چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۵
ابومحبوب: حس حقارت، كي‌كاووس را به جنگ وا داشت

احمد ابومحبوب در نشست دیگر «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم به توضیح نشانه‌های اسطوره‌ای داستان «نبرد کی‌کاووس با آسمان» پرداخت و گفت: وسیع‌ترین مفهوم اسطوره‌ای در این داستان به آسمان تعلق دارد. وی تاکید کرد که کاووس از نظر روانی قدرتی را در خود احساس نمی‌کند. افراد تحقیر شده، واجد شخصیتی والا نمی‌شوند و حس حقارت آن‌ها را به جنگ وامی‌دارد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بیست‌و‌هشتمین نشست از سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» عصر دیروز (12 دی) با حضور احمد ابومحبوب، مدرس این دوره و جمعی از علاقه‌مندان به «شاهنامه» درباره داستان «نبرد کی‌کاووس با آسمان» در سرای اهل قلم برگزار شد.

ابومحبوب در آغاز این جلسه با اشاره به این موضوع که دوران کی‌کاووس یکی از پرحادثه‌ترین دوران‌های اسطوره‌ای است، گفت: دلیل اصلی پرحادثه بودن دوران کی‌کاووس از جهت شیوه‌ها و روش‌های کی‌کاووس بوده است. در این دوران شیوه‌های مختلفی در اداره مملکت و  شیوه‌های مختلف آیینی، که نمونه‌هایی از آن‌ها در هفت‌خوان مطرح شد، دیده می‌شود.

وی ادامه داد: همچنین شیوه‌های تازش اهریمن بر جهان و شیوه‌های نوین در افکار و اندیشه‌ را در این دوران می‌بینیم و در حقیقت با مجموعه‌ای از رفتارها در دوران کی‌کاووس روبه‌رو هستیم که از جنبه‌های روانشناسی، جامعه‌شناسی و اسطوره‌ای قابل بحث و بررسی است.

این پژوهشگر افزود: از بین رفتن افراسیاب تورانی یا شکست کامل تورانیان و کشته شدن سیاوش، همگی از حادثه‌های دوران کی‌کاووسند، اما از این دوران به بعد چرخشی را در جامعه اسطوره‌ای ایرانی می‌بینیم و آن رفتن سیاست و حکومت به سوی دین است.

وی درباره این موضوع توضیح داد: پس از دوران کی‌کاووس چنین حرکتی دیده می‌شود و با کی‌خسرو، لهراسب و گشتاسب به اوج خود می‌رسد. در حقیقت دوران گشتاسب اوج پیوند و اتحاد سیاست و دین است. در آن دوران اسفندیار کشته و رستم بی‌اعتبار می‌شود؛ یعنی بزرگانی که برای سرزمین ایران کارهایی کرده‌اند دیگر از اعتبار می‌افتند چراکه به دلیل وجود یک حکومت ایدئولوژیکی دیگر هیچ چیزی اهمیت ندارد و آن‌هایی که مفید بوده‌اند، از اعتبار افتاده‌اند.

ابومحبوب با تاکید بر این موضوع که بعد از دوران گشتاسب حکومت کیانیان روبه افول می‌رود، اظهار کرد: در زمان بهمن و دارا شکست کامل کیانیان را می‌بینم. دوره دارا به نوعی با داریوش سوم هخامنشی تطابق یافته است. برهمین اساس برخی گمان کرده‌اند دوران کیانیان همان دوران هخامنشیان است، این موضوع صحیح نیست و کیانیان به دوره‌های قدیمی‌تری تعلق دارند.

وی در بخش دیگر از سخنانش گفت: آن‌چه که در خدای‌نامه‌های بازمانده از دوره ساسانی به دست ما رسیده چندان اطلاعاتی نسبت به بعضی از حکومت‌های دوره‌های پیش به دست نمی‌دهد و بیشتر مبتنی بر اسطوره‌های دینی و زرتشی است. حال ما «شاهنامه» را به گونه‌ای می‌بینیم که چندان مبتنی بر اسطوره‌های زرتشی نیست.

این استاد دانشگاه درباره اسطوره‌های زرتشی توضیح داد: بسیاری از اسطوره‌هایی که در اوستا آمده، مربوط به دوران پیش از زرتشت است، مانند ماجرای آرش کمانگیر، اما از آن‌جا که آیین زرتشی یک دین ملی است برخی از اسطوره‌های کهن ایرانی را نیز در خود دارد.

وی اسطوره‌های موجود در اوستا را به دو دسته تقسیم کرد و ادامه داد: ‌یک دسته از این اسطوره‌ها در اصل زرتشی هستند که از ماجرای اسفندیار به بعد را شامل می‌شوند، اما دسته دیگر جنبه نژادی (آریایی) یا ملی دارند. برای مثال اسطوره جمشید، ضحاک و فریدون آریایی است، اما اسطوره‌های مربوط به کی‌کاووس یا کی‌قباد جنبه ملی دارند.

ابومحبوب تاکید کرد: به یاد داشته باشیم که ملت متفاوت از نژاد است و مجموعه‌ای از ملت‌ها از یک نژاد هستند برای مثال ملت‌های هندی، ایرانی یا اروپایی‌ها از نژاد آریایی هستند.

