ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
پیشرفتهای علوم در عصر مدرن به بهای دلایل سنتی خاصی برای اعتقاد به خدا تمام شده است. آن زمان که هیچ ایدهای درباره چگونگی به وجود آمدن کائنات نداشتیم، آسانتر بود که تمامش را به یک عمل یا تعداد بسیاری از اعمال جداگانه خدا نسبت دهیم. به همین ترتیب، تا وقتی که کپلر، کوپرنیک و گالیله در قرن شانزدهم بنیانهای علوم آن زمان را دگرگون کردند، قرارگیری زمین در مرکز عالم ستارگان، استدلالی قدرتمند برای وجود خدا به نظر میرسید. چه، اگر خدا ما را در مرکز صحنه قرار دهد، پس تمامش را برای ما ساخته است. هنگامی که خورشید به عنوان مرکز عالم مورد بازبینی قرار گرفت و اصلاح این درک را به همگان تحمیل کرد، بسیاری از مؤمنین متزلزل شدند.
اما رکن سوم اعتقاد هم چنان وزن قابل توجهی داشت: پیچیدگی زندگی بر روی زمین به هر ناظر منطقی کاردستی یک طراح هوشمند را متذکر میشود. همانطور که خواهیم دید امروزه علوم این امر را هم وارونه کرده است. اما در این جا من، همانند دو بحث دیگر، دوست دارم پیشنهاد کنم که علوم نباید از سوی فرد مؤمن انکار شود، بلکه باید در آغوش گرفته شود. درخششی که پشت پیچیدگی زندگی است در واقع دلیلی برای ترس از خداوند و ایمان به اوست، اما نه به آن شکل ساده و سطحی که از نظر بسیاری ـ پیش از ظهور داروینیسم ـ اجباری بود.
صفحه 89/ زبان خدا/ فرانسیس س. کولینس/ مترجمان دکتر محمد تقی حلیساز و مهندس محمدرضا حلیساز/ انتشارات بوستان کتاب/ چاپ اول/ سال 1391/ 268 صفحه/ 5300 تومان
نظر شما