امروز 12 جولای (22 تیر) پابلو نرودا 108 ساله شد. او از همان روزهای نوجوانی که شعر را کشف کرد تا واپسین روزهای زندگیاش شعر گفت و در قالب اشعارش از تاریخ، سیاست، فرهنگ و عشق به سرزمینش سخن گفت._
ریكاردو نفتالی تنها 15 سال داشت كه دریافت تا پایان عمرش یك شاعر خواهد بود و به همین دلیل به یاد «یان نرودا» شاعر اهل چك، اسم نرودا را برای خودش انتخاب كرد و با این کار نام نرودا را برای همیشه جهانی ساخت.
نخستین شعر نرودای جوان وقتی فقط 17 سال داشت در یک روزنامه منتشر شد و در سال 1923 نخستین كتاب شعرش با نام «شفق» منتشر شد. نرودا هنوز 20 سال نداشت و در حال تحصیل در دانشسرای عالی سانتیاگو بود كه انتشار دومین مجموعه شعرش با عنوان «بیست شعر عاشقانه و یك غمنامه» او را به مردم شناساند.
توصیه یكی از آشنایان پرنفوذ، او را به عنوان كنسول راهی رانگون در برمه کرد و از همین جا سیاست نیز به جزیی از وجود او پیوند خورد. او سالها وابسته سفارت شیلی در سنگاپور، بوئنوسآیرس، بارسلونا، مادرید، پاریس، مكزیكو و... بود.
در طول این دو دهه كه او به عنوان كنسول شیلی در كشورهای مختلف جهان و آمریكای جنوبی حضور داشت، به اهمیت شعر و نقش آن در مبارزه سیاسی مردم آمریكای لاتین آگاهی یافت و به شكلهای مختلف و با استفاده از زبان شاعرانه به مردم یادآوری میكرد كه این دوران تاریك ماندنی نیست. مجموعه «اقامت روی زمین» حاصل همین دوره است.
نرودا در مهلکه جنگ داخلی اسپانیا در این كشور حضور داشت و از نزدیك شاهد مبارزات مردم در برابر فاشیستها بود. با این حال او فقط یك تماشاچی نماند و از آنجا كه به عنوان كنسول شیلی در اسپانیا حضور داشت، از همه اهرمهایی كه داشت، استفاده كرد تا مبارزانی را كه جانشان در خطر بود با مهاجرت، از دست سیاهپوشان فرانكو نجات دهد.
در این دوره لوركا، آلبرتی، میگوئل هرناندز، لوئیس سرنودا، لئون فیلیپ و... از دوستان نزدیک او بودند و مجموعه «اسپانیا در قلب من» به یاد اعدام لوركا، زندانی شدن هرناندز و مرگ او در زندان و سوزاندن خانه رافائل آلبرتی در سال 1936 منتشر شد. یكی از مشهورترین اشعار او با عنوان «چند چیز را توضیح میدهم» كه در همین مجموعه است، از همه خشمی كه او از فرانكو داشت، ریشه گرفته و در قالب كلمات جاری شده و بعد آنچنان قدرت یافت كه ورد زبان مردم در جنگهای داخلی شد.
لورکا در سال 1945 وارد مجلس سنای شیلی شد و در همین سال جایزه ملی ادبیات شیلی را برای اشعار زیبایش گرفت اما سه سال بعد او به خاطر یك سخنرانی آتشین و محكوم كننده با عنوان «من متهم میكنم» از مقام سناتوری بركنار و دستور بازداشتش صادر شد. او سه سال در تبعید گذراند و با لغو این حكم بود که دوباره به کشورش بازگشت.
«شعر حماسی شیلی» یا «شعر مردم» مجموعه شعری كه در 15 بخش سروده شده و در سال 1950 منتشر شد، شامل مهمترین شعرهای سیاسی نروداست. در این مجموعه او تجربه خود را از بودن در كنار كارگران معادن شیلی تا مبارزات انتخاباتی استانهای مختلف بیان كرده است. همین كارگران بودند كه او وقتی به دلیل فعالیت سیاسی تحت تعقیب بود، به او كمك كردند تا از خانهای به خانه دیگر برود و بتواند از چشم دشمن مخفی شود. وی در مجموعه «12 ترانه» هم به رنجهای انسانی میپردازد.
دهه 1960 دهه مبارزه با آمریکا بود و او در كنار دیگر روشنفكران دنیا به انتقاد از جنگ ویتنام پرداخت و شعرهای زیادی در این باره سرود.
نرودا درسال 1969 از سوی حزب كمونیست شیلی برای ریاست جمهوری نامزد شد، اما به نفع دكتر سالوادور آلنده از این نامزدی استعفا كرد و تمام تلاشش را در حمایت از آلنده به كار بست. پس از پیروزی آلنده، او ابتدا وزیر علوم و بعد از آن سفیر شیلی در پاریس شد. حضور او در پاریس، آن هم در زمانی كه همه دنیا به خاطر آلنده چشم به شیلی دوخته بود و شعرهای نرودا دهان به دهان میگشت، اروپاییها را چنان به وجد آورد كه در سال1971 جایزه ادبیات نوبل را به او تقدیم كردند.
او در كتاب خاطراتش با عنوان «یادها و یادبودها» كه یك هفته پیش از مرگ، نوشتن آن را به پایان برد، از همین تجربیات استثنایی و بودن در كنار مردم و رهبران دنیا سخن گفته است.در این كتاب گروهی از چهرههای تاثیرگذار قرن 20 كه شیفته اشعار او و نیز تواناییاش در مبارزه سیاسی بودند، حضور دارند از نهرو، مائو، چوئن لای و فیدل كاسترو گرفته تا همه چهرههای بزرگ ادبی كه در دهه 30 تا 70 جهان را تحتتاثیر قرار دادند.
با كودتای شیلی كه علیه رییسجمهور مردمی این كشور و دوست نرودا، سالوادور آلنده رخ داد و به كشته شدن گروه وسیعی از مبارزان این كشور منجر شد، همه دردها در جسم و روح پابلو نرودا پدیدار شد و سرطانی كه در وجودش داشت او را در بیمارستان بستری كرد. با نابودی انقلاب مردمی شیلی و در نهمین روز پیروزی كودتاگران، چشمهای نرودای 69 ساله هم برای همیشه بسته شد.
با این حال خیلیها، از خود شیلیاییها گرفته تا طرفداران بیشمار او در هندوستان، میگویند نرودا هنوز زنده است. شیفتگان شعر او آنقدر زیادند و به عشقشان آنقدر پایبند كه او را در هر قدمی كه برمیدارند با خودشان حس میكنند و مرگش را باور ندارند.
«یادها و یادبودها»، «هوا را از من بگیر خندهات را نه»، «صد شعر عاشقانه»، «پایان جهان» و «چكامهها» از جمله كتابهای نروداست كه به زبان فارسی ترجمه شده است.
نظر شما