ترابی از نخستین اعضای گروه پزشکی است که به مناطق جنگی اعزام شد. شرایط سخت جنگ، از او یک تکنیسین بیهوشی زن ساخت. وی در روزهای آغازین جنگ تحمیلی که نزدیک به 24 سال سن داشت، داوطلب رفتن به مناطق مورد هجوم شد.
به گفته سجادی تدوینگر کتاب، شروع به کار مصاحبه و تحقیق پیرامون روایتهای ترابی به سالهای 83 و 84 برمیگردد. حدود 50 ساعت مصاحبه ضبط شده در دست بود، با این حال تا آخرین مراحل قبل از سپردن کار به دست نشر که انتخاب و گویا کردن عکسها بود، فرصت پرسش و واکاوی محفوظات ذهنی راوی از دست داده نشد تا اطلاعات تازهافزوده و مستند وی فضای روشنتری را پیشروی مخاطب بگشاید.
این کتاب در 22 فصل تنظیم شده و در صفحات پایانی شامل عکسهایی است که در واقع گزارش تصویری کوتاهی از فعالیتهای ایران ترابی در دوره جنگ به دست میدهد.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم: «آن زمان برای اولین بار بود که عراق از بمب آتش زا استفاده میکرد. جنازه دو نفر را که با این بمب به شهادت رسیده بودند به سردخانه بیمارستان شوش آوردند. من دوربین داشتم و از بعضی از مجروحین و شهدا که به نظرم خیلی خاص بودند عکس میگرفتم. آقای شاهین و همکارش، تکنیسینهای بیهوشی پیش من آمدند. گفتند خانم ترابی دو تا جنازه آوردند که بمب آتشزا خوردند. این قدر که از شجاعتت میگویند، اگر جرات کردی برو از این جنازهها عکس بگیر.»
سومین چاپ کتاب «خاطرات ایران» را دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، در قطع رقعی و با شمارگان دو هزار و 500 نسخه بهزودی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر میکند.
نظر شما