دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۷
ما و معضلی بزرگ به نام کتاب کودک!

در یادداشتی با عنوان «ما و معضلی به نام کتاب!» در همین ستون، پس از مروری بر روند ورود صنعت چاپ و نشر به ایران و آسیب‌های حاصل از بی‌توجهی به جنبه‌های "شکلی" و "قالبی" کتاب همچون حروفچینی، صفحه‌آرایی، طراحی جلد، و... به‌خصوص درباره لزوم توجه ویژه به "ویرایش" در پروسه چاپ و نشر کتاب، ضرورت نظارت خاص متولیان، به‌ویژه کارشناسان و مسوولان دایره بررسی و صدور مجوز اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر این امر، درخواست شد. در این یادداشت نیم‌نگاهی خواهیم داشت به سیر توجه به کتاب کودک ونوجوان و شکل‌گیری حوزه‌ای در این مبحث و اختصاص سرمایه‌هایی انسانی- مالی‌-تخصصی در این حیطه._

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محمدباقر شمسی‌پور، روزنامه‌نگار: حقیقت این است که تا مدت‌ها پس از ورود صنعت چاپ ونشر به این سرزمین، جایگاه خاصی برای کودک ونوجوان در حوزه کتاب پیش‌بینی نشده بود، همچنان‌که برای دیگر موضوعات مانند فنی، مهندسی، پزشکی، علوم پایه و... . دسته‌بندی‌ها و تخصصی‌شدن و گرایش‌های کاری معدود موسسات چاپ ونشر دوران مذکور به مرور ایام و با توجه به قانون "عرضه و تقاضا" شکل گرفت. در دهه40 تک‌جلدی‌ها و مجموعه‌هایی در برخی موسسات خاص مثل "انتشارات امیرکبیر" و "انتشارات فرانکلین" به آثار ویژه نوجوان و جوان و تا حدی کودک اختصاص یافت.
" کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان" در دی‌ماه سال 1344به عنوان سازمان فرهنگی- هنری و ناسودبر، به ریاست عالیه فرح پهلوی بنیان نهاده شد و در پی شکل‌گیری بر آن شد که یکی از حوزه‌های فعالیت و شاید مهم‌ترین آن‌ها را چاپ و حمایت از انتشار آثار مناسب کودک و نوجوان قرار دهد. سازمان چاپ کتاب کانون ، با چاپ کتاب "دخترک دریا" ترجمه فرح پهلوی در زمستان 1345 کار خود را آغاز کرد و به سبب عاملی که اشاره شد- یعنی معدودبودن مراکز چاپ و نشر- تا حد زیادی در این دوران و تا نیمه‌های دهه 50 موفق بود.
«شورای کتاب کودک» نیز از جمله مراکزی بود که در سال 1339 تاسیس شد و جدای از مراکز نظارتی دولتی، بر هدایت و جهت‌دهی تولید و ترجمه و نشر کتاب کودک تلاش داشت. این مرکز به سبب وابستگی کاملاً آشکار به بُنه‌های فرهنگی رژیم پهلوی، طبعاً و با کوشش و سرمایه‌گذاری مناسب در این امر- یعنی تربیت نیروهای نویسنده و مترجم ویژه کودک و نوجوان و سوق‌دادن آن‎ها به سمت وسوی اهداف فرهنگی رژیم و دورکردن اذهان مخاطبان از فرهنگ و ادبیات ملی به شیوه‌های کاملاً سامان‌یافته و تهیه دیده شده - موفق بود.
دیگر مراکز فعال در امر کتاب کودک و نوجوان مانند "انتشارات فرانکلین" نیز که ایده آن را امریکایی‌ها در سطح جهان مطرح کرده بودند، در ضمن رعایت و پیروی از اهداف رژیم، می‌کوشیدند در بازار رقابت آثاری پرزرق و برق و کودک‌پسند تولید و عرضه کنند. هدف اصلی این موسسه که نمایندگی‌اش در سال 1331در ایران آغاز به کار کرد، فراهم آوردن مقدمات ترجمه و انتشار کتاب‌های امریکایی به زبان کشورهای در حال توسعه بود. این سازمان در واقع همان نقشی را که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا در انتشار فکر و اشاعه تکنیک امریکایی بر عهده داشت، در زمینه کتاب عهده‌دار بود.
