ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
امروز خبر دادند عموی علیرضا مجروح شده و او را به بیمارستان شهید آیتالله صدوقی اصفهان آوردهاند. به سرعت بالای سرش رفتیم. عفت زن برادرت میگفت: بدن برادرت پر از ترکش شده است. اما بجز یکی از آنها که نزدیکی نخاع اصابت کرده بقیه را براحتی میشود خارج کرد. آن ترکش هم که در ستون فقرات او است اگر حرکت نکند خطری ندارد ولی اگر خدای نکرده جابجا شود احتمال فلجی او زیاد میشود. همه فامیل در بیمارستان بودند. وقتی در بیمارستان بودیم، یکبار وضعیت قرمز شد، اما خیلی طول نکشید. دوباره وضعیت سفید اعلام شد. گرچه وضعیت جسمی برادر شوهرم زیاد خوب نیست، اما از این که زن و بچهاش از دلواپسی نجات پیدا کردند خوشحال شدم. انشاءالله حال او هم خوب میشود و به سرزندگیاش باز میگردد.
صفحات 146 و 147/ تاوان عشق/ محمدحسن صادقزاده پوده/ سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران/ چاپ اول/ سال 1391/ 244 صفحه/ 3500 تومان
نظر شما