جلد پنجم مجموعه اينك شوكران با عنوان «جانبزرگي به روايت همسر شهيد» به بازگويي زندگي عكاس و رزمندهای از لشكر 27 محمد رسولالله (ص) ميپردازد. این كتاب زندگي شهيد سعید جانبزرگي را از نگاه زهرا صبري، همسر وي به تصوير ميكشد.-
نويسنده در ادامه ماجراها، تصوير مردي را پيش روي مخاطب قرار ميدهد که براي زندگي، مسیر خاصی را در پيش گرفته است. به همين دليل وقتي به خواستگاري زهرا صبري ميرود، اولين پيشنهاد او به زهرا، خواندن كتاب «نامههاي فهيمه» است. این كتاب زندگي فهيمه باباییان پور و همسر رزمنده او را در دوران هشت سال دفاعمقدس روايت ميكند.
نكته مورد توجه در آغاز زندگي مشترك سعید جانبزرگي و زهرا صبري، انتقال فرهنگ جبهه و آموختههاي سعيد از دفاع مقدس به این زندگي است. وقتي سعید به خواستگاري زهرا ميرود الگوهاي ذهني خود را بر اساس آنچه از دفاع مقدس درك كرده است به همسرش منتقل و خواستههاي خود را ميگويد.
زهرا صبري در جلد پنجم مجموعه اينك شوكران با عنوان «جانبزرگي به روايت همسر شهيد» از پاسخ مثبت خود به سعيد جانبزرگي و علاقههاي مشترك آنها مانند خوانده شدن خطبه عقد توسط آيتالله خامنهاي، تعيين مهريه پايين، زندگي ساده و توجه به نماز اول وقت میگوید، اگر چه پرداخت بیشتر و بهتر جزییات این زندگي توسط نویسنده کتاب، متن را كاملتر ميكرد.
فضای ديگر حاكم بر خاطرات این همسر شهید، شرح حال و هواي زندگی مردم در دوران دفاع مقدس مانند ازدواجهاي ساده و احترام رزمندگان در ميان مردم و نيز دوستيهاي رزمندگان دفاع مقدس است كه به هر صورت به يكديگر كمك ميكردند.
حوادث زندگي شهيد در زمان حال سپري ميشود و به مرور عوارض مصدوميتهاي ناشي از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در زندگي او به نمايش گذاشته میشود. سعيد جانبزرگي از عكاسان واحد تبليغات لشكر 27 محمد رسولالله (ص) است و در دوران جنگ به دليل اصابت تركش از ناحيه كليه و گوش مجروح و به دليل حضور در منطقه بمباران شده حلبچه دچار عارضه شيميايي شده است.
او كه از صحنههاي شهادت دوستان و همرزمان و به ويژه مردم حلبچه عكاسي كرده با هر بار چيدن تصاوير در كنار هم اشك در چشمانش حلقه میزند و راوي كتاب، حجم وسايل شهيد همچون فيلمهاي عكاسي و كاغذهاي او از دوران هشت سال دفاعمقدس را بيشتر از وسايل زندگياش عنوان ميكند.
زندگي سعید جانبزرگي و زهرا صبري با به دنيا آمدن پسرشان محمدصادق و شدت يافتن بيماري سعيد ادامه مييابد و مخاطب کتاب «جانبزرگي به روايت همسر شهيد» با لحظههاي سخت و پر درد تحمل مشكلات ناشي از بيماري سعيد رو به رو ميشود.
سفرهاي سعيد همراه همسرش به مناطق عملياتي براي عكاسي از شهداي تفحص بخش ديگري در كتاب است. با اينكه سعید معتقد است ديدن اين صحنهها برايش سخت نیست، زيرا او شاهد وقايع تلخ حلبچه بوده است، اما در روايت ماجراها، وقايع حلبچه در نگاه سعيد جانبزرگی بازگو نميشود و بیشتر دلنگرانيهاي زهرا از وضعيت جسمي سعيد و درد كليههاي او بازگو شده است.
خاطرات با تولد فاطمه، فرزند دوم آنها و اوج بیماری سعيد و ريشه دواندن آن در بدنش و نيز تحمل رنجها و سختيهاي زهرا گره ميخورد و سعيد در طول مدت بيمارياش لبخند به لب دارد و كم پيش ميآيد از وضعيت جسمي خود شكايت كند.
در پايان كتاب خواننده با دردهاي خانواده سعيد هم روبهرو ميشود، پدري كه تحمل ديدن رنجكشيدن پسر را ندارد از دنيا ميرود. سعيد جانبزرگی در 21 تير ماه سال 1381 به شهادت ميرسد.
کتاب «جان بزرگي به روايت همسر شهيد» در قطع پالتويي و 71 صفحه با شمارگان سه هزار و 300 نسخه و بهاي 15 هزار ريال از سوي نشر روايت فتح به چاپ نخست رسیده است.
نظر شما