جمعه ۸ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
راز حلقه‌ی شفا

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

بازگشت به سوی خرس اسپریت 

شش ماه بعد
کول، به آرامی و بی‌کمک دیگران، لنگان لنگان در پیاده رو قدم برمی‌داشت و از بیمارستان دور می‌شد. دیگر نمی‌توانست از دست راستش به طور کامل استفاده کند. زخم‌های عمیق بدنش بدن او را سفت و سخت کرده بود و لنگان لنگان راه رفتن درد عذاب‌آور نشیمن گاهش را آرام می‌کرد. گاروی با شکیبایی در کنارش راه می‌رفت. مادر کول چند قدم عقب‌تر از آن‌ها می‌آمد. پاسبانی هم آمده بود او را تا مرکز بازپروری همراهی کند. پاسبان با چشمانی تیزبین او را نگاه می‌کرد. ابتدا خواست به دست‌هایش دستبند بزند، اما گاروی اجازه نداد. بحث داغی در گرفت. سرانجام پاسبان با نارضایتی پذیرفت که کول دستبند نداشته باشد.
پدر کول حتی یک بار هم به بیمارستان نیامده بود، حتی امروز هم پیدایش نبود. هیچ کس هم اسمی از او نیاورد. غیبتش اصلاً موجب شگفتی کول نشد. یک ماه پس از بازگشت او از جزیره، پلیس پدرش را به اتهام کودک آزاری دستگیر کرده بود. البته او اتهام را انکار کرد و قبل از آنکه جوهر ضمانت نامه خشک شود، وثیقه‌ی آزادی گذاشت.

صفحات 157 و 158/ راز حلقه‌ی شفا/ بن مایکلسن/ ترجمه بهار اشراق/ نشر قطره/ چاپ اول/ سال 1391/ 328 صفحه/ 9500 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها