نشست بررسی جايگاه طنز در داستان نويسي معاصر ايران برگزار شد
یوسفعلی میرشکاک: طنز از پس حکمت بیرون می آید
میرشکاک با اشاره به این که طنزپردازی کار بسیار دشواری است، ادبیات ایران را داراي سنت منسجمی برای طنز پردازی ندانست و كار نویسندگان اين حوزه را در بسياري مواقع همراه با افراط و تفریط معرفي كرد. علومی نيز گفت: در اوستا هم رگه هایی از طنز دیده می شود.-
وی در ادامه گفت: عبید زاکانی از اولین طنز پردازان در حوزه شعر و نظم است و تقریبا پيش از او چیزی به عنوان ادب داستانی وجود نداشت و همه نوشته ها در این حوزه به نظم بود.
وی با اشاره به وجوه طنز افزود: یکی از وجوه طنز پردازی، ظرافت در نگارش بوده است.به همین خاطر است که در قدیم به طنزپردازان نام «ظریف» اطلاق می شد.
نویسنده«قلندران خلیج» در ادامه با تاکید بر تاثیر ترجمه آثار غربی بر ادبیات معاصر ایران گفت: همزمان با ورود مدرنیته به ایران، ادبیات نثر و داستانی راهی قلم ایرانیان شد. علی اکبر دهخدا تکنینک و روش نثر را عوض کرد و پس از آن جمالزاده با تاثیر از قلم دهخدا راه او را پیش گرفت و بعد از آن هدایت با نوشتن طنز تلخ در زمره طنز نویسان معاصر ایرانی قرار گرفت.
این نویسنده با تاکید بر نسبت میان تراژدی و کمدی در طنزپردازی گفت: طنز، برعکس تمام هنرها همچون معماری و یا شعر نیاز به تفصیل دارد و این کار را سخت میکند. در طنز میتوان با یک اتفاق تراژیک به طور کمیک مواجه شد که البته پرداخت این موقعیت تنها بستگی به استعداد و قدرت نویسنده دارد.
در ادامه این نشست محمد علی علومی نویسنده و طنزپرداز، با تایید سخنان میرشکاک درباره لزوم حکمت در طنزپردازی گفت: طنز نسبت بسیار نزدیکی با حکمت دارد و حکمت از یکجا نشینی انسان آغاز شده و در مدرنیته ادامه پیدا کرده است.
این نویسنده افزود: با توجه به این که کشور ایران از اولین تمدن های بشری است که یکجا نشین شده است، بسیار زودتر از کشورهای دیگر به حکمت و اندیشه دست یافته است. رگه هایی از وجود این حکمت و اندیشیدن را در اوستا میتوان یافت. نویسنده«آذرستان» در ادامه با اشاره به وجود طنز در ادبیات و متون کهن گفت : حتی در گات ها، شاهنامه و يشت ها رگههایی از طنز پردازی یافت میشود.
وي همچنین با خواندن برخی ابیات مولانا و حافظ، این دو شاعر را در زمره شاعران طنز پرداز ایرانی گنجاند.
علومی درباره شیوه شکل گیری طنز در ادبیات یک جامعه گفت: زمانی که بحران پدید می آید طنز می تواند راه خود را پیدا کند.مارک تواین، چخوف و گوگول در بحرانی ترین شرایط اجتماعی و اقتصادی طنز مینوشتند اما باید این را هم در نظر گرفت که اگر تراژدی از حد بگذرد امکان حضور یافتن طنز کم میشود.
این نویسنده با اشاره به ویژگی ادبیات معاصر ایران گفت: درک هستی شناسانه و شناخت هستی به خاطر نگاهی که متاثر از روابط اجتماعی است به مرور حذف شده است و این ویژگی ادبیات جدید ایران است.
در ادامه این نشست میرشکاک با تاکید بر این که کمترین وجه طنز، خندیدن است گفت: ما فکر میکنیم طنز یعنی چیزی که ما را به قهقهه بیاندازد، در حالی که این طور نیست. گاهی نگاه ظریف طنز پرداز به یک بحران اجتماعی و یا اقتصادی میتواند فقط یک لبخند تلخ روی لب خواننده بنشاند اما او را به فکر وا دارد.نویسندگان باید برای طنز، هجو و هزل مرزی مشخص قائل شوند.
نشست بررسی جایگاه طنز در ادبیات معاصر ایران عصر دیروز در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
نظر شما