وی در ادامه به دو حادثه غم‌انگیز در دوران کی‌کاووس اشاره و تصریح کرد: این دو حادثه یکی مرگ سهراب و دیگری مرگ سیاوش است که در مرگ هر دو، کی‌کاووس به‌طور غیرمستقیم نقش داشته است.

این نویسنده در تکمیل این بحث ادامه داد: در زمان کی‌کاووس سه وجه یا سه عمل از او می‌بینیم، البته در این حوزه باید به رمزشناسی عدد سه نیز توجه داشت. نبرد مازنداران، نبرد هاماوران و نبرد آسمان این سه عمل هستند.

وی با اشاره به دو نبرد مازندارن و هاماوران و شکست خوردن کی‌کاووس در این نبردها گفت: از نظر روانشناسی کی‌کاووس انسانی دارای حس حقارت است. جنگ‌های او تجاوزگرایانه بوده و در هر دو جنگ شکست خورده است. او از نظر روانی قدرتی را در خود احساس نمی‌کند. افرادی که تحقیر شده‌اند، دارای شخصیت والا و بزرگی نیستند و احساس کوچکی می‌کنند، این حس آن‌ها را به جنگ وامی‌دارد.

ابومحبوب یادآور شد: هر انسانی که دارای احساس کهتری است سعی می‌کند خود را بزرگ‌تر از آن‌چه که هست نشان دهد آن هم با شیوه کوچک کردن دیگران. بنابراین استبداد و زورگویی ریشه روانشناسانه دارد و همیشه انسان‌های کوچک و تحقیر شده، زورگو می‌شوند و قدرت خود را بر دیگران تحمیل می‌کنند. این همان چیزی است که درباره کی‌کاووس نیز می‌بینیم.

وی در بخش دیگر از سخنانش به بحث فلسفی ایران کهن اشاره و تشریح کرد: ما از دوره‌های کهن سه شاخه فلسفه سیاسی داریم. فلسفه سیاسی ایرانی مبتنی بر فره ایزدی است. یک شاخه آن تئوری ایران- شهری است. بنیاد تفکر این شاخه ایرانی است. در این فلسفه اساس برقراری عدالت است این مساله با فلسفه سیاسی- شرعی تفاوت دارد؛ چراکه در فلسفه سیاسی- شرعی آن‌چه مهم است برقراری شریعت است و عدالت به صورتی متفاوت و در برقراری شریعت تعریف می‌شود.

این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: بنابراین در تئوری ایران- شهری، پادشاهی که فره ایزدی دارد، یعنی دارای عدالت هم است. کی‌کاووس در طول دوران حکومتش بی‌لیاقتی خود را نشان داده است اما تقدیر درباره کی‌کاووس این بوده که او بماند اما نه برای خودش بلکه برای سیاوش.

وی در ادامه به شرح بخش‌هایی از داستان نبرد کی‌کاووس با آسمان پرداخت و گفت: در این داستان می‌بینیم که به نوعی کی‌کاووس به سوی ادعای خدایی کردن یا به سوی آسمان می‌رود. بازهم از نظر روانشناسی، به آسمان رفتن کی‌کاووس نشانه احساس کهتری او است، اما از نظر اسطوره‌ای نشانه‌های متفاوتی دارد.

ابومحبوب درباره مراحل نبرد کی‌کاووس با آسمان افزود: رفتن به آسمان، سقوط یا همان شکست، گم شدن کی کاووس و دوباره پیدا شدن او به وسیله رستم مراحل این نبرد هستند.

وی درباره عنصرهای این داستان توضیح داد: عنصر اصلی آسمان و عناصر دیگر عقاب و تخت و گوشت ران گوسفندند. تخت در این داستان نماد قدرت زمینی است که کی‌کاووس بر آن نشسته است و در حقیقت کی‌کاووس نماد قدرت زمینی است. عقاب در اسطوره‌های ایرانی گاهی چهر‌ه‌اش به سیمرغ نزدیک می‌شود و سمبل قدرت پرواز و توانگری است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: گوشت ران گوسفند نیز نماد آز و طمع است؛ به عبارت دیگر آن‌چه انسان را به برتری جویی می‌‌کشاند دیو آز است، اما وسیع‌ترین مفهوم اسطوره‌ای به همان آسمان تعلق دارد و ظهور یا سمبل مستقیمی از جهان ماورایی یا قدرت و همچنین بقا و قداست است.

وی افزود: تمام عناصر این داستان نشانه قدرت هستند. این داستان در اصل نبرد قدرت است.

ابومحبوب در پایان یادآور شد: به آسمان رفتن را در دیگر اسطورها و از اسطور‌های دینی دیده‌‌ایم، اما تنها چهره‌های مقدس توانسته‌اند به آسمان بروند و درهای آسمان بر روی آن‌ها باز شود. همچنین یکی دیگر از مفاهیم آسمان تعالی خداوندی است که غیرقابل دسترسی است. بنابراین غیرقابل دسترسی بودن آسمان نشان‌دهنده تعالی ایزدی است.

بیست‌و‌هشتمین نشست از مجموعه درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه (12 دی) از ساعت 16 در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره دو برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط