برگزيده كتاب فصل براي ترجمه كتاب ارنست كاسيرر:
خواننده ايرانی نه هايدگر را درك كرده است نه كاسيرر را
مترجم برگزيده جایزه كتاب فصل که براي کتاب «فرد و كيهان در فلسفه رنسانس» ارنست كاسيرر از او تجلیل شده است، گفت: كشور ما بيشتر به متافيزيك هايدگر روي خوش نشان داد تا عقلانيت كاسيرر، اما به نظر من خواننده ايراني نه هايدگر را درك كرده است نه كاسيرر را.-
وي افزود: اهميت اين كتاب علاوه بر ترجمه آن، شامل محتوايي كه ارنست كاسيرر مطرح كرده است نيز ميشود. اين فيلسوف آلماني به دورهاي از تاريخ انديشه پرداخته است كه يكي از سرنوشتسازترين و موثرترين دورهها بود. او با اين كتاب باب تازهاي را در تاريخ انديشه گشود. در دوره رنسانس بود كه بشر براي نخستين بار از وراي تخيلات و اوهام ذهني خود تلاش ميكند به جهان بنگرد.
موقن ادامه داد: گاليله با تلسكوپ، سياره مشتري را رصد ميكند پي ميبرد كه مشتري 6 قمر دارد، در حالي كه تا پيش از آن قبلا حتي فكرش را هم نميكردند كه ساير كرات نيز قمر داشته باشند. همچنين كپرنيك كه فاصله زماني با گاليله نداشت، در دوره رنسانس مساله خورشيد مركزي را مطرح كرد. گاليله باعث انتشار و تبليغ منظومه شمسي شد و با رصد مشتري نشان داد كه هر سيارهاي به تنهايي مانند منظومه شمسي عمل ميكند. يعني هر سيارهاي قمرهايي دارد كه به دور آن ميگردند، مانند خورشيد در منظومه شمسي كه كرات به گرد آن ميچرخند.
وي در ادامه توضيح اهميت كار كاسيرر در بررسي تاريخ انديشه رنسانس در اين اثر گفت: با رنسانس مفهوم قانون طبيعي پا به عرصه وجود گذاشت. اگر رنسانسي نبود و دانشمنداني مانند لئوناردو داوينچي و گاليله در اين برهه بر نظرياتشان پافشاري نميكردند شايد مفهوم قانون طبيعي به اين نحو نهادينه نميشد. بر اساس اين مفهوم، رويدادهاي طبيعي طبق قانون روي ميدهند و ديگر اينكه براي شناخت طبيعت بايد رياضيات را به كار برد، زيرا تنها در قالب زبان رياضي است كه شناخت طبيعت امكانپذير ميشود.
مترجم زبان آلماني با بيان اينكه مفهوم سترگ انتظام طبيعت در رنسانس پا به عرصه وجود گذاشت، گفت: در اين دوره بود كه دانشمندان دريافتند طبيعت داراي نظم و قاعده است. هچنين صنعت چاپ نيز در دوره رنسانس اختراع شد و گسترش يافت، صنعتي كه اگر نبود، كتابها به وفور در دسترس مردم قرار نميگرفتند و دانش همهگير نميشد. آموزش و پرورش نيز همزمان با رنسانس از سيطره كشيشان خارج شد و همگان از فرهنگ و سواد برخوردار شدند. شكلگيري جامعه مدني و به وجود آمدن اين امكان كه عدهاي بتوانند دور هم جمع شوند و بحث كنند نيز در دوره رنسانس اتفاق افتاد.
موقن يادآوري كرد: كاسيرر تنها به روايت كردن پيشرفتها و تغييرات گسترده اين دوره بسنده نكرد، بلكه سير اين تحولات را شرح داد و نقاط قوت و ضعف آنها را آشكار كرد. بررسي مخالفان و هواداران نظريهها و واكنش كليسا در برابر اين نوآوريها نيز بخش ديگري از محتواي اين اثر را تشكيل ميدهد.
وي با بيان اينكه كاسيرر «فرد و كيهان در فلسفه رنسانس» را با پيشفرضي مشخص براي عنوان كتابش برگزيد، گفت: مفهوم فرديت در رنسانس مطرح شد. پيش از رنسانس هر جزئي در قالب صنف خودش تعريف ميشد، براي مثال تنها شغل يا مذهب يك فرد براي تعيين هويت وي در نظر گرفته ميشد. ولي با كنار گذاشته شدن چنين تقسيمبنديهايي در دوره رنسانس، انسان به عنوان يك فرد كه گوهر والا و بيهمتا دارد مطرح شد و ديگر در ذيل گروهها شناخته نشد.
موقن افزود: هر انسان فرديت خاص خود را دارد كه بيهمتاست، فرديتي كه با جهان ديگر به طور احساسي برخورد نميكند، بلكه عقل را در اين مواجهه به كار ميگيرد و ميكوشد با ابزار عقل جهانش را بشناسد. اين انسان به مقام سوژه ميرسد و ميخواهد به عنوان سوژه، جهان و جامعه را بشناسد. جهان و كيهان براي نخستين بار در رنسانس تبديل به ابژه شد يعني موضوعي شد براي شناخت. تا پيش از رنسانس وظيفه انسان ستايش خلقت و عبوديت خدا بود و مبحثي به نام شناخت كيهان براي بشر معنايي نداشت. اما با رنساس انسان تنها ستايشگر آفرينش نيست، بلكه شناسنده آفرينش و كيهان شد.
وي در پاسخ به اين سوال كه با توجه به انتقاد كاسيرر از هايدگر، درباره اقبال به هر يك از اين متفكران در ايران چه نتيجهاي ميتوان گرفت، گفت: آثاري كه اخيرا درباره كاسيرر و مقايسه او با هايدگر از سوي متخخصان اين دو فيلسوف در آلمان منتشر شدهاند، بيان ميكنند كه فلسفه هايدگر حالت بنبست دارد و فلسفهاي نيست كه از طريق آن به فضاها و پژوهشهاي تازهتري دست يافت، اما فسلفه كاسيرر از بسياري جنبهها رو به آينده دارد و ميتواند پژوهشهاي بيشتري را موجب شود.
موقن يادآوري كرد: در يكي از آثار ماكس بورن، برنده نوبل فيزيك كه كتاب «عليت و شانس» را در حوزه فيزيك مدرن منتشر كرد، كتاب كاسيرر در اين حوزه را تحت عنوان «موجبيت و عدم موجبيت در فيزيك مدرن» اثري بسيار جامع و ارزنده درباره بررسي عليت در فيزيك كلاسيك و مدرن قلمداد ميكند. همچنين كتابهاي «فرد و كيهان در فلسفه رنسانس» و «فلسفه روشنگري» كاسيرر خواننده را با جهان مدرن و موازين مدرن آشنا ميكند، در حالي كه چنين ديدگاهي در فسلفه هايدگر مشهود نيست.
وي افزود: كاسيرر به عنوان يكي از منتقدان سرسخت هايدگر در اشاره به فسلفه او ميگويد كه فلسفه روشنگري زخم كشندهاي بر پيكر متافيزيك زده است، اما اكنون متافيزيك تلاش ميكند جاني تازه بگيرد. وي بيان ميكند كه هايدگر ميكوشد متافيزيك را احيا كند در حالي كه دوره متافيزيك گذشته اشت.
موقن گرايش هايدگر به متافيزيك را دليل اقبال بيشتر اهالي فلسفه به هايدگر دانست و گفت: كشور ما بيشتر به متافيزيك هايدگر روي خوش نشان داد تا عقلانيت كاسيرر، اما به نظر من خواننده ايراني نه هايدگر را درك كرده است نه كاسيرر را. بيشتر افرادي كه در كشور ما هايدگر و فلسفه پستمدرن ميخوانند، طوطيوار اين موضوع را مطالعه ميكنند و مباني آن را درنيافتهاند.
چاپ نخست كتاب «فرد و كيهان در فلسفه رنسانس» از سوي انتشارات ماهي منتشر شد. اين اثر در بيست و يكمين دوره از جايزه كتاب فصل در بخش فلسفه غرب برگزيده شد.
نظر شما