شنبه ۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۴
داستان‌های تاریخی برایم جذاب‌تر است

«شهلا انتظاریان» متولد سال 1339 در شهرستان قزوین، فارغ‌التحصیل رشته‌ مترجمیِ زبان انگلیسی است. تاکنون نزدیک چهل اثر و تعدادی مقاله که بیشتر آن‌ها در ماهنامه‌ی «کتاب ماه کودک و نوجوان» منتشر شده‌اند، تألیف و ترجمه کرده است..._

 خبرگزاری کتاب ایراتن(ایبنا):«شهلا انتظاریان» متولد سال 1339 در شهرستان قزوین، فارغ‌التحصیل رشته‌ مترجمیِ زبان انگلیسی است. تاکنون نزدیک چهل اثر و تعدادی مقاله که بیشتر آن‌ها در ماهنامه‌ی «کتاب ماه کودک و نوجوان» منتشر شده‌اند، تألیف و ترجمه کرده است. در کنار این‌ها، با روزنامه‌های سلام بچه‌ها، کیهان بچه‌ها، دوچرخه، سه چرخه و آفتاب و مهتاب و همچنین «فرهنگنامه‌ی کودکان و نوجوانان» در بخش تألیف مقاله و ویراستاری که از سوی شورای کتاب کودک منتشر می‌شود همکاری داشته و دارد.
این گفت‌وگو به بهانه‌ی آخرین ترجمه‌ی او: «پیشگویی پیشگوی دیوانه» که از سوی نشر قطره منتشر شده انجام شده است.

با این پرسش شروع می‌کنم که این کتاب چگونه برای ترجمه به دست شما رسید؟
کتاب را خانم نوش‌آفرین انصاری در اختیارم قرار دادند. ایشان در یکی از سفرهایشان با خانم «دیوکارنگاچری» آشنا شده بودند و نویسنده کتاب را به ایشان تقدیم کرده بود. خانم انصاری هم کتاب را برای مطالعه به من دادند و از آنجا که در مجموع از کتاب خوشم آمده بود، تصمیم به ترجمه‌اش گرفتم.

یعنی دقیق خواندید و بعد تصمیم گرفتید؟
همیشه هر کتابی را قبل از گرفتن برای ترجمه دقیق می‌خوانم، درباره نویسنده و آثار او در اینترنت جستجو می‌کنم و اگر آن را مناسب بدانم، ترجمه می‌کنم. در مورد این کتاب هم همین‌طور عمل شده؛ به ویژه که نویسنده برایم ناآشنا بود و نه جایی اسمش را شنیده و نه اثری از او خوانده بودم.

در این مطالعه و جستجو چه ویژگی‌های مثبتی در اثر دیدید که تصمیم به ترجمه‌ آن گرفتید؟
داستان‌های تاریخی برایم جذابیت دارد؛ به ویژه تاریخ کشورهایی که فرهنگ‌‌شان تا حدودی به ما نزدیک است. این داستان هم درباره‌ یکی از شاهان مقتدر هند است؛ شاهی که در سال 606 میلادی زندگی می‌کرد و توانست با اتحاد در قلمرو قدرتمند در سایر مناطق شمالی هند تأثیر گذارد. قدرت کاناج، یکی از ایالت‌های تحت حکومت‌ هارشار چنان عظیم بوده که در متون جدید اصطلاح «توکاناج را می‌خواهی» امروزه به عنوان ضرب‌المثلی برای «خواستن چیزهای غیرممکن» به کار می‌رود. داستان‌ این کتاب بیشتر درباره دورانِ نوجوانی اوست؛ دورانی که در خانواده‌ای بزرگ در کنار خواهر و برادر و خویشاوندان سپری می‌شود و آموزش زندگی، بازیگوشی‌های کودکانه، آماده شدن برای اداره یک منطقه و غیره است و نویسنده در این کتاب از نحوه زندگیِ شاهان و فرهنگ‌ها و سُنّت‌های آن‌ها در دوران هند باستان می‌گوید.

موضوع این کتاب چه برتری‌هایی نسبت به موضوع‌های مشابه خودش در سایر کتاب‌های منتشر شده برای مخاطبانِ نوجوان دارد؟
خواندن تاریخ، آن هم تاریخ باستان همیشه برایم جذاب بوده، ولی اگر تاریخ به صورت داستان برای کودکان و نوجوانان روایت شود، برای آن‌ها جذاب‌تر و تأثیرگذارتر است. در بین کتاب‌هایی که تاکنون ترجمه کرده‌ام، چنین آثاری وجود دارد؛ از جمله کتاب «پرنده‌ی بی‌آشیان» که به موضوع زنان بیوه و حقوق آن‌ها در هند می‌پردازد. یا مجموعه‌ی سه‌گانه‌ی «دخترانِ کابلی» که رمانی مربوط به زمان طالبان در افغانستان و زندگی مردم آنجاست، یا کتاب «فرعون» که زمان آن مربوط به پنج‌هزار سال پیش در منطقه‌ی بین‌النهرین و کنار رود نیل است.

با این دقت، ترجمه‌ی این کتاب جای خالیِ چه چیزی را پر می‌کند یا قرار است پرکند؟
اصولاً یکی از مزایای ترجمه‌ی هر کتابی به زبان دیگر این است که مخاطبان در زبان مقصد از فرهنگ زبان مبدأ شناخت پیدا می‌کنند. در نمونه‌های ترجمه شده از کتاب‌های کودک و نوجوان، منابع غربیِ فراوان پیدا می‌شود. اما بچه‌های ما درباره‌ کودکانی که در همین همسایگی ما زندگی زندگی می‌کنند اطلاعات اندکی دارند و این کتاب به همین دلیل ترجمه شده است.

برای ترجمه این کتاب با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
مشکل چندان خاصی نداشتم. البته اسامی شخصیت‌ها بسیار طولانی و برای ما نامأنوس هستند؛ به ویژه آن که زمان داستان مربوط به قرن 15 و 16 است. اما مشکل اصلی ما در ترجمه کتاب‌ها مسئله کپی‌رایت و تیراژ کتاب‌هاست. مثلاً همین کتاب اخیر را که ترجمه کردم با نویسنده آن ارتباط اینترنتی داشته‌ام. خانم رنگاچری مشکلی برای ترجمه کتاب در ایران‌ ندارند، ولی ناشر مدعی حق خودش است. حالا با شمارگان خجالت‌آور پانصد و پنجاه‌تایی، چطور ناشر می‌تواند حقی هم به ناشر اصلی بپردازد نمی‌دانم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها