ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
کوچه باغ خیال
کوچه باغ خیال
ساکت بود و تاریک
رمیده بود شادیها
خوابیده بود عشق
حتی خیال
گم بود در میان تاریکی.
کورمال کورمال رفتم
شاید بیابم از نور نشانی
از عشق جمالی.
آه، ای دریغ و حسرت
از آن روزهای رفته
آن روزها
که جانم چو مرغی
پر میکشید در کوچه باغهای خیال.
این روزهایم اما
دست عشقم را عقل بسته
خیال سرکشم رام شده
گوشهای نشسته
دریغ میزند
به روزهای رفته...
صفحات 52 و 53/ ذبح بهار/ دکتر امیر خوشوقتی (امیر تنها)/ انتشارات آوای کلار/ چاپ اول/ سال 1391/ 108 صفحه/ 3000 تومان
نظر شما