به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست تخصصی «ظرفیتهای داستانی واقعه عاشورا» عصر دیروز، یکشنبه 12 آذر از ساعت با حضور محمدرضا سنگری، صادق کرمیار، یاسین حجازی و زهیر توکلی، دبیر نشستهای بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
سنگری در این نشست سخنان خود را با ذکر روایتی از وقایع پس از روز عاشورا آغاز کرد و گفت: پس از عاشورا زمانیکه سر مطهر امام حسین(ع) را بر سر نیزهها کردند، روایت صحیح و معتبری وجود دارد که سر امام آیاتی از سوره مبارکه کهف را تلاوت میکرد.
وی افزود: سوره مبارکه کهف، شگرفترین سوره قرآن است، چرا که حاوی قصههای شگرفی چون «قصه اصحاب کهف»، «قصه ذوالقرنین» و «قصه حضرت موسی (ع) با حضرت خضر نبیالله است. روایت است که «زیدابن ارقم» که در پای نیزه بوده خطاب به سر مطهر امام(ع) گفته که به راستی داستان شما شگفتانگیزتر از همه این داستانهاست. بر مبنای این روایت و تلاوت این آیه میتوانیم بگوییم که خود حضرت امام حسین(ع) دعوت به قصهگویی و طرح داستان و قصه عاشورا کردهاند.
این نویسنده در ادامه با اشاره به این مساله که درباره قصهگویی از عاشورا نباید نگران تکرار روایتها بود، گفت: مخاطبان بارها انواع روضهها و تمام روایتها را شنیده و دوباره میشنوند، اما این تکرار هیچگاه لذت آنرا از بین نبرده است. انگار که کربلا هیچوقت تمام نمیشود.
وی در ادامه با بیان این نکته که قصه کربلا به دلیل دارا بودن جنبههای گوناگون، ظرفیتهای داستانی تمام ناشدنی دارد، به هشت مورد از این ظرفیتها اشاره کرد.
به گفته سنگری، نخستین ظرفیت داستانی این واقعه خود اصل ماجرای کربلا است. وی در اینباره توضیح داد: جریان عاشورا هم شروعی شگفتانگیز، هم طنین و امتداد و در نهایت متنی شگفتانگیز دارد. هر کدام از این قسمتها، دارای زمینه خلق موقعیتهای گوناگون در حوزههای داستان، شعر و نثر ادبی است. ظرفیت دوم نیز «یاران عاشورایی»اند.
وی افزود: من در طی 11 سال تحقیقم برای نگارش کتاب دو جلدی «آیینه داران آفتاب» توانستم 151 یار از یاران امام را احصا کنم. این 151 تن شامل شهیدان پیش از رسیدن به کربلا، شهیدان تیرباران صبح عاشورا، شهدای بعد از نماز ظهر، شهدای جنگ تن به تن و شهدای بعد از واقعه کربلا میشوند. هر کدام از این شخصیتها ظرفیتهای داستانی بسیاری داشته و قصههای جنبی گستردهای را به وقایع کربلا اضافه میکنند.
سنگری در ادامه با اشاره به این نکته که با وجود اهمیت برخی از این شخصیتها هیچگاه نامی از آنها برده نشده، گفت: ترکیب آدمها با ملیتهای گوناگون در واقعه کربلا هم امر مهمی است. شخصیت سیاه و شخصیت سفید، زن و مرد، همه گروههای سنی و همچنین شخصیتهایی از آفریقا، آسیا و در ادامه و پس از عاشورا، شخصیتی از اروپا با تمام ویژگیهای شخصیتی خود در کربلا و وقایع پس از آن حضور دارند.
وی در ادامه به دیگر ظرفیتهای داستانی عاشورا پرداخت و گفت: دیگر ظرفیت داستانی که بسیار مهم است و من تاکنون ندیدم به آن پرداخته شود، ظرفیت داستانی گروه دشمنان است. شخصیت شمر که در صفین از یاران امیرالمومنین است، چگونه این همه تحول پیدا کرده و در زمره دشمنان خونخوار اهل بیت میشود؟ حتی بعضا همسران برخی از دشمنان که چهره بسیار مثبتی دارند، ماجراهای جالبی همراه با آنان روایت شده است. جالب است بدانید که در کربلا گزارشگران هم در هر دو لشگر وجود داشتند؛ عقبة ابن صمعان گزارشگر و خبرنگار گروه امام حسین(ع) و حمید بنمسلم و هلال ابن نافع از گزارشگران یزیدیان بودهاند که اطلاعات و جزییات وقایع کربلا از گزارش اینان به دست ما رسیده است.
«شخصیتهای خاکستری در کربلا» مانند عبیدالله ابن حر جعفی، «موجوداتی که با کربلا پیوند دارند» مانند جنیان و فرشتگان که به امام حسین پیشنهاد کمک دادند، «شخصیتهای راوی که پس از کربلا یا پیش از کربلا، داستان و اتفاقات عاشورا را روایت کردهاند» مانند عموم ائمه و «جلوههای گوناگون زندگی» دیگر ظرفیتهای داستانی عاشورا از دیدگاه سنگری بودند.
سنگری در پایان سخنان خود به ارایه توضیحاتی درباره کتاب «روضةالشهدا» اثر ماندگار واعظ کاشفی پرداخت و گفت که در حق این کتاب جفا شده است. به باور سنگری منتقدان فقط از جنبه تحریف به این کتاب نگاه میکنند، در صورتی که باید بدانند این کتاب یک متن ادبی است و نویسنده چون میخواست موضوع را به زبان و باور مردم نزدیک کند، از روایتهای برساخته عوام استفاده کرده است.
صادق کرمیار، داستاننویس و کارگردان تلویزیون در این نشست گفت: فرآیند نویسندگی با تلنگر خاصی که تعریف پذیر نیست، صورت میگیرد. بر این اساس نمیتوان گفت که نویسندهای قصد کند درباره عاشورا داستان بنویسد یا برای این کار تحقیق کرده و داستانش را شروع کند. اگر هم این اتفاق برای نویسندهای رخ بدهد، اثر نهایی سطحی و پیشپا افتاده درخواهد آمد.
وی افزود: تحقیقات داستاننویس با تحقیقات مورخ برای نگارش یک کتاب تاریخی متفاوت است. داستاننویس برای نوشتن درباره یک واقعه تاریخی همهجای تاریخ را نمیکاود، بلکه آن قسمتهایی را که به کار داستانی میآید، انتخاب میکند.
نویسنده رمان «نامیرا» که درباره وقایع کربلاست، به مقوله جستوجوی مضامین به عنوان یکی از ظرفیتهای داستانی اشاره کرد و گفت: میتوان در طول تاریخ مضامین مختلفی مانند مضمون کربلا را یافت و درباره آنها داستان نوشت. نوشتن «نامیرا» برای من یک جستوجو بود تا پاسخ پرسشهای خودم را پیدا کنم.
دیگر سخنران حاضر در این نشست یاسین حجازی، نویسنده کتاب «آه» بود. او گفت: انسان در هر واقعهای که توقف کرده باشد، ناخودآگاه آن را سروده یا به صورت داستان نوشته و یا به صحنه آورده است. در این میان کیفیت درنگ و یا توقف در واقعه مهم است.
وی افزود: درنگ ما تاکنون درنگی ایدئولوژیک، مکتبی و از منظر اندیشهگی بوده است. یعنی عاشورا برای ما دستاویزی برای بیان دیدگاههای ایدئولوژیکمان است. در صورتی که ما اگر قصد داریم یک تکه ناب از عاشورا را به مخاطب ارائه دهیم، نباید با نظرگاه ایدئولوژیک به آن بنگریم.
حاشیههای این نشست
توکلی دبیر این جلسه در پایان درباره جلسه رونمایی از رمان «سه کاهن» نوشته مجید قیصری – که در همین سالن برگزار شد – گفت: در جلسه گذشتهای که در این سالن برگزار شد، استاد موسوی گرمارودی درباره نویسنده معاصری صحبت کرده که من نام او را بیان نمیکنم. کسانی که بابت این کلام به آقای گرمارودی حمله کردند باید مشخص کنند که خط قرمزشان کجاست؟
توکلی در ادامه گفت: این نویسنده در آن کتاب به سیدالشهدا و دیگر ائمه توهین کرده است و آقای گرمارودی فقط ایشان را لعن کردند. اگر دوستانی که به استاد حمله کردند با کلمه «لعن» مشکل دارند، باید درباره واژه لعن تحقیق کنند. لعن یک عمل آگاهانه و معادل فارسی نفرین است. کسی که به انبیا توهین میکند در مقابل جریان آفرینش قرار میگیرد و منتقدان با لعن به او تنها موضع خود را مشخص میکنند.
دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۶
نظر شما