نکته مهم در این برهه که نباید مورد غفلت و چشم‌پوشی قرار گیرد، توجه قریب به اتفاق فعالان عرصه مذکور به ایجاد امکانات لازم برای برانگیختن رغبت کودکان و نوجوانان به مطالعه بیشتر و بهتر، کمک به فراهم‌آمدن و ارائه آثاری شُسته - رُفته با ظاهری آراسته و پرداختی کاملاً متناسب با دایره واژگانی مخاطب خود، تقویت و توسعه ادبیات ملی خاص کودکان و نوجوانان و مانند اینها بود. نگاهی به آثار منتشر شده دوره مذکور گویای این مطلب است. 
در این میان باید اذعان کرد ‌که بی‌تردید هیچ سازمان نشری در ایران به اندازه انتشارات فرانکلین موفق نبوده است. "ویرایش کتاب" نخست در همین سازمان شکل و سامان گرفت. در مجموع 1500 عنوان از بهترین کتاب‌های ترجمه در همین سازمان به فارسی‌زبانان اهدا شد. "شرکت افست" و "سازمان کتاب‌های جیبی" از موسسات زیرمجموعه فرانکلین بودند. این موسسه در بحبوحه انقلاب منحل شد.
در پی پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری و رشد و توسعه مراکز فرهنگی و به تبع آن تاسیس موسسات انتشاراتی، متاسفانه وضعیت اسفناکی بر بازار تولید و عرضه کتاب کودک و نوجوان حاکم شد که هنوز هم ادامه دارد. در این سه دهه و بیش، بسیاری از ناشران مرتبط و نامرتبط و شناسا و ناشناس به سبب برداشتی نادرست از انتشار و عرضه اثر برای این گروه از مخاطبان- به مثابه یک کالای اقتصادی صرف- آشفته‌بازاری را موجب شده اند که سامان‎یافتنی نیست. کم‌توجهی به فرهنگ بومی، بی‌توجهی به هویت ملی، بی‌اعتنایی به شخصیت‌های مورد علاقه کودک و نوجوان، به فراموشی سپردن پیشینه‌های فرهنگ عامه چون قصه و متل و..، گرایش‌دادن قشر مخاطب به سمت توجه به شخصیت‌های غیربومی و اسامی غریب و قصه‌ها و داستان‌ها و موضوعات نامرتبط و بعضاً متضاد با فرهنگ و هویت ملی، کم‌مایگی و بی‌مایگی در ترجمه آثار و رعایت‌نکردن حداقل‌های لازم در ترجمه آثار این قشر مخاطبان، رعایت نکردن"دایره واژگانی" گروه سنی مورد نظر و کاربرد کلمات، واژگان و عباراتی که بسیاری‌شان علاوه بر غامض‌بودن و نامفهوم‌بودن برای کودکان، نشان‌دهنده تنگدستی و درماندگی فکری مولفان و مترجمان آن آثار از جمله نمونه‌هاست. در این میان متاسفانه و صدها اسف از وضعیت نامطلوب کتاب‌های شعر کودکان که ضربه‌هایی جبران‌ناپذیر بر پیکره شعر کودک ونوجوان ایران وارد کرده است.
سخن از بحران کتاب کودک و نوجوان در دهه‌های اخیر بسیار پردامنه است و مجال فراخ می‌طلبد. اما در اینجا توجه به نکاتی مرتبط با کتاب کودک و نوجوان ضروری است:
یک."ما" در مقام پدر و مادر تا چه اندازه برای آشنایی فرزندانمان با کتاب و کتابخوانی اهمیت قائلیم؟ نگارنده به منظور آگاهی بهتر از بسیاری پدران و مادران دارای تحصیلات دانشگاهی و مسوولیت‌‌های فرهنگی-هنری درباره میزان توجهشان به خرید و خواندن کتاب برای کودکان به مثابه یک عمل و وظیفه فرهنگی لازم و ضروری پرسیده است. جالب این‌که اکثر قریب به اتفاق این قشر، بی‌حوصلگی، بی‌توجهی، کمبود وقت، کار و مسوولیت دوم، و..، اطلاع‌نداشتن از ضرورت این کار، خرید لوح‌های فشرده حاوی کارتون و فیلم با شخصیت‌های عجیب و غریب و وحشتناک و موضوعات و داستان‌هایی خشن و آزادگذاشتن کودکان برای بازی‌های رایانه‌ای و یا تماشای برنامه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای و... را نافی وظیفه خود و جایگزین این مهم می‌دانستند.
تقریباً هیچ‌یک از این سوال‌شوندگان به خاطر نداشت آخرین کتابی که برای فرزندش خوانده چه نام داشته و چه زمانی بوده است.حتی برخی تاکنون چنین عملی مرتکب نشده بودند! (توجه فرمایید؛ قشر فرهنگی مرتبط با کتاب)
2. این امر موجب شده است که سودطلبان و کاسبکاران بازار تالیف و ترجمه با حداقل مایه و سرمایه و بدون رعایت قوانینی چون کپی‌رایت، بخش زیادی از آثار بعضاً نامتناسب با آموزه‌های فکری-فرهنگی و هویتی ایرانی را با ظواهری جذاب و و قیمت‌هایی نامنصفانه سرازیر بازار کتاب کنند.
3. مراکز مرتبط نیز متاسفانه بر این بخش از تولید و نشر کتاب؛ یعنی رعایت اولویت تطابق و تناسب فرهنگی- هویتی و ادبی آثار با قشر مخاطب چندان اهمیتی قائل نیستند و بسا دیده شده که مولف و ناشر مثلاً به صِرف پیدابودن موهای شخصیت نقاشی شده و یا کارتونی داستان، مورد پرسش و تذکر و...قرار گرفته و صدور مجوز منوط به رفع و حل آن شده، در حالی که به اشکالات عدیده محتوایی مانند زبان اثر و شیوه پرداخت نامناسب برای گروه سنی مخاطب توجه نشده است.
4. نگارش- به‌ویژه در حوزه‌های علوم انسانی و زیرمجموعه‌هایش چون ادبیات و تاریخ و...- چندان ساده نیست و نوشتن برای کودک و نوجوان نیز تبحری صدچندان و تجربه‌ای درازمدت و تسلطی ویژه می‌طلبد که متاسفانه چنین ویژگی‌ای در بسیاری از آثار مشاهده نمی‌شود.
5. در بیشتر این آثار تالیفی و ترجمه‌ای که به مخاطب کودک و نوجوان عرضه می‌شود، خبری از رعایت چارچوب‌های نگارشی و پیراستگی و ویراسته‌بودن نیست و اغلاط فاحش و اشکالات عدیده ویرایشی و واژگان و عبارات خارج از حوزه واژگانی گروه مخاطب به کار رفته است.
6. متاسفانه و با هزار افسوس در اکثر آثار منتشره مذهبیِ ناشران دولتی و غیردولتی که بعضاً با چاپ نفیس و توزیع مناسب همراه است، بی‌توجهی به حیطه سنّی مخاطب عام و بیگانگی او با بسیاری از مفاهیم و عبارات و واژگان خاص و ورود نامناسب و نسنجیده و در بسیاری موارد ناآگاهانه صاحب اثر به مبحث مورد نظر موجب بی‌علاقگی و بی‌میلی بیشتر مخاطبان به این گونه آثار شده است.
