به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، 20 مهر مصادف با روز بزرگداشت حافظ در ایران است و همهساله گروهی از محققان، کتابشناسان، اهل ادب و قلم این روز را گرامی میدارند و در جوار آرامگاه او در شیراز حافظ را تکریم میکنند.
همه ساله به این مناسبت برنامههایی متنوع در بزرگداشت این شاعر بلند آوازه ایرانی برپا میشود. اگر دقت کنیم در خواهیم یافت که گرچه دیوان حافظ در بیشتر خانههای ما ایرانیان در کنار قرآن دیده میشود، اما بسیاری از ما هنوز با دلی پر ذوق و شوق و قلبی سرشار از ولع در راستای شناخت اندیشه و شخصیت حافظ، بیش از چند غزل او را نخواندهایم! این را شاید بتوان به پای اهمال ما نوشت که کمتر با غزلهای ناب او چنان که باید و شاید مأنوس شدهایم. شاید روز بزرگداشت حافظ، این بهانه را به دست دهد تا او را بیشتر و بهتر بشناسیم.
شناختشناسی حافظ
خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی در 706 هجری شمسی متولد شد و در 796 درگذشت. بسیاری از خاورشناسان و ادبپژوهان او را بزرگترین غزلسرای تاریخ ادبیات ایران میدانند. او در فاصله حکمرانی بین چنگیر و تیمور به دنیا آمد؛ در عصری که از عظمت و شکوه و سربلندی و وحدت و اتحاد سیاسی و ملی ایران خبری نبود. حافظ، چشمه حیات در درون ظلمت بود. گویی خداوند او را برای تسلابخشیدن به خاطر مجروح و آزرده ایرانیان برگماشته بود. او بی آن که پیغمبر باشد صاحب کتاب بود. کتابی زندگی بخش و احیاگر که 6 قرن است، همچنان از آن نسیم حیات میوزد. شاه مظفر در حیات پدر به سال 754 قمری فوت کرد و چهار پسر داشت. از جمله شاه یحیی و شاه منصور که هر دو از ممدوحان حافظ بودهاند.
استادبهاءالدین خرمشاهی در جایی مینویسد: «سبک حافظ در سراسر تاریخ هزار و صد –دویست ساله شعر فارسی، یگانه و منحصر به فرد است. موقعیت هنری حافظ از هر شاعر دیگری در تاریخ ادب ما حساستر است. حافظ، غزل، یا بلکه شعر فارسی را به دو بخش تقسیم کرده است. گیرنده و فراگیرنده و عصاره کشنده پانصد سال شعر فارسی پیش از خود است و سپس تعیین کننده سرنوشت شعر پس از خویش که در یک جریان بزرگ آن شعر سبک هندی است و حافظ بزرگترین الهام بخش و زمینه ساز آن است.»
جهانبینی حافظ
«برو ای واعظ و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست»
با نگاهی به همین بیت از حافظ شیرازی میتوان در یافت که او نگاه خوش و مساعدی نسبت به واعظ در شعرهایش ندارد. و یا در جایی دیگر مینویسد:
«برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره تو را چه افتاده ست»
حافظ با نگاهی ملامتگر، شیخ، زاهد، واعظ و غیره را سرزنش میکند. زاهد را ریاکار توصیف میکند و تنها راه یافتن حقیقت را پیروی از پیر گوشه میخانه و یا پیر خانقاه میداند. تنفر او از زاهد ریائی به حدی است که در آغاز یکی از غزلهایش میآورد:
«روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
توبه زهد فروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست.»
حافظ راز شاد زیستن را سبکجان بودن میداند در حالی که زاهد را «گران جان» توصیف میکند و این وصف در نظر او مذموم است. در نقطه مقابل، حافظ رند اهل طرب و نوشنده می را برتر و بزرگتر از زاهد و شیخ میداند و در جایی دیگر مینویسد:
«احوال قاضی و شیخ و شرب الیهودشان
کردم سوال صبحدم از پیر میفروش
گفتا نگفتنی است سخن گرچه محرمی
درکش زبان و پرده نگهدار و می بنوش»
استادخرمشاهی در جایی دیگر درباره حافظ مینویسد:
«حافظ با آن که هنرمند و اندیشه ور ژرفکاوی است، زندگی سادهای داشته است. نه حرص مال و منالی، نه حب جاه و مقامی، نه لاف کرامات و مقاماتی. نه گوشهگیر بوده است و نه صدرنشین. نه غرق در ناز و نعمت و نه گرفتار فقر و محنت. در گذران معیشت، طبعی آسانگیر و خرسند و خشنود داشته است. بی آنکه اهل دنیا باشد، دنیا و خوشیهای دنیوی را مغتنم میشمرد.»
روز بزرگداشت حافظ، شاید بهانهای باشد که جهان ذهنی او را بهتر بشناسیم و با مطالعه آثارش او را دستکم با شاعرانی چون خیام مقایسه کنیم و با قرابتهای ذهنی آنها بیشتر آشنا شویم. این روز را باید دستاندرکارن فرهنگی بیشتر قدر بدانند و برنامههایش را با اهتمام جدیتری به اجرا در آورند که بسندهکردن به چند محفل و سخنرانی، حق مطلب را درباره حافظ شیراز ما ادا نمیکند.
یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۳
نظر شما