چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۱
بلخاری: شعر تجلی بی‌واسطه معناست

حسن بلخاری در نشست «بطن و متن اشارت در گلشن راز» که عصر سه‌شنبه (10 مرداد) در شهر کتاب برگزار شد گفت: شعر در زبان فارسی و در فرهنگ اسلامی صرفا ماهیت زیبایی‌شناختی ندارد، بلکه موثر در شهود معنا و نه ادراک معنا است. برهمین اساس گاه آثار حکمی منظوم را مقدم بر آثار منثور می‌دانند؛ چراکه شعر تجلی بی‌واسطه معناست.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «بطن و متن اشارت در گلشن راز» با سخنرانی حسن بلخاری، پژوهشگر فلسفه هنر و علی‌اصغر محمدخانی، مدير مرکز فرهنگی شهر کتاب، عصر دیروز (10 مرداد) از ساعت 16 و 30 دقیقه تا 18 با حضور جمعی از علاقه‌مندان این حوزه در سالن اجتماعات مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. 

عرفان عاشقانه عطار در «گلشن راز»
محمدخانی در آغاز سخنانش مهم‌ترین و اصلی‌ترین کار مرکز فرهنگی شهر کتاب را طی سال‌های گذشته معرفی، شرح و نقد و بررسی آثار بزرگ ادبیات فارسی دانست و گفت: این روند ادامه دارد؛ چراکه همچنان باید راه طولانی برای شناخت این آثار بپیماییم. 

وی در ادامه از مثنوی «گلشن راز» به عنوان یکی از آثار ارزشمند عرفان فارسی یاد کرد که در قرن هفتم پدید آمده است و اظهار کرد: این منظومه حدود هفت هزار بیت دارد و در تاریخ ادبیات ما بی‌سابقه است. شبستری در سرایش این منظومه از آثار شاعران پیش از خود تاثیر گرفته و این منظومه بر آثار پس از خود نیز تاثیر بسزایی گذاشته است.

محمدخانی ادامه داد: شبستری بیشتر از همه تحت تاثیر ابن عربی بوده و البته در شیوه سرایش شعر هم از عطار و مولانا تاثیر پذیرفته است. به ویژه «اسرارنامه» عطار که تاثیر ویژه‌ای در «گلشن راز» داشته است. در «گلشن راز» عرفان عاشقانه و رندانه عطار به خوبی مشهود است.

وی در ادامه اشاره‌ای به چگونگی پدید آمدن این اثر عرفانی داشت و افزود: تاکنون نزدیک به 50 شرح درباره این اثر نوشته شده است که کامل‌ترین آن‌ها اثر شمس‌الدین محمد لاهیجی است. 

«گلشن‌راز» مهم‌ترین منظومه عرفانی فارسی
در ادامه جلسه بلخاری، سخنرانی اصلی نشست صحبت‌های خود را در زمینه حکمت و ماهیت اشارت در «گلشن راز» متمرکز کرد. وی « گلشن راز» را به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع عرفانی در متون اسلامی معرفی کرد و گفت: یکی از مهم‌ترین متون در تفسیر آراء حکمی ابن عربی «گلشن راز» است بنابراین امکان‌پذیر نیست این اثر را جز در سپهر آرا ابن عربی تفسیر کنیم، البته برخی از آثار منظوم جامی هم شرح مطلق آرا ابن عربی است. 

وی توضیح داد: ابن عربی تاثیر ویژه‌ای بر اندیشه علاقه‌مندان این حوزه به ویژه در میان ایرانیان چه در قالب منظوم و چه در قالب منثور داشته است که مهم‌ترین آن همان «گلشن راز» بوده است. هر فردی که آرا ابن عربی را بشناسد، «گلشن راز» برای او بسیار زیبا خواهد بود، چراکه آن مفاهیم عمیق عرفانی را به زیبایی در یک یا دو بیت می‌بیند.

این استاد دانشگاه در ادامه اظهار کرد: شعر در زبان فارسی و در فرهنگ اسلامی صرفا ماهیت زیبایی‌شناختی ندارد، بلکه موثر در شهود معنا و نه ادراک معنا است و در حقیقت موثر در رویت بی‌واسطه معناست. برهمین اساس گاه آثار حکمی منظوم را مقدم بر آثار منثور می‌دانند؛ چراکه شعر تجلی بی‌واسطه معنا است.

وی با تاکید بر این موضوع که بنیاد اندیشه ابن عربی بر نظریه تجلی استوار است، ادامه داد: این نظریه برخلاف نظریه فلاسفه وجودی است و یکی از کلیدواژه‌ها و البته اصلی‌ترین کلید واژه حکمت و عرفان ابن عربی و پیروان اوست. در اینجا همه عالم تجلی صفات حق است. چون به آسمان، گل، دریا و تمامی موجودات و مخلوقات می‌نگری، اگر به چشم باطن بنگری صفتی از اسما حق در آن اشیا و موجودات تجلی مطلق دارد. پس هرچه در عالم می‌بینیم وجهی از وجوهات عالم حق است. 

بلخاری با اشاره به این مساله که در نظریه تجلی عالم عکس حضرت حق است، تشریح کرد: بنابراین اشارت در بطن و متن نظریه تجلی معنا می‌دهد و اشارت آن‌گاه معنا می‌یابد که چیزی اینک و این‌جا حاضر نباشد، اما وجوهی از حقیقت در این‌جا منعکس شده باشد که به واسطه آن وجوه شما بتوانید به اصل اشارت کنید.

وی ادامه داد: در متون عرفانی یک عبارت داریم و یک اشارت. عبارت، آن‌چه این‌جا وجود دارد را صرفا بازگو می‌کند. این‌ها به نحوی بیانگر صورت مساله است، اما هنگامی که در قلمرو عرفان از زبان رمز و اشارت سخن می‌گوییم، چیزی را در جان رویت کرده‌ایم که حاضر نمی‌بینم پس برای راهنمایی دیگران اشاره می‌کنیم.

این پژوهشگر اظهار کرد: حضور نداشتن باز می‌گردد به نبود توان و ظرفیت حاضران در هر مجلسی که گاه معشوق خود پرده می‌کشد و گاه قصد پرده کشیدن ندارد، بلکه ظرفیتی نمی‌بیند و خود را در حجاب قرار می‌دهد. پس عرفان وقتی زبان به اشارت می‌گشاید که معشوق نبیند. به هر حال نتیجه هر دو حجاب است. و چون حجاب آمد عبارت کارساز نیست و زبان اشارت باز و از اشارت نردبانی برای رویت آن حقیقت پنهان ایجاد می‌شود. 

وی برخی از ابزار اشارت را برشمرد و گفت: خط، خال، لب، زلف، یار، ساقی، چشم، رخ، بوسه، کنار، شاهد، شمع و شراب همگی ابزار اشارتند که عرفا برای بیان امر مکنون به کار گرفته‌اند.

بلخاری پرسشی مبنی بر این‌که چرا شبستری در «گلشن راز» از این ابزار استفاده کرده است، مطرح کرد و در پاسخ به آن توضیح داد: آن‌چه در این عالم اشارتی باشد به حضرت «او» مقدس است، اما شروطی دارد. حال چه گل باشد چه صورت حضرت معشوق، اشارت باید به ذات تعبیر شود. از سوی دیگر زبان عرفان زبان اشارت است و این تنها شیوه شیخ محمود شبستری نیست. برای مثال در اشعار حافظ یا مولانا هم همین را می‌بینیم. 

وی ادامه داد: در عرفان نمی‌توان ادا درآورد و آنان که این کار را کرده‌اند به سرعت رسوا می‌شوند. عرفا چیزهایی می‌گویند که به رویت خود دیده‌اند. بنیاد عالم را بر عشق نهاده‌اند و بنابراین به صراحت می‌گویم تمامی انسان‌ها اگر لیاقت وجود می‌یابند به واسطه عشقی است که در کام آن‌ها گذاشته می‌شود پس همه انسان‌ها عاشق به دنیا می‌آیند.

این استاد دانشگاه افزود: متاسفانه در گردونه زندگی انسان‌ها عشق را فراموش می‌کنند، اما چون صورت زیبا می‌بینند به آن اصالت خود باز می‌گردند امور لطیف در ذات انسان، انسان را به ازلی بودن خود آگاه می‌کنند. رویت به امر لطیف به تعبیر قرآن ما را به یاد عالم ذر می‌اندازد یعنی ما را به یاد عشق می‌اندازند و آن را در وجود ما برمی‌انگیزند.

وی در بخش دیگر از سخنانش از انسان‌ به عنوان فرزند حس و نه فرزند روح یاد و تشریح کرد: ما انسان‌ها به محسوسات درک می‌کنیم نه معقولات. انسان ابتدا عاشق انسان می‌شود و بعد عاشق گل و گیاه. بنابراین از عشق مجازی باید به عشق حقیقی رسید و عشق حقیقی بدون درک عشق مجازی حرام است که نتیجه آن صوفیان ظاهرپرست هستند.

بلخاری افزود: به عبارت دیگر ما از قلمرو حس به قلمرو عقل می‌رویم، از این دینا به آخرت و از زمین به آسمان می‌رویم. برهمین اساس معشوقه مجازی مهم است؛ چراکه انسان‌ها عاشق هم‌نوع خویش هستند و صورت معشوق و جلوه‌های حضرت حق را می‌پرستند. 

وی گفت: بنابراین عرفا زبان اشارت و معشوق مجازی را برای بیان معشوق حقیقی به کار گرفته‌اند. یعنی صورت یار من در اشارت به او نزدیک‌تر است. به عبارت دیگر انسان عاشق دریا نمی‌شود، اما عاشق یار می‌شود.

این استاد دانشگاه در بخش دیگر از سخنانش اشاره‌ای به این موضوع داشت که «گلشن راز» براساس پاسخ به 15 یا 16 سوال از سوی شبستری شکل گرفته و در این منظومه دوبار نام عطار آمده است. 

وی با تاکید بر این امر که اگر اشارت‌ها نباشند، مطلق و واقعیت‌ها عالم ما را نابود می‌کنند، اظهار کرد: زبان بسیار لطیف بدون انس با معنا شکل نمی‌گیرد. بنابراین این موضوع که شبستری که کار سختی نکرده و تنها مفاهیم ابن عربی را به نظم کشیده است، صحیح نیست. تا آدمی مانوس معنا نشود، زبانِ معنا نمی‌شود.

بلخاری در پایان افزود: از سوی دیگر شبستری خود گاهی وارد بحث شده و مفاهیمی را بیان کرده که این موضوع دلیلی بر فیلسوف‌گری شبستری است.

نشست «بطن و متن اشارت در گلشن راز» عصر دیروز (10 مرداد) از ساعت 16 و 30 دقیقه تا 18 در سالن اجتماعات مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط