در ابتدا حسن غمیلو از «تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی در جهان اسلام» به عنوان پژوهشی یاد کرد که در فرایندی طولانی و چندین ماهه بارها با تبادل نظر میان پژوهشگر و ناظر به انجام رسید و سپس بر اساس روال معمول در پژوهشگاه از محمدرحیم عیوضی خواست تا چکیدهای از پژوهش خود را ارایه کند.
عیوضی در آغاز، اهمیت انجام این پژوهش را در فرهنگی بودن انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر جهان اسلام عنوان کرد و گفت: در کنار توجه به این دو موضوع، در سیر انجام این پژوهش، چشمانداز تحولات متاثر از ارتباط میان این دو متغیر را هم با نگاهی به چشمانداز آینده بررسی کردهام.
وی افزود: داشتن معرفت عمیق نسبت به انقلاب اسلامی که شامل شناسایی مولفهها و عوامل موثر انقلاب اسلامی است، در این زمینه نقش دارد. انقلاب اسلامی رویداد پُرپیامدی بود اما تحلیل موضعگیرانه مثبت یا منفی رویدادها و رخدادهای مربوط به انقلاب اسلامی، بدون معرفت و شناخت نمیتواند ما را به تحلیل مبنایی و اساسی برساند.
این پژوهشگر سوال اساسی مورد توجه پژوهش خود را نقش فرهنگی انقلاب اسلامی در پیشبرد روند بیداری و خیزش اسلامی و چگونگی بروز و نمود آن معرفی و تصریح کرد: ریشه تحولات در سطح دنیا موضوعهای فرهنگی است و از سوی دیگر با مفاهیمی مانند جنگ نرم، قدرت نرم و انقلاب نرم روبهروییم که این موارد در قالب نظریههای علمی ارایه شده و تحولات فرهنگی در پی اثرگذاری است.
وی ادامه داد: بحث الگوسازی، بخش دیگر موضوع مورد توجه این پژوهش است. عرصه رقابت فرهنگی، تدریجی و فرآیندی است. برای رصد تحولات فرهنگی، باید تحلیلهای دامنهدار به انجام رساند که در گذشته، حال و آینده رخ میدهد. بر این اساس، فرایندی سه مرحلهای در پژوهش پژوهش «تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی در جهان اسلام» مورد توجه قرار گرفته و مفاهیم نفوذ، تاثیر و جذب در این راستا بررسی شده است. آیا تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی میتواند به عنوان یک الگوی نهادمند برای هرگونه تحول در جهان اسلام مورد استناد قرار گیرد؟ این سوال مبنای بحث در این طرح بوده است.
عیوضی با بیان اینکه «چارچوب تئوریک این پژوهش بر بسترسازی تطبیق مولفههای گفتمان انقلاب اسلامی با مولفههای گفتمانهای اسلامیِ بر مبنای رقابت و دیگر، بر اساس مراحل سهگانه نفوذ برای جذب گفتمان اسلامی شکل یافته است» گفت: در پژوهش انجام شده، دیدگاههای مطرح در این زمینه معرفی و دلایل رد آن دیدگاهها و نظریهها نیز بیان شده است. طرح خاورمیانه بزرگ، موج چهارم دموکراسی، توطئه آمریکایی، ناسیونالیسم و بیداری اسلامی از جمله دیدگاههایی است که درباره خیزشهای اخیر منطقهای مطرح شده است.
وی افزود: موج فرهنگی و تفکر بومی در شعارها، اقدامها و نگرشها و در سه سطح دولت، ملتها و نخبگان، خود را نشان میدهد. بنابر این، چهار دیدگاه از دیدگاههای مذکور، با آن که مورد نقد قرار گرفته، دیدگاههای جدی و رقیب برای بیداری اسلامی محسوب نمیشود. چالش فرهنگها در این زمینه موضوع اصلی است و در بیداری اسلامی به چالش فرهنگی میان سه گفتمان مختلف وهابیت عربستان (سلفیگری)، اسلام سکولار ترکی و گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی تبدیل میشود. در پژوهشم سه مفهوم نفوذ، تاثیر و جذب و نیز هر یک را به نسبت ظرفیتهای سه گفتمان یاد شده مورد بحث و تعریف قرار دادم.
این پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی در ادامه با بیان برخی مسایل و چالشها در جهان اسلام، گفت: چالشهای جهان اسلام برای دیگران فرصت و تهدید ایجاد میکند. بازیگرانی که از این فرصتها و تهدیدها استفاده کنند میتوانند فرصتها را به جذب یا تهدیدها را به ناکامی و ایستایی تبدیل کنند. در پژوهش «تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی در جهان اسلام» چالشهای کشورهای مختلف درگیر از جمله عربستان و ترکیه در این زمینه مورد تحلیل قرار گرفته است.
وی ظرفیتهای نفوذ ایران در این زمینه را وابسته به موضوع «مقاومت» دانست و ادامه داد: این، ظرفیتی برونمرزی و راه نفوذی برای ایران در این عرصه است که در پژوهش من به تفصیل مورد بحث قرار گرفته. مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال سیاستهای منطقهای در اینباره مورد توجه بوده است.
سپس، اخوان به عنوان ناظر این پژوهش، به بیان نظراتش پرداخت و گفت: همه پژوهشگاههایی که با آنها در ارتباط بودهام با این ضعف روبهرویند که خروجی آنها پاسخگوی نیازهایشان نیست یا آنکه اگر پاسخی ارایه میشود، آنقدر دیرهنگام ارایه میشود که صورت مساله دیگر پاک شده و نتایج، کارایی خود را از دست میدهد. این دلیل اصلی فاصله گرفتن مدیران پژوهشی از پژوهشگاهها است.
وی افزود: امروز در حوزه روابط خارجی بسیاری میخواهند بدانند که باید چه رویکردی داشته باشند، از چه جریانهایی حمایت کنند و سناریوهای پیشروی آنان چیست؟ به عنوان مدیر اگر بخواهند تصمیم بگیرند، به پژوهشگر مراجعه میکنند. اما متاسفانه پژوهشگران آنقدر یک مدیر را درگیر بحثهای انتزاعی میکنند که در زمان لازم بر سر میز مذاکرات آن مدیر، نتایج وجود ندارد یا اگر وجود دارد، این نتایج کارایی ندارد. بنابراین با تصمصیمگیریهای دیگری مشکل را حل میکند و نه از راه پژوهش.
این استاد دانشگاه با اشاره به مسوولیتهای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که سببساز تعریف پژوهش «تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی در جهان اسلام» شد، گفت: پژوهشگاه دو سال قبل درگیر رخدادهای جدید و مسایل تونس و لیبی بود. قصد داشت بداند در این کشورها، نه از منظر سیاسی، بلکه بر اساس نگرش فرهنگی، چه تحولی در حال رخ دادن است. قصد داشتیم این طرح را در حدود هشت تا 9 ماه به انجام برسانیم و در سال 1391 خروجی این کار باید به پژوهشگاه ارایه میشد تا سازمانهای مرتبط بتوانند استفاده کنند. اما این طرح بدون در نظر گرفتن زمان خروجی آن، کارایی خود را از دست داده است.
وی درباره ضعف دیگر این پژوهش توضیح داد: ناظر محتوایی، پژوهش را به صورت مستمر با طرح پژوهشی کنترل میکند؛ این که به صورت فصلبندی شده آیا طرحها در حال اجراست یا خیر و ناظر به بحثهای انتزاعی کاری ندارد. متاسفانه با پژوهشگر این اثر پس از سهبار بررسی طرح، هیچ جلسهای نداشتیم و از سوی دیگر پاسخ سوالهایی را که علاقهمند بودیم به آنها دست پیدا کنیم در این پژوهش نیافتیم.
اخوان افزود: این مطالبی که اکنون مطرح شد، برگرفته از شعارها و بیانیههای رسمی است و مستندات آنها باید در پژوهش بررسی میشد. اگر نه مدعی میتواند به راحتی نظر متناقضی را بیان کند. ضعف دیگر این پژوهش این است که پژوهشگر با معیارهای سی سال پیش نمیبایست تحولات کنونی فرهنگ را مورد تجزیه و تحلیل قرار میداد. این موارد مورد پذیرش افکار عمومی نیست زیرا در دنیای ارتباطات به سر میبریم.
وی ادامه داد: نباید نوع تحلیلهایمان به گونهای باشد که دنیا زبان تحلیل ما را نفهمد. اگر قصد ارایه مصداقی را به عنوان الگو در جهان اسلام داریم باید با توجه به نقاط قوتی که در سی و چند سال اخیر، حقیقتا به آنها دست یافتهایم، آن را بیان کنیم و نه با توجه به معیارهای گذشته و آنچه در آن زمان ارزش محسوب میشد.
نظر شما