خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_ پژوهش در حوزههای مختلف دانش به مثابه منبعی محسوب میشود که پژوهشگر از دریچه آن میتواند افقهای مختلف فکری خود را به مخاطبانش منتقل کند. بنابراین، آنچه در این سیر بهعنوان روشهای تحقیقی پیش روی پژوهشگر قرار میگیرد در واقع، پلی است راهگشا برای بیان هرچه بهتر مقصود نویسنده و محقق.
البته این نکته مهم به فراخور موضوع ماهیتهای مختلفی پیدا میکند. گاهی یک پروژه تحقیقی تنها بیان گفتار جمعی از بزرگان و اندیشمندان یک حوزه میشود و گاهی نیز به اندازهای جامع میشود که بهتنهایی قابلیت دارد تا دریچههای نوینی از نظریات و تئوریهای نوین را در سیر تحلیلی خود مطرح کند و موضوعات جدیدی را پیش روی محققان قرار دهد.
بنابراین، ضروری است که محقق در حیطه کاری خود بتواند کادر مشخصی را به لحاظ محتوایی و روشی به مخاطب ارایه کند و این موضوع از جهاتی در رابطه با پژوهشهای فلسفی نمودی دوچندان پیدا میکند، چراکه فلسفه بهمثابه دانش مادر محسوب میشود که بیان چیستی، ماهیت و هدف دانش ها وظیفه اوست.
در این راستا با دکتر سید محمدتقی موحد ابطحی، عضو گروه فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به گفتوگو نشستهایم که حاصل آن از نظرتان میگذرد.
اساسا وجه تمایز پژوهشهای فلسفی که گاهی بهصورت کتاب یا مقاله منتشر میشوند، با سایر پژوهشها در چه مواردی چیست؟
در هر حوزهای از دانش حیطههای تخصصی برای بررسی وجود دارد و از این حیث هیچ تفاوتی بین فلسفه و دیگر حوزههای دانش نیست اما شاید بتوان از یک جهت وجه تمایزی قایل شد و آن هم اینکه تفاوت فلسفه و دیگر حوزههای علمی در بیان موضوعات، روش مطالعه و نوع مسایلی است که در بستر تاریخی علوم شکل گرفته و تحول یافتهاند. بنابراین، با توجه به این سابقه، فلسفه با طیفی از دانشها روبهروست و در روند یک پژوهش فلسفی گسترههای مختلفی در تحلیل یک موضوع عنوان میشوند.
این روزها شاهد ترجمههای مختلف از آثار اندیشمندان و فیلسوفان مختلف شرق و غربیم. فکر میکنید محقق یا پژوهشگری که دست به ترجمه و برگردان این آثار می زند، باید از چه اطلاعاتی برخوردار باشد؟ آیا مترجم باید بر مباحث فلسفی مسلط باشد؟
بیشک همینطور است. مترجم آثار تخصصی بهطور کلی و بهویژه حوزه فلسفه نه تنها باید با زیان مبدا و مقصد آشنایی کامل داشته باشد، بلکه باید با حوزه فلسفی مورد بحث نیز آشنا باشد. این رویکرد در حوزه متون تخصصی فلسفه از حساسیت افزونتری برخوردار است، چرا که در حوزه فلسفه با مکاتب کاملا مختلف و متفاوت فلسفی مواجهیم که هر یک از آن حوزها مترجم تخصصی خودش را طلب میکند. برای مثال، کسی که در ترجمه کتابهای تخصصی فلسفه تحلیلی تبحر دارد، معلوم نیست بتواند آثار فلسفی هگل یا هایدگر را نیز به خوبی ترجمه کند.
بهعنوان یکی از محققان حوزه فلسفه، فکر میکنید مهمترین چالشی که پژوهشهای این حوزه را تحت الشعاع قرار داده است، چیست؟
پژوهشهای فلسفی با چالشهای مختلفی دست به گریبانند. برای نمونه، مطالعات تطبیقی بین فلسفه اسلامی و فلسفههای غربی باید غنای بیشتری پیدا کند چون تاکنون رشدی را که انتظار میرفته، نداشته است.
همچنین مطالعات فلسفی باید از سطح انتزاعی به سطح انضمامی و زندگی روزمره وارد شود که این اتفاق به وقوع نپیوسته است، در حالیکه ریشه بسیاری از مشکلاتی که امروزه در عرصه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، اخلاقی و ... با آن روبهروییم، میتواند با مطالعات فلسفی شناسایی شود و زمینه برای برطرف کردن آن فراهم آید.
نکته دیگری که باید در این راستا به آن توجه داشت، آن است که برای بهبود تفکر فلسفی در جامعه باید زمینههای تاملات فلسفی را از سنین پایین در کودکان و نوجوانان بهوجود آورد. در این حوزه نیز فعالیتهای چندانی صورت نگرفته است.
فکر میکنید چالشهای فعلی به لحاظ موضوعی در حوزه ترجمه آثار فلسفی چگونه مرتفع خواهند شد؟
به نظر میرسد اگر نهادی ترجمه آثار تخصصی در حوزه فلسفه را هدایت و نظارت کند بسیار نیکوست، چرا که شناسایی آثار عمیق فلسفی (شرقی یا غربی) یک کار کاملا تخصصی است. به هر حال، منابع مالی و ظرفیتهای انسانی در حوزه ترجمه متون فلسفی محدود است و نمیتوان تمامی آثار فلسفی موجود و در حال تولید را ترجمه کرد. بنابراین، شایسته است نهادی وجود داشته باشد که اولویتهای ترجمهای درباره متون فلسفی را معرفی کند تا از توانایی مترجمان این حوزه به شکل بهتری استفاده شود.
شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۹
نظر شما