برای پیشگیری از گسترش بیشتر این بی‌سامانی و سوق‌دادن جریان نشر کتاب کودک و نوجوان به مسیر درست و اصلاح کج‌روی‌ها و بی‌سلیقگی‌ها و نیز منفعت‌جویی‌های عده‌ای خاص پیشنهاد می‌شود:
یک. شورای عالی انقلاب فرهنگی به طور جدی و عملی وارد صحنه شود و با رصد عالمانه و اتخاذ راهبردهای مناسب و طراحی نقشه راه مطلوب و اجرایی، گذر‌های ورود به عرصه ادبیات و فرهنگ کودک و نوجوان را بهینه و حصاربندی تخصصی کند تا هر شخصی به صِرف آشنایی مختصر و کلی با زبانی بیگانه، به صرافت یافتن اثری برای ترجمه و عرضه به کودکان این سرزمین نیفتد و هر ناشری نیز بدون درنظرگرفتن ضوابط و چارچوب‌ها و استانداردها آن را چاپ و عرضه نکند.
2. مراکز و تشکلاتی چون شورای فرهنگ عمومی نیز می‌توانند با در پیش‌گرفتن چنین شیوه‌ها و بالابردن مطالباتشان اقدام کنند. ایجاد امکانات لازم برای برانگیختن رغبت کودکان و نوجوانان به مطالعه بیشتر و بهتر، کوشش برای ایجاد همکاری و هماهنگی بین تمام افراد و سازمان‌هایی که با کتاب، کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می‌دهند، ایجاد نمایشگاه‌های کتاب‌های کودک ونوجوان، تهیه فهرست‌هایی از بهترین کتاب کودک به زبان‌های خارجی، تشویق و ترغیب افراد و سازمان‌های فرهنگی به ایجاد محل و وسایل لازم برای مطالعه کودکان و نوجوانان مانند کتابخانه، انتشار فهرست کتاب‌های مناسب برای کودکان و نوجوانان می‌تواند مورد توجه این نهاد قرار گیرد.
3. مراکز و نهادهای رسمی مرتبط با کتاب کودک و نوجوان مانند انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، انتشارات مدرسه، انتشارات پیوند، انتشارات رشد، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان و... با اتخاذ تدبیر برای فعالیت مشترک در این حیطه وارد شوند و به نوعی صلاحیت تخصصی- فنی کوشندگان نویسندگی- شاعری و تصویرگری کتاب کودک و نوجوان در این حوزه را جدی بگیرند.
این ورود به همان اندازه که شاید برای عرصه بزرگسالان غیرضروری و بلکه مضر است، یاری‌ده و کمک‎کار فعالان حقیقی و حقوقی انتشار این بخش از آثار خواهد بود.
4. وزارت آموزش و پرورش، توصیه و تاکید ریاست جمهوری در آیین بازگشایی مدارس بر اختصاص ساعتی با عنوان "زنگ کتاب" در برنامه آموزشی را به مثابه فرصتی مغتنم بشمارد و با برنامه‌ریزی اصولی و به‌دور از شعارزدگی‌های معمول، در جهت رسیدن به این خواسته گام بردارد و نهضت کتابخوانی برای کودکان و توجه‌دادن آنان به مطالعه به صورت سامان‌یافته و فراگیر در کشور تبلیغ و از طریق رسانه ملی و رسانه‌های مرتبط دیگر اطلاع‌رسانی مستمر شود.
5. مقابله با گسترش و شیوع فرهنگ بیگانه و هویت‌زایی ملی، جزو وظایف اکثر مراکز و نهادهای فرهنگی کشور است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به سازوکارهایش در حوزه کتاب می‌تواند در این خصوص بسیار موثرتر و کارآمدتر باشد. حمایت ویژه از نویسندگان و شاعران خلّاق ادبیات کودک و نوجوان و ممانعت از ورود و عرضه آثار بی‌کیفیت و نازل، بلکه مضر باید جدی‌تر گرفته شود. این توجه، خواسته مسوولان ارشد نظام و مطالبه خادمان فرهنگ و هنر و ادبیات کشور و پاسداران هویت ملی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها