عبدالله صلواتي در گفتوگو با ايبنا:
ناديده گرفتن جنبه انسانشناسانه ملاصدرا به متروك شدن فلسفه او میانجامد
عبدالله صلواتي كه كتابي درباره فلسفه ملاصدرا را در دست نگارش دارد، معتقد است ناديده گرفتن جنبه انسانشناسانه ملاصدرا ممكن است ما را دچار بدخواني از انديشه اين فيلسوف بكند و سبب متروك شدن غناي فلسفه او شود.-
صلواتي با بيان اينكه رهيافتهاي بسياري از شرح و تفسيرها بر انديشه ملاصدرا، حقيقت انديشه او را پوشيدهتر كردند، گفت: عدهاي با رهيافت فلسفههاي پيشين مانند فلسفه سينوي و حتي اشراقي سراغ انديشه او رفتند و عدهاي نيز معتقد بودند كه او عارفي تمامعيار است و تمام آثارش در واقع شرحي بر «فصوص» و «نصوص» ابن عربي است.
گردآورنده كتاب «خواجهپژوهي» به آفتهاي اين دو رويكرد اشاره كرد و گفت: آنهايي كه تنها با عينك سينوي يا عرفاني سراغ ملاصدرا رفتند، فلسفه او را مثله كردند. صدرالمتالهين در عين عارف بودن، فيلسوف نيز هست و اركان مختلفي در فلسفه او وجود دارد. دين و عرفان دو عنصر اساسي فلسفه او قلمداد ميشوند و اگر يكي از اين عناصر در فلسفه او ناديده گرفته شوند، فلسفه او را مثله كرديم.
وي افزود: در كتابي كه مشغول نوشتن آن هستم، اين دغدغه را دارم كه گزارشي از برداشتهاي مختلف از فلسفه ملاصدرا ارايه كنم و سپس طبق نگاهي كه خودم آن را نگاه واقعبينانهتر به ملاصدرا ميدانم به انديشه او بپردازم. در رويكردي كه من اتخاذ كردهام، علاوه بر لحاظ كردن عناصر ديني، فلسفي و عرفاني او، به كشف و شهود كه ملاصدرا در كنار برهان آن را مورد توجه قرار ميداد نيز پرداخته شده است.
اين نويسنده و كارشناس فلسفه اسلامي ادامه داد: از طريق اين بررسي خواستم ثابت كنم كه متاسفانه فلسفه ملاصدرا در بسياري از دورههاي تاريخي به ويژه در دوران معاصر دچار فروكاست شده است. ما با نگاهي جامع به بررسي فلسفه او نپرداختيم و بهويژه حوزههاي تاثيرگذاري او مانند انسانشناسي را ناديده گرفتيم و بيشتر بر تفكر متافيزيكي او متمركز شديم. اين در حالي است كه حوزه انسانشناسي در دوره معاصر در اولويت قرار ميگيرد و در واقع با چرخشي جديد از متافيزيك به انسانشناسي مواجهيم؛ به همين دليل، ناديده گرفتن جنبه انسانشناسانه ملاصدرا ممكن است ما را دچار بدخواني از انديشه اين فيلسوف بكند و سبب متروك شدن غناي فلسفه او شود.
صلواتي با بيان اينكه فلسفه ملاصدرا جذابيت فلسفه غرب را براي دانشجويان و استادان امروز ما ندارد، گفت: شاهد اقبال دانشگاهيان به فلسفه غرب هستيم، در حالي كه فلسفه ملاصدرا فاقد نگرشهاي نو نيست. ما خوانشي از اين فلسفه عرضه كرديم كه براي انسان امروز جذاب نيست و گرهي از كار او نميگشايد و مسالهاش را حل نميكند. خوانش كنوني از فلسفه ملاصدرا تنها مجموعهاي از اطلاعاتي را به دست ميدهد كه فرد ميتواند به واسطه آنها فاضل و دانا باشد، اين در حالي است كه ميتوان تصويري از ملاصدرا به دست داد كه در دنياي امروز هم جذاب باشد و بتواند مسايلمان را حل كند.
وي افزود: ميتوان در خوانشي هرمنوتيكي، ملاصدرا را در بين سطور خواند و با پرسشهاي امروزي به بررسي او نشست و وي را در عصر جديد نيز زنده كرد. اين دغدغهاي است كه در كتابم درباره ملاصدرا دنبال ميكنم.
نويسنده كتاب «علامه طباطبايي و تفسير الميزان» به برداشتهاي نادرست مستشرقان از ملاصدرا اشاره كرد و گفت: متاسفانه برخي از مستشرقان فهمهايي از ملاصدرا ارايه كردهاند كه به خوانش نادرست از او دامن ميزنند. براي مثال آنان تفاوت اساسي ملاصدرا و ابنسينا را در اين ميدانند كه تغيير و دگرگوني تنها در ذهن و انديشه فيلسوف ايجاد ميشود و اين ارمغان فلسفه سينوي است، اما در فلسفه صدرايي چنين بحثي وجود ندارد. اين در حالي است كه بحث اساسي در فلسفه ملاصدرا چرخش از ذهن به عين است. بر اين اساس، انسان با حقيقت عالم تحول وجودي مييابد.
صلواتي در پايان از احتمال سپردن كتاب «فلسفه ملاصدرا» به انتشارات نگاه معاصر خبر داد.
نظر شما