رمان «خیلی نگرانیم! شما لیلا را ندیدید؟» نوشته رسول یونان برای بار دوم چاپ شد و به بازار کتاب آمد._
در بخشی از این کتاب آمده است: «و لیلا تا چشم به هم زد روز سفر ابراهیم فرا رسید. نگران بود اما به روی خودش نمیآورد. او از روز اول میدانست که ابراهیم مرد جاده و سفر است. باید با شرایط او میساخت و طوری زندگی میکرد که با طبع ابراهیم سازگار باشد. او نمیخواست مانع رفتن ابراهیم شود، زندگی را در همراهی معنی میکرد و وقتی که ابراهیم به راه میافتاد با لبخند بدرقهاش کرد و نگذاشت بغضی که راه گلویش را بسته بود، بشکند و اشک از چشمانش سرازیر شود. شکیبایی کرد و بغضش درست موقعی شکست که ابراهیم از مرز رد شده بود.»
«خیلی نگرانیم! شما لیلا را ندیدید؟» با شمارگان یک هزار نسخه، در 200 صفحه و بهای هفت هزار تومان،در نوبت چاپ دوم منتشر شد.
رسول یونان شاعر، نویسنده و مترجم است. گزیدهای از دو دفتر شعر وی با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت» توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است. «روز به خیر محبوب من»، «روزهای چوبی»، «فرشتهها»، «جاماکا»، «یه کاسه عسل» و «من یک پسر بد بودم» از دیگر آثار رسول یونان است.
نظر شما