله کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم اشاره و اظهار کرد: در این مقاله که «ادراکات اعتباری» نام دارد مطالب متعددی بیان میشوند، از جمله اینکه مواجهه انسان با جهان از سنخ زندگانی است. گویی به بیان علامه هر فرد یک واحد زندگانی است که بر حسب طبیعت جبراً اعمالی را انجام میدهد و بعد میمیرد. بنابراین پیشینه شناخت و آگاهی در این مقاله دیده نمیشود اما در تحلیلهای بعد با این نظر علامه مواجه میشویم که هر شناختی در عالم از نوع مواجهه زیستی است. به اعتقاد علامه، انسان مانند دیگر موجودات فعالیتهای زیستی دارد که شالوده آنها یک اضافه تکوینی است. بنابراین میان این موجود(انسان) و امور در طبیعت که متعلق به این اضافه تکوینی است، نسبت وجود دارد.
طالبزاده در تشریح بیشتر این مطلب ادامه داد: این اضافه تکوینی امری ضروری است که علامه از آن به جبر تعبیر کرده است. همچنین در بخشی دیگر، فعالیتهای زیستی هر موجود زندهای تحت عنوان «فعل محصل» بحث میشود که در واقع، هویت موجود زنده در همین سیر رقم میخورد و درباره همه حیوانات وجود دارد اما درباره انسان، این فصل ناطقه است و از همین نظر میگوییم که تمامی فعالیتهای زیستی انسان بر پایه نفس ناطقه شکل میگیرد که اقتضای آن شناخت و آگاهی است.
وی تاکید کرد: به زعم علامه طباطبایی، نفس نسبت به بدن احاطه وجودی دارد. بنابراین تمامی فعالیتهای زیستی در بدن برای نفس در حکم علم حضوری دریافت میشود، یعنی نفس این ویژگیهای زیستی را بدون واسطه در مییابد.
به گفته دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، علم حضوری در ساحت خودش باقی نمیماند و خود را در عرصه علم حصولی نیز ظاهر میکند و درست در همین نقطه است که اعتبار معنا مییابد و علامه طباطبایی نیز در این مقطع از مفهوم اعتبار استفاده میکند. اعتباری که او مد نظر دارد از جنس تمثیل و استعاره است که به قوه وهم و خیال بازمیگردد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پایان سخنانش گفت: قوه وهم جابهجایی حدود را ایجاد میکند، یعنی میان «مشبه» و «مشبهبه» اینهمانی را برقرار میکند. بنابراین به این اعتبار، ساحتی از ادراک به نام ساحت اعتبار گشوده میشود و در این راستا آنچه به تمامیت میرسد وجود انسان است.
در پایان این نشست سایر استادان حاضر نکاتی را درباره مقاله ادراکات اعتباریه علامه طباطبایی بیان کردند.
یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۴
نظر شما